• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3754 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۵ اسفند

نامه-19

نمي‌خواهم مردم نامه‌هاي خصوصي من را بخوانند

پاول بچلر ترجمه بهار سرلك

 

 

جلد سوم كتاب‌ نامه‌هاي توماس استرنز اليوت دربرگيرنده نامه‌هاي اين شاعر و نويسنده در سال‌هاي 1926 و 27 مي‌شود؛ سال‌هايي كه اين شاعر زندگي شخصي‌اش را همانند «يك رمان روسي بد» توصيف مي‌كند. دمدمي‌مزاجي و شك‌گرايي همسرش ويوين دست آخر پاي او را به آسايشگاه دو لا مالميسون در پاريس باز مي‌كند. ويوين در نامه‌اي پر از تكرارهاي ديوانه‌وار ادعا مي‌كند دسيسه‌اي را برملا كرده، دسيسه‌اي كه روانكاوش آن را چيده تا اين زن را به رابطه با فردي ترغيب كند: «دام را مخفيانه و مكارانه روي من انداختند...» ويوين در نامه‌اي ديگر از افكارش مي‌نويسد؛ او فكر مي‌كند خانواده اليوت و حتي خود اليوت او را تعقيب مي‌كنند؛ او به دوستي مي‌گويد كه گاهي فكر مي‌كند اليوت: «ديوانه يا يك همچون چيزي است چون او به‌شدت شرور و خطرناك است. او تهديدي هولناك است.»
اليوت براي فرار از بحران زندگي شخصي‌اش، خود را غرق در كار مي‌كند. حجم نامه‌هايي كه اليوت در اين زمان براي ويراستاري مجله ادبي Criterion نوشته است، اين جلد، كتابنامه‌هاي او را قطور كرده است. اليوت احساسي درهم‌وبرهم براي ويراستاري داشت. مي‌توان صداي درماندگي و ته‌مانده غرورش در خودكفايي مالي را در نامه‌اي كه به ازرا پاوند مي‌نويسد، شنيد: «همه معرفي‌ و مرورها بدتر از بيهوده هستند و تنها عذر من از [نوشتن آنها] از اين نشأت مي‌گيرد كه بخش اعظم درآمدم از اين منبع است.» در جايي ديگر، با خودآگاهي بي‌نظيري به انگيزه احساسي كه پشت اخلاق كاري‌اش است، اشاره مي‌كند: «در مجموع داشتن آدم‌هايي كه به تو وابسته باشند شايد اساسي‌ترين و محكم‌ترين رابطه انساني باشد؛ چون مي‌تواني به وابستگي آدم‌ها بيشتر از محبت آنها وابسته باشي.»
شايد كار او را از پاي درآورده بود، اما در نامه‌اي اليوت به شاعري جوان توضيح مي‌دهد كه: «فقط و فقط زماني را كه به قلم و كاغذ اختصاص مي‌دهي، نيست اما در واقع بايد هميشه، كم‌وبيش ناخودآگاهانه، گوشه‌اي از ذهنت را براي كار بر شعر نگاه داري.» ثمره كار ناخودآگاهانه اليوت در اين سال‌ها عجيب هم بود. نمايشنامه
«Sweeney Agonistes» و شعر دراماتيك مونولوگ «سفر مگي» دو دنياي متفاوت هستند اما نامه‌ها نشان مي‌دهند كه هر دوي اين آثار از درك اليوت از زندگي آشفته‌اش و با نگاه مذهبي شكل گرفته‌اند. مخصكه سوررئال
«Sweeney Agnistes» با تكرارهاي پياپي و ضرورت‌هاي ملودراماتيك، يادآور برخي نامه‌هاي ويوين است؛ اما جالب‌‌تر از همه، اليوت در نامه‌اي به برادرش، بندهاي برگردان شعر (تولد و مرگ) را به گله‌گذاري از مذهب يونيتارين (يكي از مذاهب مسيحيت) خانواده‌اش تبديل مي‌كند: «يونيتارين آمادگي خوبي براي مسائل مهمي همچون تولد، مرگ و ديوانگي نيست؛ همه اينها در دسته‌بندي ضدهنجارها قرار مي‌گيرند.» شعر گردآوري شده «سفر مگي» متفاوت‌تر است، اثري آرام و فكرشده از سمبوليسم مسيحيت؛ اما اليوت تاييد مي‌كند اين عنصر هم از زندگي پرهمهمه‌اش سر برآورده است: «در سه ربع يك ساعت بعد از زمان كليسا و قبل از وقت ناهار در صبح يكشنبه، اين شعر را نوشتم...»
والري اليوت، همسر دوم اليوت، و جان هفندن براي ويراستاري اين بخش از نامه‌ها با چالش‌هاي بزرگي روبرو شدند. كوهي از نامه‌هاي كاري اليوت در دسترس آنها بود اما هيچ نامه‌اي از اليوت به ويوين وجود نداشت. (احتمالا، اليوت همه آنها را از بين برده بود.) تعدادي از نامه‌هاي ويوين دريچه‌اي به ازدواج شوربخت اليوت باز مي‌كنند اما اين نامه‌ها به ناچار گزارشي يك طرفه به دست مي‌دهد و ويراستاران روش انتخاب نامه‌هاي كتاب را مشخص نكردند. وقتي ويوين در سال 1927 براي دومين بار در مالميسون بستري مي‌شود، شخصيتش از صفحات اين جلد از كتاب محو مي‌شود. اليوت ادعا مي‌كند در اين دوران دو بار در هفته براي او نامه مي‌نوشته اما ردپايي از آن نامه‌ها در كتاب به جاي نمانده است.
يكي ديگر از غيبت‌هاي مشهود، نامه‌نگاري‌هاي اليوت و اميلي هيل، زني كه در تمام طول زندگي‌اش عاشق او بود، است. دلايل اين غيبت در نخستين جلد كتاب آمده است؛ هيل مجموعه نامه‌هاي اليوت را به كتابخانه دانشگاه پرينستون داده است و تا سال 2020 از آنها رونمايي نخواهد شد. اين فواصل ما را به فهمي ناقص از زندگي احساسي اليوت مي‌رساند، زندگي‌ ناكامي كه از زمان ظهور كوچك‌ترين بعد دلسوزانه آن به ثبت رسيده است.
اليوت با افراد زيادي نامه‌نگاري مي‌كرد اما دوستي كه محرم اسرار او باشد، نداشت و غير از چند نامه صميمانه‌ به برادرش و نامه‌اي تكان‌دهنده كه در آن به مادرش ابراز عشق و احترام مي‌كند، اين نامه‌ها زندگي خصوصي اين مرد منزوي را به نمايش نمي‌گذارند. شايد به اين خاطر كه او تذكر داده بود: «دوست ندارم نامه‌هاي خصوصي مردم را بخوانم، و نمي‌خواهم مردم هم نامه‌هاي خصوصي من را بخوانند. » به نوعي، جلد سوم نامه‌هاي اليوت به اين آرزو جامه عمل مي‌پوشاند؛ چرا كه شامل نامه‌هايي مي‌شود كه اليوت نقاب مردمي‌اش را بر چهره نگه مي‌دارد. هنوز براي افتادن اين نقاب وقت باقي است.
The Guardian

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون