محمدابراهيم ترقينژاد
بيست و دومين نشست وزراي امور خارجه كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي اقتصادي (اكو) از امروز با حضور محمدجواد ظريف در اسلامآباد آغاز ميشود؛ نشستي كه فردا به سيزدهمين اجلاس سران اعضاي اكو منتهي خواهد شد و موجب ميشود تا حسن روحاني، رييسجمهور ايران براي بار دوم در يكسال گذشته راهي پاكستان شود. اين اجلاس در حالي برگزار ميشود كه سازمان اكو چهارمين دهه از حيات خود را تجربه ميكند. درباره سازمان اكو، تحولات پيشين، اقدامات لازم براي افزايش بهرهوري و سياست ايران درخصوص اين سازمان منطقهاي گفتوگويي با علي اكبر فرازي، معاون پيشين دبيركل سازمان اكو داشتهايم كه مشروح آن را در ادامه ميخوانيد.
ايران بطور عام و دولت يازدهم به صورت خاص درخصوص سازمان اكو چه رويكردي داشتهاند؟
سازمان همكاريهاي اقتصادي (اكو)، ابتدا شامل سه كشور ايران، تركيه و پاكستان ميشد و سازمان آر.سي.دي نام داشت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، فعاليت اين سازمان با مدتي وقفه روبهرو شد اما مجددا اين سازمان به سازمان همكاريهاي اقتصادي يا همان اكو، تغيير نام داد. ايران نه تنها از بنيانگذاران اين سازمان بوده است بلكه از ابتداي تشكيل تا به امروز، براي نقشآفريني چندجانبه و منطقهاي و حتي نقشآفريني در مجامع بينالمللي نقش بارزي را ايفا كرده است و بياغراق ميتوان گفت كه ايران بازيگر اصلي حفظ و ادامه حيات اكو بوده است. با اين وجود، پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، شش كشور تازه استقلال يافته از مسكو به همراه افغانستان خواستار عضويت در اين سازمان شدند و تعداد اعضا از سه عضو به 10 عضو افزايش يافت. تا پيش از پيوستن اين هفت كشور به سازمان اكو، تركها انگيزه چنداني براي پا گرفتن و قوت يافتن اين سازمان نداشتند و اميدوار به مورد پذيرش قرار گرفتن از سوي اروپاييها و عضويت در اتحاديه اروپا بودند. تلاش ايران و پاكستان در اين برهه، آن بود تا تركها را فعال كرده و همراه سازند. با پيوستن هفت كشور ديگر به سازمان اكو، شاهد بوديم كه اين مساله جان تازهاي به سازمان اكو داد. من در آن زمان، معاون دبيركل سازمان اكو بودم و به ياد دارم پيوستن اين هفت كشور، افزايش تحرك سه عضو بنيانگذار را نيز به همراه داشت. با اين وجود، ضروري است تا به نقش بيبديل مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني به عنوان رييسجمهور وقت در اين برهه براي حفظ و توسعه اكو اشاره كنم چون ايشان نقش و تلاش ويژه، بيبديل و بارزي در اين باره ايفا كردند. سازمان در آن برهه با مشكلات عديدهاي روبهرو بود و اگر حمايتهاي ايران و زيركي آيتالله هاشمي وجود نداشت سازمان اكو از بين رفته بود. ايشان توانستند مشكلات بسياري را از جلوي پاي سازمان بردارند و به قويتر شدن اكو كمك كنند.
چه مشكلاتي در آن برهه وجود داشت كه حيات اكو را به خطر انداخته بود؟
سازمان اكو با مشكلات عمدهاي روبهرو بود. همانطور كه گفتم تركها فعاليت چنداني نداشتند. پس از پيوستن هفت كشور ديگر به اين سازمان هم، آنها هم از نظر فني و ساختاري و هم از نظر تكنيكي مشكلات عديدهاي داشتند. كشورهايي بودند كه تازه تاسيس شده بودند و عمر چنداني نداشتند و احساس نياز براي تداوم بقا و ايستادن داشتند. پس از پيوستن اين هفت كشور، تركها فكر ميكردند كه بازار مناسبي براي فروش كالاهايشان پيدا كردهاند و تلاش داشتند با انجام يارگيري آن را به صف خودشان بكشند. من به ياد دارم تورگوت اوزال، رييسجمهور سابق تركيه هنگامي كه براي حضور در اجلاس سران به تهران آمده بود، تركها لابيهاي بسياري ميكردند و تلاشهايشان در اجلاس استانبول هم ادامه داشت. با اين وجود، نقش آقاي هاشمي و رايزنيهاي ايشان بسيار برجسته بود. من به ياد دارم گاهي تا نيمههاي شب با طرفهاي مختلف در سازمان اكو به گفتوگوهاي كارشناسي ميپرداختيم ولي به توافقي نميرسيديم. وقتي نواقص و مشكلات را به آيتالله هاشمي منتقل ميكرديم ايشان با ديدارهاي دوجانبه و چندجانبه با سران آن كشورها، خيلي راحت مسائل را حل ميكردند به گونهاي كه كارشناسان آن كشورها تعجب ميكردند كه چگونه موارد اختلافي رفع و حل شده است.
دولت يازدهم نسبت به سازمان اكو چه رويكردي را داشته است؟
همه دولتهاي ايران نسبت به اكو ديد مثبتي داشتهاند. دولت آقاي روحاني نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و دولت يازدهم نيز نسبت به اين سازمان ديدگاه مثبت داشته است و تلاشهايش در راستايتوسعه و موفقيت آن بوده است.
مراودات اقتصادي اعضاي اين سازمان حدود 10 درصد است و همين مساله موجب شده تا بسياري آن را سازماني شكست خورده تلقي كنند. چرا اين سازمان نتوانسته به اهداف خود برسد؟
سازمان اكو، رويكردي مبتني بر همكاري اقتصادي ميان اعضا را دارد. همانطور كه شما گفتيد مراودات اقتصادي ميان اعضا كمي بيش از 10 درصد است اما اگر به مناسبات و همكاريهاي اقتصادي دوجانبه اعضا با يكديگر نگاه كنيم، ميبينيم كه ميزان آن در وضعيت بهتري قرار دارد تا آنكه آن را در قالب همكاري در چارچوب اكو بررسي كنيم. متاسفانه اكو به بسياري از اهداف و برنامههايش دست نيافته است. يك دليل اين نقيصه شايد آن باشد كه برخي از كشورها در اوايل شكلگيري اين سازمان، اراده چنداني نداشتند كه ميتوان به تركيه اشاره كرد. پس از توسعه اين سازمان نيز با وجود اراده سياسي ميان اعضا، توانايي كشورها متفاوت بوده و همين مساله موجب شده است تا هر يك از اعضا نتوانند به تعهداتشان به صورت مستقل عمل كنند. اين مساله بيشتر در اوايل كار يعني زمان پيوستن هفت كشور به اكو خود را نشان داد زيرا كشورهاي تازه استقلاليافته و افغانستان سطح اقتصادي و بنيههاي صنعتي را دارا نبودند. همچنين سازمان اكو براي توسعه و افزايش كارايي خود برنامههايي را در دست داشت. از جمله اين برنامهها، حذف يا كاهش تعرفهها در گمركها و موافقتنامه تجارت ترجيحي هستند. در اين باره، كشورهاي عضو مدتها با يكديگر رايزني كردند و سرانجام چند سند نيز ميان طرفين رد و بدل شد اما تا به امروز اين سندها اجرايي نشدهاند. مساله ديگر، همگن نبودن اقتصاد ميان اعضا است. يك كشور، اقتصاد بهشدت دولتي دارد و كشور ديگر، اقتصاد نيمهدولتي دارد و در كشورهاي ديگر، بخشهاي غيردولتي بيشتر فعال هستند. از سويي، برنامههاي سازمان اكو مختص به مبادلات تجاري نيست و قرار بود تا كشورها با يكديگر همكاريهاي مشترك اقتصادي داشته باشند. پروژههايي همچون ساخت اتومبيل، ايجاد سازمان كشتيراني و هواپيمايي اكو و حتي سازمان بيمه و بانك اكو نيز تا به امروز اجرايي نشدهاند. با اين حال، ما نبايد اكو را سازماني شكست خورده تلقي كنيم زيرا بديلي براي براي اكو وجود ندارد و ميتواند به عنوان پل ارتباطي براي همكاريهاي چندجانبه در غرب آسيا و آسياي ميانه عمل كند. به عبارت ديگر، حداقل كاركرد اكو اين است كه موجب ميشود تا زمينههاي همكاري ميان اعضا بيشتر از قبل شناسايي شود. ضمن اينكه نشستهاي اكو تنها ثمرات اقتصادي ندارد زيرا در حاشيههاي اجلاس اكو چه در سطح سران و چه در سطح وزراي امور خارجه، اعضا با يكديگر ديدار كرده و به رايزني ميپردازند و در بسياري از موارد، طرفين اختلافات دوجانبهشان را مطرح كرده و درصدد چارهجويي و حل آن برميآيند. از سويي، سازمان اكو در بسياري از سازمانها و مجامع بينالمللي عضويت دايم يا ناظر دارد كه ميتوان به عضويت اكو در سازمان شانگهاي اشاره كرد.
اكنون وضعيت آن كشورها متفاوت شده و وضعيت بهسامانتري را پيدا كردهاند اما همچنان همكاريها حداقلي است. دليل اين مساله چيست؟
تركمنستان، قرقيزستان، ازبكستان، قزاقستان، تاجيكستان و جمهوري آذربايجان هنگامي كه به سازمان اكو پيوستند، كشورهاي نوپايي بودند. يك دليل پيوستن آنها به اكو اين بود كه با عضويت در اكو درصدد بودند تا به توسعه و تحكيم بيشتري دست يابند ولي آنها تنها به اين رابطه اكتفا نكردند و تلاش كردند تا با كشورهاي قدرتمندتري در منطقه و جهان همچون چين ارتباط برقرار كنند. در همين راستا، مناسبات تجاري آنها با چين روزبهروز افزايش يافت به گونهاي كه چين هماينك شريك نخست تجاري بسياري از اعضاي سازمان اكو است. قطعا كشوري همچون چين بهتر ميتواند نيازهاي تكنولوژيكي و سرمايهاي اين كشورها را برطرف كند. همين وابستگي و تماسها نيز موجب شده تا ارتباطات آن كشورها با اعضاي اكو نيز تا حد معيني ارتقا پيدا نكند.
برخي از اعضاي سازمان اكو، عضو پيمان شانگهاي نيز هستند. چقدر عضويت در اين پيمان يا پيمانهاي ديگر موجب كاهش همكاريها شده است؟
من چنين نگاهي را ندارم، به خصوص آنكه شانگهاي از جمله پيمانهايي است كه تجليگر اراده اكو است و ميتوان آن را مدل و الگو تشكيل شانگهاي در زمان تاسيس دانست. اين دو سازمان ميتوانند با همكاري با يكديگر به توسعه مناسبات و همبستگي ميان اعضا و كشورها كمك كند و موجب نزديكي بيشتر شود.
محيط جغرافيايي سازمان اكو، محيطي سراسر آشوب و جنگهاي طولاني بوده است. تا چه اندازه اين مساله بر فعاليتهاي اكو تاثير داشته است؟
اين مساله نيز علل اصلي قوام نيافتن اكو و اجرايي نشدن طرحهاي آن است. همانطور كه اشاره كردم، فعاليتهاي اكو تنها مختص به مبادلات تجاري و تسهيل دادوستد نيست بلكه اكو طرحهاي زيربنايي را هم دارد. اجراي بسياري از طرحهاي زيربنايي و توسعهاي اكو همانند خطوط ترانزيتي نيازمند امنيت است. سرمايهگذاري كشورها نيازمند نبود بحران و جنگ است. با اينكه مساله نبود امنيت در بسياري از اعضاي سازمان اكو ديگر مانند گذشته نيست و دولت اين كشورها توانستهاند امنيت نسبتا قابل قبولي را در كشورهايشان ايجاد كنند اما همچنان در كشورهايي مانند افغانستان و پاكستان حملات تروريستي و نبود امنيت مشاهده ميشود.
در اين محيط پرآشوب و بحران، اعضاي عضو سازمان اكو چه اقداماتي را براي كاهش بحران انجام دادهاند؟
اين مساله از وظايف ذاتي و تعريفشده در سازمان اكو نيست هرچند كه اين سازمان توسعه مناسبات در همه زمينه و ابعاد ميان اعضا را دنبال ميكند. با اين وجود، حاشيه نشستهاي سازمان اكو در سطوح مختلف همواره مكاني براي رايزني ميان اعضا بوده و آن رايزنيها در مقاطع مختلف توانسته نقش موثري در رفع اختلافات داشته باشد. از طرفي، برخي از اعضاي اين سازمان همواره براي كاهش بحران و حل و فصل اختلافات نقشآفرين بودهاند؛ به طور مثال جمهوري اسلامي ايران چه در قالب اكو و چه به صورت دوجانبه يا چندجانبه هميشه آماده كمك به همسايگان و ديگر كشورها براي برقراري امنيت و مبارزه با تروريسم بوده است.
همسايگي با قدرتهاي بزرگي همچون چين، روسيه و هند چه تاثيري را بر فعاليتهاي اكو گذاشته است؟
كشورهاي بزرگ و قدرتمند به دليل ماهيت و ساختارشان هيچگاه بيتاثير نسبت به محيط پيرامونيشان نبودهاند. جغرافياي اكو، گستره وسيعي از قاره آسيا را دربرميگيرد و همين مساله موجب شده تا با قدرتهاي غربي و شرقي همجوار باشد. يكي از مشكلات عمده سازمان اكو كه البته هماينك كمرنگ شده، آن است كه اعضاي سازمان نسبت به محيط پيراموني خود همواره گرايشات متفاوتي داشتهاند. در دوره نخست حيات اكو، تركيه چشم اميدشان به اتحاديه اروپا بود و جلوي بسياري از اقدامات اين سازمان را ميگرفتند يا حداقل در آن مشاركت جدي نداشتند. بسياري از اعضاي تازه پيوسته به اكو كه شامل كشورهاي استقلال يافته از شوروي ميشوند، فكر ميكردند براي ادامه بقاي خود نيازمند وصل شدن به قدرتهاي بزرگي همچون چين دارند. يكي ديگر از مشكلات نيز اختلافات دروني برخي از اعضا با يكديگر بود كه موجب ميشود بر فعاليتهاي اكو تاثير بگذارد. مثلا روابط هند و پاكستان دههها با تنش همراه بوده است. هرچند اين تنش تاثير مستقيمي در فعاليتهاي اكو نداشت ولي موجب كاهش يا عدم همكاري سازمان اكو يا كشورهاي عضو اكو با هند ميشد. به اعتبار به اين مسائل ميتوان گفت تاثيرات فرااكويي بر فعاليتهاي اكو در دهههاي پيشين بسيار بود اما خوشبختانه اكنون اين تاثيرات حداقل ممكن رسيده است.
چين، هند و روسيه چه نگاهي به اكو داشتهاند؟
متاسفانه اين كشورها اكو را خيلي جدي نگرفتهاند زيرا ابزارهاي اين كشورها با كشورهاي عضو اين سازمان چه از نظر فني و چه از نظر سرمايه مالي يكي نبوده است. اگرچه كشورهاي عضو اكو در موقعيت جغرافيايي استثنايي قرار گرفتهاند و ميتوانند دريچه اتصال شرق به غرب و غرب به شرق باشند ولي عدم وحدت ميان اعضا موجب شده است تا متاسفانه اعضاي اكو به عنوان يك سازمان متشكل و چندجانبه نتوانند از ابزارهاي موجودشان به صورت درست و واحد عمل كنند. از سوي ديگر، هركدام از كشورهاي عضو اكو به صورت جداگانه و نه در قالب واحد تلاش داشتهاند تا با هر يك از قدرتهاي منطقهاي و بينالمللي ارتباطاتي را برقرار كنند و همين مساله موجب شده تا آن قدرتها نيز خود بينياز به اكو ببينند.
فعالتر شدن سازمان اكو چه تاثيري را ميتواند در بر توازن منطقهاي ايجاد كند؟
بسياري از اعضاي اكو به ويژه كشورهاي آسياي ميانه بهشدت از اينكه اكو سازماني سياسي تلقي شود، پرهيز دارند. اين اعضا حتي بر توسعه مناسبات اقتصادي با كشورهاي ديگر هم ملاحظات سياسي متعددي را مدنظر دارند تا كشورهايي همچون چين و روسيه را از خود نرنجانند و آنها را نگران نكنند. از سويي، سازماني همانند اكو فعاليتهايش را مبتني بر تسهيل و توسعه همكاريهاي اقتصادي قرار داده و براي خود نقش سياسي تعريف نكرده است و از سويي، اينكه اكو بتواند به تنهايي در مقابل ناتو توازني ايجاد كند، من اين دورنما را مشاهده نميكنم.
بيش از سه دهه از عمر سازمان اكو ميگذرد. جريانهاي اصلي در اكو، چه جريانهايي هستند؟
تركها از ابتداي تشكيل سازمان يعني تا پيش از عضويت شش كشور تازه استقلاليافته از شوروي و همچنين افغانستان، همواره نقش ترمز را در سازمان اكو برعهده داشتند و چشم اميدشان به دريچهاي بود كه اتحاديه اروپا براي آنها باز كند. اصولا افزايش فعاليت يا كاهش فعاليتهاي اكو بيشتر براي گرفتن امتياز به ويژه از سوي اروپاييها بوده است. با ورود اعضاي جديد، آنها به اين نتيجه رسيدند كه نقش فعالانهتري را در اكو ايفا كنند و به برادر بزرگتر اين كشورها كه به نوعي ريشههاي تركي هم دارند، تبديل شوند و اعضاي جديد را به خود متمايل كنند. بنابراين فعاليتهاي آنكارا در اكو بيشتر شد و سعي كردند با اين افزايش فعاليت تحت عنوان اكو، حضورشان در بازارهاي آسياي ميانه راحتتر شود كه در اين باره نيز موفق بودهاند.
رويكرد ايران چگونه بوده است؟ آيا ايران تلاشي به جذب كشورها به خود داشته است؟
ايران هميشه حافظ اكو بوده است. تلاش ايران براي حفظ اكو از مخاطرات و برداشتن موانع براي تداوم حيات اكو بوده است. نوع رويكرد ايران در اكو و همچنين مناسبات دوجانبه موجب شده است تا كشورهاي ديگر هم متوجه شوند ايران خيرخواه آنها است.
حسن روحاني در سخنراني خود در افتتاحيه بيست و يكمين نشست وزراي خارجه اكو از لزوم انجام اصلاحاتي در اين سازمان براي افزايش بهرهوري سخن گفت. اين سازمان براي افزايش كارايي چه اصلاحاتي را ميتواند در ساختار خود انجام دهد؟
اصلاحات ساختاري مسالهاي جدي است و در طول سالهاي گذشته همواره مطرح بوده است. اقدامات متعددي هم در اين باره انجام شد تا كشورهاي مختلف عضو نقش اجرايي بيشتري ايفا كنند و اسناد بالادستي هم در اين باره تهيه شده است. يك مساله ديگر، راهكارهاي افزايش همكاري است. پيشنهاد ايران در اين باره افزايش امكان تحرك براي بخش خصوصي در حوزه اكو است. به عبارتي، بايد اين كشورها زمينه حضور بخش خصوصي اعضاي اكو را مهيا سازند و دولتها نقش حمايتي و تسهيلگر را ايفا كنند. از طرف ديگر، كشورها بايد خود را متعهد كنند تا n درصد از مبادلات تجاريشان با اعضاي اكو باشد و هر سال اين ميزان هم افزايش يابد. اين پيشنهادات موجب پذيرش است ولي راهكارهاي اجرايي تابع مقررات سازماني نيست بلكه تابع امكانات عضو است. من در برهه كنوني فكر ميكنم اگر دو پيشنهاد قديمي مصوب سازمان اكو يعني بيمه اتكايي و بانك اكو اجرايي شوند، قفل عدم افزايش مبادلات تجاري و همكاريهاي اقتصادي ميان اعضاي اكو شكسته شود و بقيه پيشنهادات نيز اجرايي شوند و كشورهاي بيشتري تمايل براي عضويت در اكو پيدا كنند.
بسياري معتقدند مهمترين زمينه همكاري اعضاي اكو در حوزه ترانزيت نهفته است. از سويي جغرافياي اين سازمان نشان ميدهد كه در مجاورت طرح كمربند جاده ابريشم چين قرار دارد. مشاركت در اين طرح تا چه اندازه بر حجم فعاليتهاي اكو ميافزايد؟
از مزيتهاي اكو، موقعيت ژئوپولتيكي اعضا است. اعضاي اكو دريچه اتصال شرق و غرب به يكديگر ميتوانند باشند و در اين چارچوب، ترانزيت چند وجهي مورد توجه است كه جاذبههاي بسياري را هم براي كشورها و سازمانهاي بينالمللي دارد و ميتواند به افزايش همكاريها ميان اعضا كمك كند. با اين وجود، چينيها هرچند «طرح يك كمربند و يك راه» را مطرح كرده و مدعي هستند كه ميخواهند جاده ابريشم را احيا كنند ولي اين طرح شامل همه جاده قديم ابريشم نيست؛ بخشي از آن جاده معروف را شامل ميشود و بخشي را هم شامل نميشود و آنها درصدد ايجاد راههاي جديد از مناطق جديد هستند. چينيها سرمايهگذاري هنگفتي در اين باره كرده و كشورهاي آسياي ميانه نيز از اين استقبال كردهاند. اگر اين طرح در كنار طرح ترانزيتي اكو باشد، اين خطوط ميتوانند مكمل همديگر بوده و نقش بسيار بالايي در همكاري ميان اعضاي اكو و ديگر اعضا ايفا كنند.