نقش برجام در ايجاد اختلال در ائتلافهاي جديد منطقهاي
شهرام فرسايي
تحليلگر امور راهبردي
هرچند دستاورد اصلي مذاكرات ايران و 1+5 پايان دادن به بحران هستهاي از طريق مسالمت آميز و اطمينان از صلحآميز بودن توافق هستهاي بود، با اين وجود به باور برخي تحليلگران انتظار ايران و غرب از شرايط پس از برجام كاملا محقق نشده است. تمركز برخي اظهارات مطرح شده در مورد جمهوري اسلامي ايران دركنفرانس سالانه امنيتي مونيخ در تاريخ 17 فوريه 2017 ميلادي اين ديدگاه را تقويت كرده كه ائتلافهاي جديد پنهان و آشكاري در منطقه خاورميانه در حال شكلگيري است. هر چند شكلگيري برخي اتئلافها موضوع جديدي نبوده و پيشتر هم وجود داشته ولي بايد پذيرفت فارغ از بحثهاي كليشهاي غير قابل پيشبيني و غير ديپلماتيك بودن مواضع ترامپ، روندهاي جديد منطقهاي و بينالمللي در دوره ترامپ در حال شكلگيري است. آيا طرح برخي مسائل نظير شكلگيري ناتوي عربي عليه ايران براي محك افكار عمومي و القاي آن از سوي برخي جريانهاي بينالمللي است؟ آيا تركيه و روسيه، بر سر مساله سوريه به تفاهم مشترك رسيدهاند يا هر كدام نقش خود را بازي ميكنند و تاكتيك جداگانهاي دارد؟ آيا آرزوي تركها براي دستيابي به بخشهايي از سوريه قابل رد است؟
واقعيت اين است روند تحولات در منطقه خاورميانه شتاب بيشتري به خود گرفته و اين منطقه بيقرار اتفاقي ناشناخته و مبهم است. جمهوري اسلامي ايران در مقابل تحولات شتابان منطقهاي و بينالمللي چه واكنش و نقشي بايد داشته باشد؟
تاملي بر اظهارات مقامات امريكا، اسراييل و عربستان در كنفرانس مونيخ نشان ميدهد كه مثلث امريكا، اسراييل و عربستان در جستوجوي مسير جديدي است. هر چند اين بحث مطرح است كه اينگونه مواضع و اظهارنظرها تازگي ندارد ولي طرح همزمان آن در اجلاس امنيتي مونيخ جاي تامل است. واقعيت اين است كه دولت ترامپ مدعي است بيثباتي دليل اصلي رشد داعش است و دولت جمهوري اسلامي ايران را عامل اصلي بيثباتي در منطقه ارزيابي ميكند. ضرورت تشديد تحريمها و مقابله قاطعانهتر با نفوذ جمهوري اسلامي در منطقه در سايه همين نگرشها پديد آمده است. طرح اين پرسش از سوي برخي محافل غربي كه چرا داعش تاكنون در ايران دست به حمله نزده، تلاش شيطنتآميز جهت همرديف كردن رفتارهاي جمهوري اسلامي و گروه هاي افراطي در منطقه قلمداد ميشود. طبق برخي تحليلهاي رسانهاي، مذاكرات اوليه جهت ايجاد پيماني نظامي از جنس ناتو بين دولت ترامپ، مسوولان نظامي و امنيتي عربستان و اسراييل انجام شده است. هدف اين پيمان، ايجاد همبستگي بين كشورهاي عربي در برابر ايران اعلام شده است. چابكي و خردمندي دستگاه ديپلماسي كشور، برخي كشورهاي منطقه را به واكنش واداشته است. سفر اردوغان به عربستان، بحرين، قطر و روسيه، عاديسازي روابط عربستان و عراق به دنبال سفر ناگهاني وزير امور خارجه عربستان به عراق در اين چارچوب قابل ارزيابي است.
به نظر ميرسد راهبرد خاورميانهاي امريكا در دوره ترامپ در قبال جمهوري اسلامي ايران مقابله با نقش منطقهاي اين كشور و تضعيف بيش از پيش ايران در خاورميانه است. ابزارهاي امريكا، بازسازي اهرم فشار اقتصادي براي كنترل رفتارهاي منطقهاي و حقوق بشري ايران از طريق بزرگنمايي خطر ايران (ايران هراسي جديد) و ضرورت اعمال تحريمها و فشارهاي جديد عليه اين كشور جهت خنثي كردن آن است. حقوق بشر، فعاليتهاي موشكي، تروريسم و مداخلات منطقهاي همه ميتوانند بسترهايي براي فشار بر ايران به وجود آورند.
در همين چارچوب تلاش ميشود اجماع جهاني عليه ايران به شكل و به بهانه جديدي شكل گيرد. انگليس مستعدترين كشور اروپايي جهت تحقق اهداف خاورميانهاي جديد امريكا است. تحولات آتي فرانسه را نبايد از نظر دور داشت. طي ماههاي آينده انتخابات رياستجمهوري در فرانسه برگزار خواهد شد و احتمال پيروزي جريان راست افراطي در فرانسه دور از ذهن و دست نيافتني نيست.
تلاش براي اجماع جديد منطقهاي و سپس بينالمللي عليه ايران از سوي امريكا در مقايسه با تلاشهاي مشابه در دوران باراك اوباما، رييسجمهور سابق امريكا داراي دو تفاوت اساسي است. نخست آنكه جمهوري اسلامي ايران با 1+5 در موضوع هستهاي به توافق رسيده و ايران وارد تعاملات جديد بينالمللي شده است و به راحتي حذف برجام امكانپذير و بدون هزينه نيست و دوم اينكه ترامپ در مقايسه با اوباما وجاهت و مقبوليت نداشته و به نوعي اجماعي هرچند غيرمنسجم عليه ترامپ در مقطع كنوني شكل گرفته است.
نشانهها روايتگر اين است كه در راهبرد جامع جديد امريكا ضرورتي به پاره كردن برجام نيست. هدف نبايد پاره كردن برجام باشد. در اين شرايط دولت امريكا در پاسخ به اقدامات ايران، به سمت هزينهمند كردن كنشهاي ايران و نه پاره كردن توافق هستهاي گرايش دارد. هدف، تضعيف ايران به هر طريقي حتي با حفظ برجام است. بر اين اساس بايد تقسيم كار جديدي بر اساس ابزارهاي نويني شكل گيرد. امنيتي كردن موضوع ايران، القاي ضرورت همكاريهاي عربي- اسراييلي براي مقابله با ايران، شكل دادن به ايرانهراسي جديد، شكلگيري ائتلافهاي جديد منطقهاي عيله ايران از جمله اين ابزارهاست. از اين منظر برجام را ميتوان بيخاصيت كرد. در اين زمينه مايكل روبين، پژوهشگر موسسه امريكن اينترپرايز بر اين باور است «بايد فضايي شكل داد كه ايران خود از توافق هستهاي عقبنشيني كند. ترامپ ميتواند با عدم انعطافپذيري، ايران را مجبور به كنار گذاشتن برجام كند. القاي ترديد در مورد دوام توافق، تمايل شركتهاي جهاني جهت تعامل با ايران را كاهش خواهد داد. نااميدي از توافق، تهديدي براي اجراي برجام و منافع ملي
ايران است.»
برخي پژوهشگران بينالمللي پيشنهاد ميكنند ايران خودش را از تيررس امريكا خارج كند و با توجه به كاسبكاري ترامپ به طراحي اقتصادي خاورميانهاي با وي بپردازد. از سوي ديگر برخي از پژوهشگران بر اين عقيده هستند كه توافق هستهاي همچنان اين ظرفيت را دارد كه بتواند سنگ بناي ديگر توافقها با تهران باشد تا آن جا كه روابط واشينگتن-تهران را تغيير دهد. با اين شرايط دولت ترامپ بايد آگاه باشد بدون اين توافق، امكان تعامل جديدي با تهران در هر زماني، در هر جايي و به هر علتي عملا از ميان خواهد رفت. اما به واقع واقعيتهاي خاورميانه در دوره ترامپ چيست؟ واقعيتهاي امروز اين است كه ترامپ خود را در مقابل منطقهاي (خاورميانه) ميبيند كه شبيه هيچ يك از ديگر مناطق جهان نيست. او با منطقهاي روبهرو است كه دستخوش تحولات فراوان و در حال گذار به مقصد ناشناخته و مبهمي است. نابودي تدريجي كشورهاي عربي، پايداري گروههاي سلفي- جهادي، تلاش روسيه براي نمايش قدرت نظامي و سياسي خود، ظهور و برآمدگي قدرت منطقهاي ايران و شكلگيري و تكامل مرزبنديها و ائتلافهاي جديد منطقهاي از ويژگيهاي فعلي خاورميانه است.
رصد تحولات قبل و بعد از انتخابات رياستجمهوري در امريكا نشان ميدهد كه مجموعهاي از كشورها در ابتدا در جبهه مخالف و مورد انتقاد ترامپ بودند ولي برخي از اين كشورها با طراحي راهبردهايي تلاش كردهاند خود را از تيررس امريكا خارج كنند. طبعتا اين كشورها بيميل نيستند ايران نقش ضربهگير حملات ترامپ را براي آنان ايفا كند و انرژي ترامپ صرف تقابل با ايران شود. بيترديد تقويت همكاريهاي ايران با اروپا با هدف حفظ دستاوردهاي برجام، تقويت همكاري با چين و روسيه، خودداري از اتخاذ مواضع تحريكآميز غيرضروري جهت ممانعت از شكلگيري ايران هراسي نوين، درهمآميختن روابط اقتصادي منطقهاي ايران، اجتناب از بينالمللي شدن بيجهت موضوع ايران، تقويت انسجام داخلي، جديت و اهتمام بيشتر در حفظ برجام جهت بهرهبرداري از نتايج آن به نفع منافع ملي كشور، تقويت بيشتر توان دفاعي و قدرت بازدارندگي كشور و نمايش ايستادگي ايران در مواضع و اصول كشور (انتقال پيام عدم خودباختگي و ترس ايران در مقابل حملات ترامپ) ابزارهاي ايران جهت بهم زدن بازي جديد امريكا و متحدانش در منطقه خواهد بود.