ترديدي كه هر سال ايجاد ميشود
بالاخره «كلاه قرمزي» ميآيد يا نميآيد؟
ندا آلطيب
ظاهرا ماجراي عروسكهاي تلويزيوني همچنان ادامه دارد و خود به يك سريال تبديل شده و جالب اينجاست كه هر بار هم پاي مسائل مالي در بين است. چندي پيش ماجراي عروسك «جناب خان» مطرح شد؛ مشكلي كه باعث حذف اين عروسك محبوب از برنامه «خندوانه» شد و حالا درست در آستانه نوروز بار ديگر «كلاه قرمزي» جريانساز شده است.
در سالهاي اخير ترديد در پخش برنامه نوروزي «كلاه قرمزي» يكي از اخبار مهم فرهنگي در ماه اسفند بوده است. معمولا هم ماجرا بر سر مسائل مالي است اما از آنجا كه امسال زودتر از سالهاي پيش، برنامه «كلاه قرمزي» به عنوان يكي از برنامههاي نوروزي اعلام شد، انتظار ميرفت ديگر حاشيهاي مطرح نشود و مخاطبان از چند ماه پيش اطمينان داشته باشند كه «كلاه قرمزي» حتما در ايام نوروز پخش خواهد شد. با اين حال در شرايطي كه كمتر از ده روز تا پايان سال جاري باقي مانده، خبري رسمي در ايسنا درباره توقف ساخت اين مجموعه منتشر شده است. حميد مدرسي، تهيهكننده اين برنامه تلويزيوني در توضيحي كوتاه، مشكلات مالي را به عنوان تنها دليل توقف ساخت اين مجموعه اعلام كرده است.
اين موضوع در حالي مطرح ميشود كه از مدتها پيش خبرهاي كوتاهي به شكل جسته، گريخته و غيررسمي درباره ساخت نسخه سينمايي «كلاه قرمزي» منتشر شده بود. مسائل و تنگناهاي مالي تلويزيون در سالهاي اخير بر كمتر كسي پوشيده مانده است؛ تنگناهايي كه باعث شده پاي حاميان مالي آن هم به شكلي گل درشت و ناخوشايند كه توي ذوق مخاطبان ميزند، به تلويزيون باز شود اما اين پرسش همچنان وجود دارد كه چرا رسانه ملي كه بايد پاسخگوي نياز و سليقه اكثريت مخاطبان خود باشد، كيفيت را جايگزين كميت نميكند و به جاي ساخت برنامههاي پرتعدادي كه عموما سطح كيفي قابل قبولي ندارند، ساخت چند برنامه محدود اما با كيفيت را در دستور كار خود قرار نميدهد؛ به ويژه وقتي پاي برنامههاي نوروزي در بين است.
مشكلات مالي، نبود نگاه فرهنگي و سياستگذاريهاي درست در سالهاي اخير موجب شده بسياري از هنرمنداني كه مجموعهها و برنامههاي موفق تلويزيوني را در كارنامه هنري خود دارند، همچون داود ميرباقري، حسن فتحي، مرضيه برومند، محمدرضا هنرمند، بيژن بيرنگ و... يا از ادامه همكاري با رسانه ملي باز ماندهاند يا ترجيح دادهاند با شبكه نمايش خانگي همكاري كنند كه نتيجه آن توليد و ساخت مجموعههاي موفقي مانند «شهرزاد»، «دندون طلا»، «شاهگوش» و... بوده است. در اين ميان نبايد به موفقيت برنامههايي مانند «نود» يا «خندوانه» دل خوش كرد چراكه تعداد برنامههاي اينچنيني در ميان بيشمار برنامههاي ناموفق تلويزيوني، بسيار اندك است و اين موفقيتها را هم نبايد به حساب هوشمندي مديران رسانه ملي گذاشت و كيست كه نداند توفيق اين برنامهها كاملا وابسته به خلاقيت و تلاش سازندگان آنهاست. با اين توصيف به نظر ميرسد تلويزيون كه در اين سالها در جذب مخاطب ايراني توفيق چنداني نداشته است، بايد رويكرد ديگري در پيش بگيرد و كيفيت را جايگزين كميت كند ولي ظاهرا هنوز اهميت اين موضوع براي مديران اين رسانه مشخص نشده است.
البته تجربه عروسك «جناب خان» در برنامه «خندوانه» نشان داد مساله گاه ابعاد ديگري هم دارد اينكه در برخي از موارد، بحث مالكيت معنوي عروسكهاي محبوبي مطرح است كه ديگر بهعنوان عروسكي ملي قلمداد ميشوند ولي اختلاف نظر بر سر مسائل مالي و مشكلاتي كه ميان مالكان معنوي و مالكان حقوقي اين عروسكها وجود دارد، موجب ميشود كه مخاطبان از ديدن آنها محروم بمانند.
به هر حال، حتي اگر با وجود اخباري كه درباره توقف ساخت «كلاه قرمزي» منتشر شده است، در آخرين لحظات اعلام شود كه مشكلات برطرف شده و اين مجموعه در ايام نوروز پخش خواهد شد، تلخ كردن كام مخاطبان و ايجاد ترديد در آنان، آن هم در آخرين روزهاي سالي كه سراسر اتفاقات غمانگيز بوده است، اتفاق خوشايندي نيست و انتظار ميرود رسانه ملي رويكرد خود را تغيير دهد. عروسك «كلاه قرمزي» ديگر فقط عروسكي نيست كه متعلق به كودكان باشد. چراكه «كلاه قرمزي»، ديگر عروسكي ملي است كه اتفاقا بسياري از تماشاگرانش، كودكان و نوجوانان ديروز هستند كه حتي در زماني كه با تلويزيون قهر بودهاند، پاي جعبه جادويي نشستهاند تا نظارهگر عروسكهايي باشند كه گاه جملاتي را بر زبان ميآورند كه بازيگران سريالهاي تلويزيوني در بيان آنها دچار محدوديت و ممنوعيت هستند. زيرا در عالم هنر، گاه شنيدن برخي سخنان از زبان عروسكها قابل تحملتر از شنيدن همان حرفها از دهان آدمهاي واقعي است و خوب است مديران رسانه ملي دست كم در شروع هر سال نو و در مهمترين جشن ملي كشور اجازه دهند كام مخاطبان براي چند روز هم كه شده، شيرين شود.