از هايدگر تا هرمنوتيك
بسياري از كساني كه در ايران به نحوي از انحا كار فلسفي ميكنند و با فضاي مجازي اينترنت نيز بيگانه نيستند نام «دانشنامه استنفورد» را شنيدهاند و چه بسا از اين مجموعه كم نظير بهره نيز برده باشند. اين مجموعه حاصل طرحي براي ترجمه و انتشار گزيدهاي از مدخلهاي اين دانشنامه است با هدف گستردن دامنه تاثير آن و فراهم كردن امكان دسترسي هرچه بيشتر خوانندگان فارسيزبان به مقالات راهگشايي كه در اين مجموعه آمده است. با توجه به ويژگيهاي دانشنامه استنفورد، شايد بيراه نباشد كه بگوييم براي كسي كه ميخواهد نخستين بار با مساله يا مبحثي در فلسفه آشنا شود يا شناخت بهتري از آن حاصل كند يكي از گزينههاي مناسب اين است كه كار را با خواندن مدخل يا مدخلهاي مربوط به آن در اين دانشنامه آغاز كند.
از اين مجموعه تاكنون مجلدات متعددي با ترجمه فارسي توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است و اكنون چهار جلد ديگر آن روانه بازار كتاب شده است. عناوين اين چهارجلد به ترتيب عبارتند از؛ «مكتب رواقي»، «شكنجه»، «رويكردهاي پديدارشناسانه به اخلاق و تكنولوژي اطلاعات» و «مارتين هايدگر» است.
جستارهاي اين كتاب مراحلي مستند هستند در مسير نزديكي به انديشه هنوز رازآلود مارتين هايدگر. شايد پرسش يگانه او چنين باشد: فلسفه چيست؟ درباره هر فلسفه مهمي ميتوان سخن هگل را درباره فلسفه دكارت تكرار كرد كه فلسفه «با آغاز از نقطه عزيمت خويش، پرسش را دوباره از سر ميگيرد.» اما نظريهپردازي درباره هستي- كه آغاز آن يوناني است و به مدت دو هزاره فضاي تاريخ فلسفه را پر كرده است – از كجا شروع ميشود؟
شروع كردن (طرح كردن پرسش) و آغاز كردن دو چيز متفاوتند. در هر آغازي معماي شروعي پنهان است كه آغاز آن را در تاريكي نگه ميدارد. يونانيها، در فلسفه، آغازگران مات هستند. از پس آنها و تنها آنها است كه فلسفه وجود دارد. اما آنها از كجا شروع كردهاند؟ كجا به آغاز خاص خود وارد شدهاند؟ در اين باره كلام يوناني معماگونه باقي ميماند.
«ديالوگ با هايدگر» عنوان كتابي از ژان بوفره است كه با ترجمه شروين اوليايي توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
از مهمترين مباحث اين كتاب ميتوان به زايش فلسفه، خوانش پارمنيدس، زنون، يادداشتي درباره افلاطون و ارسطو و... اشاره كرد.
بررسي نظاممند افكار حاميان هرمنوتيك
هرمنوتيك دانشي مربوط به نظريه فهم و تفسير زبان است. پرسش در اين باره كه چگونه ديگران را به درستي تفسير كنيم و بفهميم يكي از بحثبرانگيزترين شاخههاي فلسفه است. در درآمدي بر فهم هرمنوتيك، لارنس اشميت از طريق بررسي نظاممند افكار حاميان هرمنوتيك فلسفي درآمدي بر هرمنوتيك مدرن به دست ميدهد. فصل يك به بررسي افكار الهيات پروتستان، فردريش شلايرماخر، ميپردازد. بنابر استدلال او سوءفهم اجتنابناپذير است و اگر قرار است به درستي بفهميم همواره بايد تفسير را به كار بنديم. فصل دوم اين كتاب به بحث درباره افكار ديلتاي ميپردازد كه مدعي است فهم در علوم انساني اصولا متفاوت از تبيين در علوم طبيعي است و براي قضاوت بر سر اينكه ديگران به وسيله زبان، ژستها، حالتهاي چهره و عمل چه منظور و احساساتي را ميرساند روششناسي خود را ارايه ميكند.
فصل سوم به ارايه افكار هايدگر ميپردازد كه با تغيير كانون توجه از تفسير متون به تفسير وجودي از انسان اين مفهوم را به شكلي كاملا متفاوت به كار ميبرد.
در فصل چهارم انديشههاي اخير گادامر بررسي ميشود كه ساختارهاي تجربه هرمنوتيكي را بررسي ميكند و برتري علوم طبيعي را به عنوان مدلهايي براي حقيقت را به پرسش ميگيرد. فصلهاي پاياني نيز به برخي از نقدهاي وارد شده به هرمنوتيك از جمله آثار هاربماس، هرش، ريكور و دريدا و تروجه به چشماندازهاي آينده هرمنوتيك اشاره ميكند.