جدالهاي درون خاستگاهي در ديپلماسي امريكا بر سر توافق هستهاي با ايران
صلاح الدين هرسني٭
از بدو ورود باراك اوباما به كاخ سفيد نوعي تحول در اخلاق ديپلماتيك و فرهنگ راهبردي ايالات متحده امريكا به وجود آمده است. از نشانگان و شواهد پيداست كه چنين راهبردي بر قدرت نرم و نيز گذار از كنش مبتني بر فرادستي تاكيد داشته است. ترديدي نيست كه تاكيد بر قدرت نرم كه اعم مساهمت باراك اوباما بر آن تمركز يافته است، متضمن ايجاد حقانيت بيشتر براي امريكا از يكسو و هم متضمن شكلگيري مشروعيت و حقانيت افزونتر در افكار عمومي بينالمللي از سوي ديگر ميشود. رسالت حزبي باراك اوباما در شرايط كنوني و در دومين دهه از هزاره سوم براي تحول در اخلاق ديپلماتيك وفرهنگ راهبردي از طريق باز توليد مولفههايي چون توسعه فرهنگ امريكايي، رسالت بينالمللي امريكا، دموكراسي، حقوق بشر و رسالت بشردوستانه تقويت شده است و به نظر ميرسيد تا پايان حضور اوباما در كاخ سفيد تغييري در مواضع جديد راهبردي اين كشور نسبت به قبل به وجود نيايد چراكه اتخاذ و تداوم چنين مواضع راهبردي ميتواند امريكا را در مواجهه با بحرانهاي به نظر غيرلاينحل به حداكثر نتايج مطلوب كمك كند. با وجود مساهمتي كه باراك اوباما براي تحول در اخلاق ديپلماتيك و فرهنگ راهبردي ايالات متحده امريكا به انجام رسانده، چنين راهبردي در نظر منتقدان غيرحزبي اوباما در كنگره به اقدام غيرمنطقي تعبير شده است. چراكه در باور اين منتقدان جهتگيري راهبردي امريكا در مواجهه با بحرانها به ظاهر لاينحل بايد تابعي از سياست قدرت و رهيافت واقعگرايانه باشد تا قابليتهاي ادراكي و كاركردي آن بتواند بيشترين مطلوبيتها را براي امريكا ايجاد كند. در شرايط كنوني الگوي انتقادي وتهاجمي مواضع راهبردي باراك اوباما كه از سوي حزب جمهوريخواه و جنبش تيپارتي تمهيد و تجهيز ميشود، به عنوان عقبنشيني كارگزاران امريكايي در مذاكرات هستهاي با ايران تعبير شده است. بنابر اين طبيعي است كه چنين منتقدان و كارگزاراني بخواهند تا شكل خاصي از اخلاق ديپلماتيك را در روند مذاكرات هستهاي و امنيتي پيگيري كنند. هماينك تفاوتهاي ادراكي و كاركردي را ميتوان در اعلام مواضع برخي كارگزاران غيرحزبي باراك اوباما مشاهده كرد كه بيشتر رنگ جدال به خود گرفته است. براي نمونه اعلام مواضع سناتور جمهوريخواه مك كين بر سر مواضع هستهاي ايران با هدف رسيدن به نتيجهاي مطلوب چيزي جز توهم معنا نيافته لذا مواضع راهبردي اوباما كه با تنشزدايي همراه است، متضمن قدرت گرفتن ايران در منطقه ميشود اما آنچه مواضع جديد امريكا را نسبت به نحوه حصول به نتيجه در معرض جدال قرار داده است، همراهي برخي نمايندگان دموكرات كنگره امريكا با باراك اوباما است. اين نمايندگان اعمال تحريمهاي بيشتر عليه ايران را اقدام غيرمنطقي دانستهاند. طبيعي است كه چنين اعلام مواضعي به معناي مواضع غيرهمسو با جمهوريخواهان است. لذا اين مواضع براي باراك اوباما فرصتي ايجاد مينمايد كه او بتواند ديپلماسي غير فرادستي خود در برابر تهران را ادامه دهد. اما جدال ديگري كه ميتواند مواضع راهبردي معطوف به اقدام غير فرادستي اوباما را با چالش مواجه كند، اعلام مواضع باب منندز و سناتور جمهوريخواه مارك كرك است كه راهبردهاي آنان نسبت به ايران اغلب تند و راديكال بوده و هرگونه رايگيري در مورد تحريمهاي بيشتر عليه ايران را تا انتهاي ماه مارس احاله و موكول كردهاند. در اين راستا به نظر ميرسد كه مواضع باب منندز با مواضع راهبردي جمهوريخواهان نزديك است چراكه هم باب منندز و هم جمهوريخواهان بدون هراس از حق وتوي رييسجمهوري ميتوانند طرح تشديد تحريمها را كه بحث درباره آن در روزهاي آينده در كميته روابط خارجي آغاز خواهد شد ادامه دهند. به نظر ميرسد اتخاذ چنين مواضعي وضعيت مذاكرات اتمي را در وضعيت بهتري قرار ميدهد ولي به معناي كمتر شدن مخالفتها با آن نيست اما مهمترين جدال حال حاضر بر سر مواضع راهبردي باراك اوباما، تصميم جان بينر، رييس مجلس نمايندگان براي دعوت از بنيامين نتانياهو براي سخنراني ضد ايران در كنگره خواهد بود. اين تصميم جان بينر در نگاه دموكراتها، به معناي متهم كردن رييس مجلس نمايندگان براي تضعيف دولت اوباماست. در همين زمينه نانسي پلوسي، رهبر دموكراتها در مجلس نمايندگان گفت كه دعوت از نتانياهو ضربه به بخت واقبالي است كه قرار است به ديپلماسي داده شود. نانسي پلوسي نسبت به تاثير اين اقدام بينر در روند مذاكرات اتمي با ايران ابراز نگراني كرده است.
٭مدرس علوم سياسي و روابط بينالملل