• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3809 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت

حال و هواي دانشجويان در آخرين روزهاي تبليغات انتخابات

دست نزنيد، هو نكنيد، بخوانيد!

زهرا چوپانكاره

 

 اوايل هفته وقتي نام‌هاي سرشناسي از ميان جامعه‌شناسان، اساتيد ارتباطات و تحليلگران سياسي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران دور هم جمع شدند تا در مورد رفتارهاي انتخاباتي مردم ايران صحبت كنند، سالن مطهري اين دانشكده نيمه‌خالي ماند. در هفته منتهي به انتخابات انتظار اين بود كه چنين موضوع و چنين چهره‌هايي بتوانند جمعيت بيشتري از دانشجويان را به اين سالن بكشانند. در همان جلسه بود كه اين جمله از سوي دكتر هادي خانيكي، استاد ارتباطات و فعال اصلاح‌طلب مطرح شد: «دانشگاه سرد شده است.» شر و شور انتخابات دامن شبكه‌هاي اجتماعي را گرفته است، خودش را تا بحث‌هاي روزمره تاكسي‌ها هم رسانده و با نزديك شدن به آغاز روز راي‌گيري پررنگ‌تر مي‌شود. آيا در چنين روزهايي دانشگاه واقعا سرد و بي‌تفاوت شده؟  ظهر روز سه‌شنبه، سه روز مانده به انتخابات ورودي دانشگاه صنعتي اميركبير هيچ تفاوتي با روزهاي عادي ندارد، تفاوت درون دانشگاه است. اول تابلوهاي اعلانات متعلق به تشكل‌هاي مختلف خودشان را نشان مي‌دهند كه از پوسترها و اطلاعيه‌هايي كه در مورد سخنراني چهره‌هاي سياسي مختلف روي‌شان چسبيده مي‌توان حدس زد هر يك مربوط به كدام تشكل دانشجويي هستند. غير از دانشجوياني كه طبق برنامه روزانه‌شان با كيف و كتاب در حال رفت و آمدند، خبر انتخابات را بايد از تجمع آدم‌ها يا صداهاي بلند گرفت. هرجا تجمع بيشتر از 4 نفر باشد يا صدايي بلندتر از حالت عادي به گوش برسد يعني بازار انتخابات داغ است. «شما زعفران را نمي‌توانيد با بسته‌بندي مناسب صادر كنيد، بايد محصول خام را بفرستيد جاي ديگر براي بسته‌بندي حالا چطور مي‌خواهيد نفت خام نفروشيد؟» اين صداي تريبون آزاد است، حدود 30 نفري دور هم جمع شده‌اند و دانشجويان به نوبت پشت تريبون قرار مي‌گيرند و حرف مي‌زنند، گاهي يكي از بين جمعيت با صحبت‌هاي گوينده مخالفت مي‌كند و تريبون آزاد براي چند لحظه‌اي تبديل به مناظره مي‌شود و بعد نفر نوبت بعدي مي‌رسد و دوباره از اول. تريبون آزاد را تشكل مجمع اسلامي دانشگاه اميركبير برگزار كرده است. دبير سياسي مجمع مي‌گويد بعد از 6 سال توانسته‌اند در سال 95 مجوز بگيرند و حالا مشغول فعاليت هستند. آرش دهقان از سال 89 در اين دانشگاه درس مي‌خواند، هم ناظر فضاي دانشجويي در دولت قبل بوده و دولت يازدهم. در مورد فضاي انتخاباتي حاكم بر دانشگاه مي‌گويد: «غير از ايام انتخابات دانشگاه خيلي آرام است، فقط اين روزها است كه همه كمي احساس آزادي بيشتر مي‌كنند و حرف مي‌زنند. برخي‌ها در طول سال از فعاليت غيردرسي مي‌ترسند، برخي هم بي‌تفاوت هستند. انتخابات باعث شده هر دو گروه كمي به شور بيايند.» ترس از چه؟ دهقان مي‌گويد كه با وجود بازتر شدن فضاي فعاليت‌هاي دانشجويي در دولت روحاني هنوز قصه‌هاي زيادي در مورد آنچه بر دانشجويان اميركبير گذشته است، نقل مي‌شود: «دانشجويان جديد از دانشجويان قديمي شنيده‌اند كه چقدر فشارهاي بيرون از دانشگاه زياد بوده، ماجراي ستاره‌دار شدن دانشجويان را شنيده‌اند و با اينكه ورودي‌هاي جديد خاطره‌اي از دانشگاه زمان احمدي‌نژاد ندارند باز هم با همين نقل‌قول‌ها احتياط مي‌كنند. »
نزديك‌ به دانشكده فني، هم جمعيت بيشتري جمع شده و هم صداي بلندگو قوي‌تر است. در محوطه‌اي كوچك تشكل‌هاي مختلف دانشگاه غرفه بر‌پا كرده‌اند، اسم محوطه «پاتوق انتخابات» است. «شما كه مرتب مي‌گفتيد داريم رابطه با كشورهاي خارجي را درست مي‌كنيم، پس چه شد كانادا نمي‌گذارد ايراني‌ها حوزه راي‌گيري داشته باشند؟» دختر پشت تريبون از دانشجويان بسيجي است. يك ميكروفن وسط پاتوق انتخابات گذاشته‌اند و بيشتر از 100 نفر در محوطه اجتماع كرده‌اند، راه‌پله‌هاي دانشكده فني پر از تماشاچي است و گاهي كارمندان و اساتيد هم از پنجره‌هاي ساختمان‌هاي روبه‌رو كله مي‌كشند تا ببينند چه خبر است. دانشجويان بسيجي حرف‌هاي‌شان را زدند، بعضي هو مي‌كنند، برخي دست مي‌زنند و قبل از اينكه تريبون را تعطيل كنند، اجازه مي‌دهند يك نفر از دانشجويان اصلاح‌طلب پشت تريبون بيايد. پسر دانشجو در مورد يارانه‌ها و خطر افزايش نقدينگي توضيح كوتاهي مي‌دهد و بعد خطاب به حاضران در محوطه مي‌گويد: «نه دستبند ببنديد، نه دست بزنيد، نه هو كنيد. ما دانشجو هستيم، به جاي اين كارها فقط بخوانيد، با مطالعه حرف بزنيد.»  با متفرقه شدن جمعيت از غرفه مجمع اسلامي صداي آواز «دوباره ايران» بلند مي‌شود. ديوار به ديوارشان غرفه انجمن اسلامي است كه البته هويتش با آنچه قبلا به عنوان تشكل اصلاح‌طلب شناخته مي‌شد كاملا متفاوت است. هر عكس و شعاري كه دانشجويان اصلاح‌طلب به غرفه‌شان چسبانده‌اند، مخالفش به در و ديوار غرفه آنها چسبيده. فضا اما آرام است، به هم كاري ندارند. در هر دو گروه دارند آرام و با ذكر دليل با طرف‌هاي مخالف خود حرف مي‌زنند. صداي دوباره ايران مدام تكرار مي‌شود و يك نفر از غرفه دانشجويان اصولگرا همين‌طور كه پوسترهاي ضد رقيب را به ديوار مي‌چسباند ناخودآگاه همراه آهنگ زمزمه مي‌كند.
سياست‌ورزي ورودي‌هاي 95
سردر معروف تبديل به نماي پشت عكس دسته‌جمعي فارغ‌التحصيلان شده است، 10 نفر با شنل‌ها و كلاه‌هاي معروف فارغ‌التحصيلي كنار هم پشت به در اصلي دانشگاه تهران ايستاده‌اند تا يكي از همان عكس‌هايي را بگيرند كه در آلبوم اغلب فارغ‌التحصيلان بزرگ‌ترين دانشگاه ايران پيدا مي‌شود. محوطه بزرگ دانشگاه سر ظهر خلوت است. دانشجويان به سايه درختان و ساختمان دانشكده‌ها پناه برده‌اند. شلوغ‌تر از همه راهروي پر از سايه پرديس هنرهاي زيبا است. دانشجويان گوشه به گوشه روي نيمكت و زمين و چمن جاخوش كرده‌اند و حرف مي‌زنند برخي هم كوله و ساز به‌پشت راه مي‌روند؛ تصوير آشناي هميشگي دانشجويان هنر. فقط وقتي از نزديك‌شان رد شوي مي‌تواني كلمات راي، روحاني، رييسي، احمدي‌نژاد و جمعه را بشنوي.  روبه‌روي مسجد مركزي دانشگاه، روي پله‌ها جمعي هشت نفره از دانشجويان دختر و پسر رشته كارشناسي اتاق عمل نشسته‌اند. چهره‌هاي تازه از دبيرستان درآمده‌شان با وجود گذشت چند ماه از اول مهر هنوز قابل شناسايي است. همگي ورودي سال 95 هستند. تريبون آزاد دانشجويي نيم ساعت قبل تمام شده و حالا دور هم نشسته‌اند براي حرف‌هاي انتخاباتي كه بيشتر با چاشني شوخي و خنده همراه است. دانشگاه با تمامي روزهاي ديگر سال براي‌شان متفاوت شده، نخستين فرصت‌شان است تا آنچه در مورد فعاليت‌هاي دانشجويي شنيده بودند را تا اندازه‌اي تجربه كنند. حرف مي‌زنند و در مورد راي دادن به روحاني مي‌گويند و ترس از تكرار دوره‌اي مانند دولت نهم و دهم. دوره‌اي كه از آن مي‌ترسند مربوط به زماني است كه هنوز مدرسه مي‌رفتند، يكي از دخترها مي‌گويد: «سال 88 ما نمي‌توانستيم راي بدهيم اما ديديم كه زمان احمدي‌نژاد چه اتفاقي در خانواده‌مان افتاد. فشار اقتصادي و معني تحريم را مي‌فهميديم. حالا مي‌توانيم راي بدهيم كه دوباره به آن زمان برنگرديم.» با خنده مي‌گويند خانواده‌هاي‌شان مدام نگرانند، مي‌گويند خودشان را قاطي هيچ جرياني نكنند. آنها هم عضو هيچ تشكلي نيستند فقط تلاش‌ مي‌كنند كه اگر دوست مرددي اطراف‌شان هست به راي دادن تشويق كنند: «اين چهار سال، چهار سال مهم از زندگي ما است سعي مي‌كنيم مرددها را راضي كنيم.» يكي پيغامي كه تازه روي تلگرام برايش رسيده باز مي‌كند و براي بقيه مي‌خواند: «مردم بايد بين وكيل و قاضي يكي را انتخاب كنند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون