معنا و تجدد
چگونه زندگي كنيم؟
جستوجو در يافتن معناي زندگي به خصوص در روزگار ما كه نظامهاي معناساز دچار چالش شدهاند، اهميتي تازه يافته است. فلسفه غربي نيز مدتهاست اين پرسش را مهجور گذاشته و به مسائلي تخصصي و پيچيده ميپردازد كه شايد به نحو غيرمستقيم در پاسخ اين پرسش ياري برسانند، اما در برخورد نخست آن قدر انتزاعي به نظر ميرسند كه دستكم مخاطبان عام را ترغيب نميكنند در پي پاسخ به پرسش مذكور، به آنها روي آورند.
البته در دهههاي اخير بسياري از انديشمندان و متفكران غربي و غيرغربي به اهميت اين نكته پي بردهاند و كوشيدهاند و ميكوشند تا بار ديگر مساله معناي زندگي را در مركز توجه خودشان قرار دهند. كتاب در جستوجوي معنا با عنوان فرعي چگونه زندگي كنيم، نوشته اسوالد هنفلينگ كه به تازگي با ترجمه اميرحسين خداپرست و غزاله حجتي به همت نشر كرگدن منتشر شده است، يكي از اين آثار است. نويسنده كتاب، فيلسوف آلماني بيشتر عمر خود (2005-1927) را به تحقيق و تدريس فلسفه در انگلستان گذراند. پرسش اصلي او كه مقدمه كتاب با آن آغاز ميشود اين است كه «معناي زندگي چيست؟» او سپس در فصلهاي اول تا چهارم به وجوهي از زندگي ميپردازد كه به نظر موجب بيمعنايي ميشوند يعني رنج و مرگ و مشكلات مربوط به هدف انسان. اين بخش از كتاب به مسائلي درباره ارزش يا تقدس زندگي ميانجامد كه در فصول چهارم و پنجم از آنها بحث ميشود. يكي از راههاي يافتن معنا در زندگي از نظر نويسنده خودشكوفايي يعني زيست مطابق با ماهيت ذاتي خويشتن است و اين موضوع اصلي بخش دوم كتاب يعني فصول ششم تا دهم است. اين بخش به نسخههايي براي زندگي خوب ميپردازد كه از مفاهيمي چون ماهيت، جامعه، خوشبختي، دليل و آزادي به دست آمدهاند و ادعاهاي متفكراني چون ارسطو، روسو، كانت، ميل و سارتر را بر ميرسد. البته نويسنده خود در آغاز كتاب تاكيد ميكند كه حتي «اگر معلوم شود كه نميتوان هيچ پاسخ مشخصي به پرسش مربوط به معنا و هدف زندگي داد، انگيزه پرسيدن اين پرسشها زايل نميشود. ما همچنان ميخواهيم بدانيم چرا اين گونه است، چه نوع استدلالهايي ميتوان پيش نهاد و اين مسائل دقيقا به چه چيزي مربوطند.»
تجدد و سبك زندگي تازه
مدرنيته يا تجدد سبك و شيوهاي نوين در زندگي بشري است و تحولي اساسي در همه ابعاد زندگي انسان ايجاد كرده است. كتاب تغيير فرهنگي و زندگي هر روزه تاثير مدرنيته به ويژه تحولات اخير آن را بر فرهنگ زندگي مردمان جديد بررسي ميكند. اين كتاب نوشته ديويد چني است كه افشين خاكباز آن را ترجمه كرده و معاونت اجتماعي و فرهنگي اداره كل مطالعات اجتماعي و فرهنگي و نشر شهر آن را منتشر كردهاند. در اين كتاب ويژگيهاي زندگي جديد و اثر آن بر زندگي روزمره افراد بررسي ميشود. مهمترين ويژگي اين سبك جديد زندگي، تضعيف قيد و بندها و كنترلهايي است كه ساختار زندگي عادي را تعيين ميكنند و بياعتنايي به عرفهاي اخلاقي در جوامع غربي نمونه بارز آن است. نويسنده كتاب ميگويد بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر ميرسد، اين تضعيف بنيانهاي اخلاقي به معناي افزايش آزادي انسانها نيست. اگرچه اكنون انسان غربي، فارغ از عرفها يا آداب و رسوم نهادهاي سركوبگر تمايلات خود را آنگونه كه ميخواهد بيان ميكند، ولي سكه آزادي سويه ديگري نيز دارد: احساس سرگشتگي و از خودبيگانگي كه انسانها را به موجوداتي تبديل كرده كه تنها از طريق رقابت با يكديگر ارتباط برقرار ميكنند. اگرچه برخي جنبههاي نظم اخلاقي، اجتماعي و سياسي سهلتر شدهاند، ولي اين نظم ناپديد نشده و تنها دچار تغيير ماهيت شده است؛ به عبارت ديگر، الگوي تار و پود كنترل و نظمي كه زندگي هرروزه در آن پيچيده شده است، تغيير كرده، ولي از ميان نرفته است و آنچه ميبينيم جابهجايي ميان سيطره اخلاق و قواعد اخلاقي برخاسته از دين يا جامعه، با سيطره عقلانيتي است كه بر منطق توليد و روابط توليد مبتني است. كتاب از 9 فصل تشكيل شده است. در فصل اول به فرهنگ و زندگي مدرن و تعريف مفاهيم اختصاص دارد. فصل دوم به مدرنيته و بحث از زندگي هر روزه ميپردازد. نويسنده در ساير فصول جنبهها و وجوهي از زندگي مثل مد، ستارهها، مصرفگرايي، زندگي سياسي و... و تاثير آنها بر زندگي روزمره را بررسي ميكند.