• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3836 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۳۱ خرداد

گفت‌وگو با جاناتان تپليتزكي

اعتراض نمود تناقض است

بخشي از مصاحبه پائولا شوارتز با جاناتان تپليتزكي، نويسنده و كارگردان استراليايي كه به تازگي فيلم «چرچيل» را با بازي برايان كاكس روي پرده برد. اين مصاحبه روي فرش قرمز پيش‌نمايش اين فيلم در نيويورك ترتيب داده شده است.

 

چرا فكر مي‌كنيد اين روزها مردم به وينستون چرچيل علاقه‌مند هستند؟

فكر مي‌كنم به خاطر قرار گرفتن سياره‌ها در يك مدار باشد. اغلب فردي روي موضوع مشخصي كار مي‌كند و يك دفعه سه يا چهار پروژه در يك زمان عرضه مي‌شود. اما از طرفي فكر مي‌كنم در اين زمان رهبري موضوع داغ اين روزهاي دنيا باشد و فكر مي‌كنم چرچيل هميشه انعكاس يكي از بزرگ‌ترين رهبرها بوده است. «چرا ديگر شبيه به او رهبري را نداريم؟» همين سوال اين موضوع را پيش مي‌كشد. مدت زمان زيادي از مرگ او مي‌گذرد و مردم به اين چيزها فكر مي‌كنند. خصيصه‌هاي وينستون چرچيل و همچنين برخي شكست‌هاي او با دقت و علاقه بيشتري مورد توجه قرار گرفته‌اند. در حقيقت امروز مي‌گوييم بايد همه بازيگراني كه شخصيت چرچيل را ايفا كرده‌اند جمع كنيم و يك ميزگرد تشكيل دهيم. فكر مي‌كنم شنيدن چگونگي آماده شدن براي جاي‌ گرفتن در شخصيت او جالب باشد.

با چه انگيزه‌اي تصميم گرفتيد برايان كاكس را ايفاگر نقش چرچيل كنيد؟

سرنوشت برايان براي ايفاي اين نقش مقدر شده بود. او همان سني را دارد كه چرچيل طي رويدادهاي فيلم دارد. او همان قد و قواره را دارد. بيست سال پيش از او خواسته بودند اين نقش را ايفا كند و هرگز پيش نيامد. فكر مي‌كنم او در ذهنش مدت‌ها، مدت‌هاي مديدي براي اين نقش آماده مي‌شد.

كارگرداني و هدايت او براي ايفاي اين نقش شبيه به چي بود؟

نكته حيرت‌آور درباره همكاري با برايان و سپس بازيگران اين فيلم- ميرندا و جان و برخي بازيگران بريتانيايي- اين است كه آنها 20، 30، 40 سال تجربه دارند و عمده اين تجربه روي صحنه است، بنابراين بخش عمده‌اي از آمادگي در حقيقت يادگيري كل فيلمنامه بود. فيلمنامه‌ ديالوگ‌محور است و برايان زيرساخت‌هاي بسيار بسيار قو‌ي‌اي را وارد اين ديالوگ‌ها كرد.

چرچيل بعدي فيزيكي داشت كه همان سيگار و كلاه و كت و عصايش بود. بعد لايه‌هاي احساسي و جنبه‌هاي روانكاوانه اين شخصيت را بايد در نظر مي‌گرفتيم. بايد فكر مي‌كرديم چه وقت اين لايه‌ها و جنبه‌ها را پررنگ‌تر كنيم، چرا كه نكته‌اي كه درباره چرچيل وجود دارد اين است كه او يك بازيگر بود. در آن روزها روال اين بود كه اجرا يك سخنراني شنيدني با مخاطب معنا مي‌شد، بنابراين اين افراد [سياستمداران] اجراي چشمگيري- از نگاه تئاتر چنين كلمه خيلي مناسب نيست- داشتند و نحوه برقراري ارتباط آنها با جهان نيز شنيدني و چشمگير بود. بخشي از اين موضوع در تناقض با آنچه سعي در ساخت آن داشتيم قرار مي‌گيرد؛ اثري كه ميان چهره مردمي چرچيل و چهره خصوصي‌تر او قرار مي‌گيرد. از بسياري جهات فيلم‌ ما با چهره‌ خصوصي‌تر او سروكار دارد، پشت‌صحنه‌ها، زماني كه او با برخي از رهبران، با همسرش و خودش درگيري داشت و دچار تضاد شده بود.

ساختارشكني اسطوره چرچيل، كسي كه هميشه به عنوان يك قهرمان به تصوير كشيده شده، حتي با سيگارهاي تمام‌نشدني، چه احساسي داشت؟

احساس خيلي خوبي داشت چراكه من يك استراليايي هستم و برايان يك اسكاتلندي. (نويسنده فيلم فون تانزلمن اهل نيوزلند است.) ما ديدگاهي كاملا متفاوت به بريتانيا داريم... نبرد گاليپولي (جبهه‌ نبردي كه در آن سربازان استراليايي و نيوزلندي كشته شدند) كه در اين فيلم بارها به آن اشاره مي‌شود، رويدادي سهمگين و مشهور در استراليا است. چرچيل يكي از بزرگ‌ترين طراحان اين رويداد بود و به همين خاطر مورد بدگويي قرار گرفت اما موضوعي كه من را به اين پروژه جذب كرد اين بود كه روي چهره‌اي اسطوره‌اي كار كنيم، در حقيقت مردي يا انساني را كه درون اين چهره قرار دارد، كشف كنيم. ميليون‌ها پرتره از رهبران افسانه‌اي بزرگ به تصوير كشيده شده است اما چنين پرتره‌اي احساسات او را بيرون مي‌كشد. او انساني احساسي بود. در خيابان كه قدم مي‌زد آدم‌ها را بغل مي‌كرد. اين بخش بي‌رياي چهره او بود. او واقعا به مردم اهميت مي‌داد، تعداد افرادي كه در اين نبرد كه او طراحش بود، كشته شدند واقعا او را متاثر كرد. همچنين فيلم درباره سالخوردگي است. به مقطعي در زندگي‌ات مي‌رسي كه جوان‌ترها كنترل را به دست مي‌گيرند و تصميماتي كه درباره مسائل مي‌گرفتي تغيير مي‌كند. او بايد در برهه‌اي كه بزرگ‌ترين تصميمات گرفته مي‌شد، از عهده‌ آنها برمي‌آمد و آنها را حل مي‌كرد. در همان زماني كه مقدار خيلي زيادي مشروب مي‌خورد و از افسردگي شديد رنج مي‌برد، در نتيجه فكر مي‌كنم همه اين عناصر موجب شد او خودش را در انزواي كامل و آسيب‌پذيري مطلق قرار دهد و از جهات مختلف روابط او با ديگران در اين فيلم، نمايشي و دچار تضاد است. او مردي است كه سالخوردگي را پشت سر مي‌گذارد و مي‌كوشد بداند هم‌اكنون در جهان چه نقش بااهميتي دارد.

آماده بوديد با اعتراض ‍[مخاطبان] روبه‌رو شويد؟

كمي در اين باره صحبت كرديم. گاهي وقتي درباره چهره‌هاي تاريخي صحبت مي‌كني، اعتراض در واقع نمود يك تناقض است؛ چرا كه مردم مي‌خواهند اين مرد را با آن چهره افسانه‌اي‌اش در ذهن نگه دارند و نه اينكه به واكاوي شكست‌ها و آسيب‌پذيري‌ها و انسانيت او بپردازند. فكر مي‌كنم اگر قرار است درسي از تاريخ ياد بگيريم، فقط نمي‌تواني برنده‌ها را آدم‌هاي خوب جا بزني و لباس آدم بدها را تن بازنده‌ها كني. در مقياسي انساني، درك تقلاهاي دروني و تاريكي كه انساني از سر مي‌گذراند، دستاوردهاي او را برجسته‌تر و بااهميت‌تر نشان مي‌دهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون