• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3838 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۳ تير

بحران بريتانيا و مساله علوم انساني

سيدياسر جلالي

 

در طول يك سال اخير دوبار علوم اجتماعي و نظرسنجي‌هاي آن بريتانيا و نيز كل جهان را شوكه كرده است. مورد اول در برگزاري رفراندوم معروف بريتانيا براي جدا شدن يا ماندن در اتحاديه اروپا رخ داد. ديويد كامرون، نخست‌وزير وقت بريتانيا در سال 2016 جدايي از اتحاديه اروپا را به رفراندوم گذاشت. او مطمئن بود كه مردم به اين جدايي هرگز راي مثبت نخواهند داد. اين اطمينان را علوم اجتماعي و نظرسنجي‌ها به او داده بود. نظرسنجي‌ها نشان مي‌داد كه اكثريت مردم با جدايي از اتحاديه اروپا مخالف هستند. اما نتيجه واقعي چيز ديگري بود. مردم به جدايي راي مثبت دادند و نخست وزير در شوك فرو رفت. اتحاديه اروپا و كل جهان نيز شوكه شد و اساسا اين سوال مطرح شد كه چرا دولت اين مساله را به راي مردم واگذار كرد و وارد اين قمار خطرناك شد؟ مساله آن است كه دولت اصلا پيش بيني نمي‌كرد كه اين اتفاق روي دهد وگرنه تصميم‌گيري را به شكل ديگري انجام مي‌داد. دولت مي‌توانست تصميم‌گيري را به تعويق اندازد يا آن را به پارلمان واگذار كند. علت اصلي انتخاب روش رفراندوم، اطمينان خاطري بود كه از جهت‌گيري شهروندان وجود داشت، اما اين تصوري باطل بود.
 مورد دوم در روزهاي اخير روي داد. بعد از شوك اول و تشكيل كابينه جديد توسط ترزا مي، حزب او كرسي‌هاي لازم را در پارلمان بريتانيا براي تصميم‌گيري‌هاي خاص در اختيار نداشت و براي ادامه كار نيازمند پشتيباني حداكثري پارلمان بود. دولت تصميم گرفت بر اساس اختيارات قانوني، پارلمان را منحل و اعلام انتخابات زودرس كند تا بتواند كرسي‌هاي بيشتري را در پارلمان به دست آورد. بازهم اينجا نقش علوم اجتماعي و نظرسنجي‌ها بسيار شاخص بود. نظرسنجي‌ها به دولت مي‌گفت كه در صورت برگزاري انتخابات در روزهاي اخير، مي‌تواند تعداد كرسي‌هاي خود را در پارلمان افزايش دهد. در حقيقت نظرسنجي‌ها نشان مي‌داد كه اقبال عمومي مردم بريتانيا به دولت و حزب محافظه‌كار زياد است و اين حزب مقبوليت مناسبي در بين مردم دارد. بر اساس اين استدلال بود كه نخست‌وزير تصميمي جنجالي گرفت و اعلام انتخابات زودرس كرد. جالب است كه قبل از انتخابات، حزب محافظه‌كار كرسي‌هاي بيشتري نسبت به حزب كارگر در اختيار داشت اما نظرسنجي‌ها نشان مي‌داد كه اگر مردم اكنون راي دهند تعداد اين كرسي‌ها بازهم افزايش مي‌يابد.
 اما در كمال تعجب نه‌تنها كرسي‌هاي بيشتري به دست نيامد بلكه تعداد كرسي‌هاي حزب محافظه‌كار كمتر هم شد! دوباره بريتانيا و دنيا در شوك فرو رفت. اين سوال مطرح شد كه دولت چرا سه سال پيش از پايان كار پارلمان اعلام انتخابات زودرس كرد و وارد اين بازي شد؟ پاسخ اما در اطميناني بود كه دولت دريافت كرده بود. اطميناني كه بازهم با واقعيت فاصله داشت.
 بايد توجه كرد كه نتيجه اين تصميمات براي اروپا و حتي براي جهان بسيار مهم است. خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا مي‌تواند پيامدهاي مهم اقتصادي، سياسي و حتي مهاجرتي براي جهان در پي داشته باشد. تغيير موازنه قوا در اروپا آن هم بر اساس راي مردم بريتانيا، مساله‌اي است كه پيامدهاي آن از مرزهاي اين قاره فراتر رفته و آثار جهاني در پي خواهد داشت. باتوجه به اين پيامدهاست كه نقش علوم اجتماعي را در اين بحران نبايد دست‌كم گرفت. دو تصميم مهمي كه از سوي دولت بريتانيا اتخاذ شد، مستقيما مرتبط با تصويري است كه علوم اجتماعي براي سياستمداران اين كشور ترسيم كرده بود. بحران تصميم‌گيري در بريتانيا حتما سويه‌هاي مختلفي دارد اما در اين نوشتار فقط بر بعد خاصي از آنكه متاثر از نقش علوم انساني است تاكيد مي‌كنم.
از اين رويداد چندين نتيجه مختلف مي‌توان گرفت؛  اول آنكه علوم اجتماعي داراي درصدي خطا هستند. اين خطا حتي در جوامع صنعتي هم زياد است. بايد توجه داشت كه معمولا نظرسنجي‌ها در كشورهاي صنعتي دقيق‌تر است زيرا مردم پاسخ‌هاي سنجيده‌تر مي‌دهند و به دولت اطمينان بيشتري دارد و پيش‌بيني‌پذيرتر هستند. اما اين موارد در بريتانيا نشان داد كه نظرسنجي‌ها در كشورهايي كه از علوم اجتماعي پيشرفت‌هاي برخوردار هستند نيز گاه به خطاهاي گسترده منجر مي‌شود.
 دوم آنكه نتيجه خطاي علوم اجتماعي گاه ملموس‌تر و مهلك‌تر از خطاي علوم طبيعي است. خطاي علوم انساني مي‌تواند منجر به تصميمات غلط سياستمداران شود و كل دنيا را با مشكل روبه‌رو كند. مورد ديگري از خطاي علوم انساني را مي‌توان در بحران موشكي كوبا و ضعف علوم انساني آن زمان براي حل مساله مشاهده كرد. در آن زمان نزديك بود كه جهان با يك جنگ تمام عيار اتمي روبه‌رو شود. خطاهاي علوم انساني گاه قابل جبران نيست.  سوم آنكه، ما هنوز در ابتداي كار هستيم. علوم انساني هنوز نمي‌تواند رفتارهاي سياسي را درك كند. حال در مورد رفتارهاي پيچيده‌تر، فاصله ما با درك واقعي بسيار زياد است. اين مساله از يك طرف به پيچيدگي انسان و روابط او و از سوي ديگر به آزمون و خطاي علوم انساني و رشد كورمال كورمال آن وابسته است. دستاوردهاي اين علوم را نبايد ناديده گرفت اما وضعيت واقعي را هم نمي‌توان كتمان كرد. علوم انساني به صورت جهشي رشد نمي‌كند. رشد اين علم بر اثر اصلاح تدريجي خطاهاي گذشته و تغيير مسيرهاي كوچك روي مي‌دهد. در اين مسير اما رشد اين علوم آهسته آهسته است و نيازمند صبر و شكيبايي فراوان.
 سخن آخر آنكه، علوم انساني نياز ضروري و حياتي بشر است. اگر علوم انساني همپاي رشد بي‌سابقه علوم طبيعي و گسترش فناوري‌ها رشد نكند، ‌بشريت شبيه كاريكاتوري مي‌شود با دستان و پاهاي قدرتمند اما سري كوچك و نحيف. خطر عدم توسعه علوم انساني بسيار مهلك‌تر از خطر گسترش سلاح‌هاي نامتعارف است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون