نگاهي به كارآفريني و كار گروهي در آموزش و پرورش
تلاش براي گذر از نظام آموزشي سنتي در مدارس
اعتماد| سال گذشته بود كه موضوع هدايت تحصيلي و نحوه انتخاب رشته دانشآموزان دبيرستاني خبرساز شد. رسيدن به مقطع نهم و انتخاب رشته بر اساس دستورالعمل تازهاي كه از آموزش و پرورش رسيده بود، سبب شد كه دانشآموزاني كه نتوانسته بودند بر اساس برنامهريزي قبليشان به رشتههاي مورد نظر بروند اعتراض كنند و همراه خانوادههايشان به دنبال پاسخي از سوي مسوولان بگردند. ماجرا گستردهتر از آن بود كه در گوشهاي از اخبار آموزش و پرورش خبرگزاريها آرام بگيرد، صداي اعتراضها آنقدر بلند شد كه مسوولان مختلف مجبور به پاسخگويي شدند. از سال گذشته تاكنون همچنان صحبت از دلايل هدايت تحصيلي ادامه دارد. صرف نظر از نحوه ابلاغ و اجراي اين طرح، خلاصه حرف اجراكنندگان هدايت تحصيلي اين بود كه در خروجي نظام آموزشي كشور سالهاست كه برنامه مدوني براي تربيت نيروي كار و انساني خلاق برنامهريزي نشده است و اين يكي از چالشهاي جدي نظام آموزشي بوده است. مسوولان آموزش و پرورش ميگويند كه برنامه هدايت تحصيلي مسير صحيح افزايش اشتغال در كشور را به خانوادهها آموزش ميدهد و توسعه متوازن رشتهها و ساماندهي دانشآموزان در اين طرح گنجانده شده است. دغدغه اصلي طرح هدايت تحصيلي را ميتوان در يك كلمه خلاصه كرد: اشتغال.
يكي از موضوعاتي كه به صورت جهاني مورد توجه قرار گرفته است موضوع كارآفريني است. در دنيايي كه انتظار براي استخدام كمكم تبديل به انتظاري كشنده ميشود، دولتهاي بسياري هستند كه ترجيح ميدهند با حمايت از كارآفرينان اين روحيه را در ميان افراد جامعه تشويق كنند كه خودشان براي خودشان و افراد ديگر ايجاد اشتغال كنند. اين موضوع چند وقتي است كه در ايران هم مورد توجه قرار گرفته است. ايجاد دانشكده كارآفريني يكي از نشانههاي آن بود و حالا مدتي است كه زمزمههاي كشانده شدن آموزش كارآفريني به مدارس هم شنيده ميشود. ارديبهشت ماه بود كه نخستين تفاهمنامه همكاري دانشكده كارآفريني دانشگاه تهران با سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشاركتهاي مردمي درراستاي توسعه مشاركتهاي مردمي منعقد شد. مرضيه گرد، رييس سازمان مدارس غيردولتي و توسعه مشاركتهاي مردمي در زمان امضاي اين تفاهمنامه گفت: «شايد تدوين چندين كتاب درسي در مبحث كارآفريني مطلوب باشد ولي تا زماني كه خانوادهها، دانشآموزان و دانشجويان را به سمتوسوي كارآفريني سوق ندهيم نميتوانيم در اين زمينه موفق باشيم. سازمان مدارس غيردولتي داراي ظرفيت بالايي است، استفاده از اين ظرفيت به خود مردم سپرده ميشود و مردم محور اصلي كار ما هستند و ما فقط نقش حاكميتي خود را ايفا ميكنيم.»
نيمههاي خرداد ماه هم مديركل آموزش و پرورش استان اصفهان گفت: «به جهت ترغيب دانشآموزان به هنرستانها و ايجاد كارآفريني در ميان دانشآموزان، كارهاي بزرگي در آموزشوپرورش استان اصفهان انجام دادهايم از جمله ايجاد40 پژوهش سراي دانشآموزي در استان، در دستور كار قرار دادن فعاليت مراكز تخصصي آموزش هنرآموزان، برگزاري جشنوارههاي مختلف كسب و كار و مراكز كارآفريني و... هستند. هماكنون براي ايجاد كارآفريني، درحال آماده كردن فرصت براي عقد قرارداد با خيرين مدرسهساز هستيم تا بلكه بتواند مجموعه كارآفريني بزرگي را در استان اصفهان راهاندازي كند بهطوري كه مقدمات كار انجام شده است و اميدواريم بتوانيم مجتمع بزرگ كارآفريني را در استان اصفهان راهاندازي كنيم.»
امسال براي شركت در آزمون سراسري سال ۹۶ تعداد ۹۳۰ هزار و ۲۰۸ داوطلب ثبت نام كردهاند كه از اين تعداد ۵۸۰ هزار و ۵۷۰ نفر داوطلب گروه آزمايشي علوم تجربي هستند. اين همان موج اشتياقي است كه مسوولان نظام آموزش كشور را نگران كرده است؛ اشتياق بياندازه به شركت در رشته تجربي براي آزمودن بخت قبولي در رشته پزشكي. همين است كه با اجراي طرحهايي از جمله هدايت تحصيلي تلاش ميشود تا پيش از رسيدن دانشآموزان به مرحله كنكور آنها را به رشتهها و گرايشهاي ديگري متمايل كنند. كساني كه دغدغه حوزه آموزش را دارند ميگويند كه بخش عمدهاي از كساني كه تنها به دليل اميد به پزشكي يا مشاغلي كه نزد خانوادهها مطلوب هستند، ميتوانند با توجه به استعداد خود به جاي گرفتار شدن در زمين كنكور، وارد رشتههايي مهارتي شوند و روانه بازار كار. پس از آنكه موضوع هدايت تحصيلي جنجال به پا كرد، مديركل دفتر كاردانش وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اينكه كارآفريني يكي از ويژگيهاي مدارس در افق 1404 است و آموزش و پرورش براي جلوگيري از بيكاري دانشآموزان بايد در راستاي افزايش مهارتهاي فني و حرفهاي تلاش كند، گفت: «فارغالتحصيلان هنرستانهاي كاردانش و فني و حرفهاي نخستين گروه از دانشآموزان هستند كه بعد از گرفتن ديپلم ميتوانند وارد بازار كار شوند. متاسفانه برخي خانوادهها فكر ميكنند با دارا بودن مدرك فرزندانشان شاغل ميشوند و معمولا هم ترجيح ميدهند فرزندان پشت ميزنشين شوند در حالي كه بايد مطلع باشند نداشتن مهارت مساوي است با بيكاري. متاسفانه ورود به رشتههاي نظري افزايش يافته و امروز افراد فاقد مهارت درصد بالايي از بيكاران جامعه را تشكيل ميدهند. مديران مدارس اهتمام كنند تا هدايت تحصيلي دانشآموزان به سمت رشتههاي كاردانش و فني و حرفهاي پيش رود.» با اين وجود نميشود كتمان كرد كه بيثباتي در بازار كار و نبودن زمينههاي لازم سبب ميشود تا خانوادهها و دانشآموزان ترجيح بدهند گزينههاي مطمئنتر را انتخاب كنند. از سوي ديگر نحوه سوق دادن دانشآموزان به زمينههاي مختلف روندي است كه بايد از سالهاي ابتدايي آموزش آغاز شود. روندي كه اكنون بيشتر از هر چيز مبتني است بر كلاسهاي تئوري و نشستن دانشآموزان پشت نيمكتها، سيستمي كه هنوز هم با سوق دادن دانشآموزان به كارهاي عملي و حتي شركت در كارهاي گروهي ضعفهاي جدي دارد.
تمرين كار جمعي
دانشآموزان از خانوادههاي مختلف و با فرهنگها، عقايد و سطح ارتباطات اجتماعي متفاوت در كنار يكديگر در كلاس درس قرار ميگيرند. نيمكتهاي يكسان، لباس فرم يكسان و قوانين يكسان باعث ميشود كه اين تفاوتها در ظاهر چندان گسترده به نظر نرسند اما در زير پوشش رسمي مدارس دانشآموزاني قرار دارند كه تك به تك دنياي متفاوتي دارند. دنياهاي متفاوتي كه بايد با روشي فراتر از لباس يكسان و نيمكتهاي يكسان به يكديگر پيوند بخورند. يكي از كساني كه مدام بر لزوم تقويت روحيه جمعي در مدارس و تغيير نظام سنتي آموزش تاكيد دارد فخرالدين دانشآشتياني است كه از زمان آمدنش به وزارت آموزش و پرورش بارها اين موضوع را در سخنرانيها و مصاحبههايش عنوان كرده: «در نظام تعليم و تربيت روال تشويق اين است كه هر دانشآموزي را نسبت به كارهاي خودش تشويق كنيم و هر دانشآموزي استعداد خودش را دارد و ممكن است در مقولههاي خاصي استعداد نداشته باشد بنابراين بايد به جاي رقابت گروهي محيط كار تيمي را در مدارس ايجاد كنيم و از فشار و استرس بر دانشآموزان به سمت شوقانگيزي آموزش برويم همچنين بايد از سمت برنامههاي درسي متمركز به سمت برنامه آموزشي بومي و متناسب با جغرافياي هر مدرسه برويم چرا كه هر دانشآموز در هر استان فرهنگ و آدابي را دارد كه آموزشها بايد متناسب با آنها باشد.»
ظرف يك سال گذشته طرحهايي براي رهايي از سيستم سنتي در مدارس اجراي شده است، طرحهايي كه به بهانههاي مختلف از جمله پرداختن بيشتر به فعاليتهاي بدني تلاش دارند تا دانشآموزان را خارج از كلاس درس و به عنوان يك تيم در كنار هم قرار دهند. يكي از اين طرحها كه در مدارس و شهرستانهاي مختلف اجرا شده است طرح «حياط پويا» است. در اين طرح حياط مدارس تبديل ميشود به تابلويي پر از رنگ، انواع بازيهاي گروهي مثل منچ و ماروپله و ليلي بر روي زمين مدرسه نقاشي ميشوند تا حياط تبديل به زمين بازي بزرگي شود و دانشآموزان تشويق شوند تا به جاي نشستن در كنج حياط يا كلاس، زنگهاي تفريح خود را به بازيهاي گروهي بگذرانند. همين اتفاق كوچك هم جريان جديدي در نظام آموزش و پرورش است. تا يكي از اقدامات ديگر در مدارس كه البته بيشتر تغييري است كه از سوي خود دانشآموزان و خانوادههايشان چند سالي است باب شده، راهاندازي بازارچههاي خيريه است مانند برگزاري بازارچه غذا، فرصتي براي اينكه دانشآموزان به عنوان شريك در كار انساندوستانه در كنار هم قرار بگيرند و علاوه بر تجربه كار اقتصادي در سطح خرد با هدف بزرگي كه براي خودشان تعريف ميكنند در كنار هم قرار بگيرند.
با وجود اين هنوز هم آموزش و پرورش ايران گامهاي اوليه لرزانش را براي فاصله گرفتن از نظام سنتي برميدارد. هنوز هم برنامههاي فشرده درسي و نوع نگاه به مفهوم مدرسه سبب شده تا انجام كارهاي مشاركتي در مدارس بيشتر به مديريت هر مدرسه و ميزان همت او براي ميدان دادن به معلمان خلاق و دانشآموزان علاقهمند بستگي دارد.