داعش بدون دولت هم
داعش است
علي شكوهي
سرانجام داعش در موصل شكست خورد و بنابراين چنين بايد تصور كرد كه «دولت اسلامي» ديگر وجود خارجي ندارد. در چند سال گذشته اين دولت در بخشي از خاك عراق و سوريه حاكم بود و عملا قدرت در حد اعمال حاكميت در حوزههايي را كسب كرده بود. حال اين پرسش به صورت جدي مطرح است كه آيا داعش را بايد بعد از شكست نظامي در موصل، تمامشده تلقي كرد؟ به دلايلي معتقدم قصه داعش را بايد يك جريان كشدار در منطقه دانست و براي پيامدهاي درازمدت حضور آن فكري كرد. حذف فيزيكي جريان داعش يك چيز و تمام تلقي كردن اين جريان چيز ديگري است. قطعا فضاي سياسي منطقه و ميزان مقاومت دولتهاي مخالف و نارضايتي مردم عراق و سوريه به اين جريان اجازه نميدهد كه به صورت يك دولت درآيد و بتواند با كشورهاي منطقه همسايه شود اما اين حد از ناكامي را نبايد به معناي پايان اين جريان معنا كرد. در اين باره چند نكته را مرور ميكنم.
اول- داعش از بستر فكري و انديشگي مشخصي تغذيه ميكند و تا زماني كه آن انديشه در ميان اهل سنت طرفداراني دارد، تداوم اين جريان را بايد انتظار داشت. جريان سلفيگيري حاصل مبارزات سيدجمالالدين اسدآبادي و عبده و كواكبي و رشيدرضا و سيدقطب و محمد قطب است و صدها و هزاران جلد كتاب و نوشته از پشتوانههاي نظري اين جريان محسوب ميشود. اين جريان با شعار بازگشت به اسلام و سيره و سنت سلف صالح در ميان مسلمانان طرفداران زيادي دارد. جريان سلفيگري وقتي با وهابيت سعودي پيوند خورد، تكفيري شد و وقتي از جريانهاي جهادي مصر اثر پذيرفت، وارد جنگ مسلحانه و تلاش براي تشكيل دولت اسلامي شد. اين جريان «سلفي تكفيري جهادي» بخشي از جريان سلفيگري در درون جامعه اهل سنت را تشكيل ميدهد اما هواداران اين جريان داراي انگيزه اعتقادي و عملياتي بالايي هستند و به همين دليل از فرصت ايجاد شده در عراق، سوريه، ليبي، افغانستان، يمن و ديگر كشورها بهره بردند تا بتوانند تمامي جهان اسلام را تحت تاثير قرار بدهند. به نظر ميرسد اين جريان با همين مدل فكري و رفتاري در جهان اسلام باقي خواهد ماند و به عنوان يك جريان قدرتمند حضورش را بايد جدي گرفت.
دوم- شكست نظامي در عراق و سوريه براي اين جريان محتمل بود و قبلا هم تلاشهاي مشابه در كشورهاي ديگر بيجواب مانده بود. بعيد است اين جريان از نظر نظامي محو شود بلكه تلاش خواهد كرد در هر جايي كه ميسر است و در هر كشوري كه اين امكان فراهم شود، جريان سلفي تكفيري جهادي به صورت نظامي هم ظهور كند و دوباره مناطقي را در اشغال خود درآورد.
سوم- آنچه از اين پس بايد انتظار داشت تبديل جريان نظامي داعش به يك جريان تروريستي خاص در تمامي كشورهاي اسلامي است. آنان درباره علل شكست نظامي خود در عراق و سوريه بررسي و مطالعه خواهند كرد و هر كشور و دولتي را كه در آن شكست موثر بدانند، به زعم خود مورد مجازات قرار خواهند داد. طبعا انجام كارهاي ايذايي و انفجار در معابر عمومي و ترور مقامات دولتها و مسوولان و حتي مردم مخالف براي اين جريان خيلي سخت نخواهد بود زيرا هم در ميان اين جريان به اندازه كافي افراد با انگيزه حضور دارند و هم توجيه براي اينگونه اقدامات نظامي ايذايي را ممكن بايد دانست.
چهارم- مقابله نظامي با داعش اگر تمام شده باشد، مبارزه فكري و اجتماعي تازه آغاز شده است. كشورهايي كه با داعش مساله داشتند از اين پس بايد خود را براي اين مبارزه تجهيز كنند.