آيتالله علياصغر مرواريد از مبارزين انقلاب درگذشت
گروه سياسي| آيتالله علياصغر مرواريد از مبارزين برجسته انقلاب درگذشت. همان روحانياي كه در عكسهايي كه از آغاز نهضت امام خميني (ره) برجاي مانده، تصاويرش در محافل سخنرانيهاي انقلابي به ثبت رسيده است. اگرچه از آيتالله مرواريد به عنوان سخنگوي امام ياد ميكنند اما او همواره «سكوت» را در سالهاي پس از انقلاب در پيش گرفت تا پس از سالها هم كه راضي به گفتوگو ميشود، به ندرت از خاطراتي بگويد كه از آن دوران در ذهنش نقش بسته است. او در آخرين گفتوگويي كه در بهمن ماه سال گذشته با خبرگزاري فارس انجام داده است، تنها با شنيدن نام امام خميني(ره) است كه به سخن ميآيد. او كه خود را با اين جمله كه: من از همان اوان جواني و نوجواني، اهل اعتراض و مخالفت با زورگويي بودم. يادم ميآيد كه بزرگترها گاهي به مطايبه، حرفهاي دوران بچگي مرا يادآوري ميكردند و ميگفتند كه هميشه وقتي با بچههاي ديگر دعوا ميكردم ميگفتم، «موروم آجان مياروم!» معرفي ميكند، از نخستين برخوردش با امام خميني (ره) اينگونه ياد ميكند: «اوايل ورود به قم داشتم به حرم ميرفتم و ايشان داشت از حرم برميگشت. سلام و عليك سادهاي كرديم و من سخت مجذوب قيافهاش شدم، وقار و طمانينة عجيبي داشت».
سخنگوي امام
«عجب گرفتاري شدهايم! هرجا اسم خميني را ميشنويم، اسم مراوريد هم پشت سرش هست.» اين جمله در وصف آيتالله مرواريد از سوي يكي از ماموران ساواك عنوان شد. چرا كه او همواره همراه امام بوده و در جلسات ايشان به سخنراني ميپرداخت. او با اين عنوان كه امام (ره) اين نوع كارها را تكليف و وظيفه تلقي ميكردند و چندان در پي سپاسگزاري در قبال انجام تكليف نبودند، ميگفت: «قبل از تبعيد، هنگامي كه يك بار قرار بود من قبل از ايشان به منبر بروم، از من ميپرسيدند، چه ميخواهي بگويي؟ ميگفتم ميخواهم به شاه حمله كنم و حرفهايم را در مورد او بگويم. ميگفتند تو در مورد شاه نگو. او را بگذار براي من، چون اگر بيايند و تو را بگيرند و ببرند، من آدمي نيستم كه وساطت كنم. مصطفي را هم ببرند، اين كار را نميكنم». آيتالله مرواريد در آخرين گفتوگوي خود از آخرين باري كه با امام(ره) ملاقات داشت هم روايت كرد. او اينگونه عنوان ميكند كه: «ماجراي بنيصدر ارتباط او با بنياد ما، دردسر ساز شد و من احساس كردم امام(ره) از اين بابت از من مكدرند. در ملاقاتي كه حدود يك سال قبل از رحلتشان با ايشان داشتم، گفتند: «شما براي من خاطرهانگيز هستيد و از بابت حرفهايي هم كه در مورد بنيصدر ميگوييد، كسي به من چيزي نگفته و كدورتي نيست.» بعد هم دعايم كردند و عاقبت به خيري برايم طلبيدند كه انشاءالله اين دعا مستجاب شده باشد! در هر حال، ايشان حقاً اهل مبارزه بودند و من اين صفت را در ايشان بسيار دوست داشتم و به همين دليل هم هر جا كه لازم آمد، در كنارشان بودم و تلاش خود را كردم. خداوند به ديده قبول، بپذيرد».
زندگينامه سياسي
آيتالله مرواريد در سال 32 يا 33 به قم آمد و آنجا به محفل درس آيتالله بروجردي رفت و همراه آيتالله خزعلي و جنتي در كلاس درس ايشان شركت ميكرد. آشنايي او با علامه طباطبايي هم از همين جا شروع شد. ايشان مبارزات سياسى خود را با سخنرانى بر منابر عليه رژيم شاه از سال 1337 شروع كرد و با آغاز نهضت حضرت امام، مبارزات خود را براى تقويت نهضت حضرت امام گسترش داد. آيتالله علياصغر مرواريد در سال 1342، بعد از قيام پانزده خرداد دستگير شد و پس از آزادى، دوباره مبارزات خود را از سر گرفت. امام خمينى(ره) پس از آزادى به هنگام بازديد از مناطق قم، آقاى مرواريد را به منبر مىفرستاد تا جايى كه وى به عنوان سخنگوى امام خمينى(ره) در اذهان جاى گرفت. تداوم مبارزات باعث دستگيرىهاى مكرر وى شد؛ به طورى كه در سال 1343 مجددا دستگير شد و مدتى را در زندان رژيم شاه گذراند. در سال 1347 به مسجد حضرت مهدى (عج) ويلاى تهران رفت و به اقامه نماز پرداخت. وى در سال 1349، به خاطر سخنرانىهايش دستگير و به 18 ماه اقامت اجبارى (تبعيد) در ايرانشهر محكوم شد، ولى اين حكم در دادگاه تجديد نظر فسخ و حكم برائت صادر شد. در همان سال دوباره دستگير و مدت سه ماه زندانى شد. در خرداد 1351 نيز توسط ماموران رژيم شاه دستگير و به سه سال تبعيد محكوم شد. مدت محكوميت وى در سال 1354 به اتمام رسيد و وى به تهران بازگشت و مبارزات سياسى خود را ادامه داد. از اين عالم وارسته 2 كتاب ارزشمند سلسله الينابيع الفقهيه و تحقيق اللمعه الدمشقيه في الفقه الإماميه (با همكارى برادر مرحومشان آيتالله محمدتقى مرواريد) به جا مانده است.
شوخي و مزاحي كه باعث خنده امام شد
سايت جماران نيز به مناسبت درگذشت آيتالله علياصغر مرواريد خاطرهاي را از آن مرحوم كه چند سال قبل آيتالله مسعودي خميني نقل كرد مجددا منتشر كرده است. آيتالله مسعودي خميني در اين خاطرهگويي عنوان ميكرد: «يادم است كه يك شب امام خميني (س) وقتي متوجه شدند كه در مسجدي در سه راه خورشيد جشن است كه البته الان يادم نيست جشن به چه مناسبتي بود، ايشان گفتند، برويم و در كنار مردم در جشن شركت كنيم. يادم هست در آن زمان شيخ علياصغر مرواريد به منبر رفتند و براي اينكه شب عيد بود و ميخواستند امام را بخندانند در آغاز سخنراني گفتند «بسمالله الرحيم»، بعد مكث كردند و دوباره گفتند «بسمالله الرحيم»، در اين هنگام آيتالله مرواريد ادامه داد شخصي به بالاي منبر ميرود و به جاي «بسماللهالرحمنالرحيم» ميگويد «بسمالله الرحيم» كه شخصي از پايين منبر به ايشان تذكر ميدهند كه «الرحمانش» را هم بگو كه در اين هنگام منبري با لهجه خاصي ميگويد «ديدم چرا اينقدر جمله كوتاه شده بود»، همين شوخي و مزاح آقاي مرواريد باعث خنده امام شد». لازم به ذكر است كه پيكر آيتالله علي اصغر مرواريد(ره) ساعت ۸ صبح يكشنبه (۱۵ مردادماه ۹۶) در حسينيه شماره ۲ جماران تشييع و در حرم مطهر شاه عبدالعظيم به خاك سپرده ميشود.