تهران؛ شهر اميد، مشاركت و شكوفايي
احساس تعلق شهروندان به شهر، توزيع خدمات و امكانات شهري و اثر آن بر توزيع ثروت شهري و... عواملي هستند كه توسعه پايدار شهري در بستر آنها امكان تحقق و تجلي پيدا ميكند.
در باور من شهر براي انسانها ساخته ميشود و از روابط انساني و ساختار اجتماعي، هويت ميپذيرد. بنابراين كليه برنامهها و فعاليتها بايد در جهت ارتقاي كيفيت زندگي شهروندان و آرامش و آسايش انسانها تنظيم شود و به اجرا درآيد. بر اين اساس دستيابي به شهري انسانمحور هدف اين برنامه است و شهرداري بايد به عنوان نهادي «تسهيلگر» و نه «تصديگر» عهدهدار اجراي اين ماموريت باشد. در اين نگاه است كه مردم تدريجاً شهرداري را از آن خود ميدانند، به آن اعتماد ميكنند و نسبت به شهر و مسائل و مشكلات آن احساس تعلق و مسووليت مييابند و رابطهاي ارگانيك و صميمي ميان مردم و اين نهاد برقرار و اميد به آيندهاي بهتر برانگيخته ميشود. تنها با اين اميد است كه ظرفيت عظيم و نيروي بزرگ انديشه «مردم»، پشت سر شهرداري بسيج ميشود و در تصميمسازيها و سپس در مرحله اجرا و نظارت به مدد مديريت شهري ميآيد.
شعار «تهران: شهر اميد، مشاركت و شكوفايي» در چارچوب رويكرد بالا انتخاب شده است. تهران ميتواند و بايد به شهري تبديل شود كه همه شهروندان، آن را از آن خود بدانند و از زيستن در آن احساس آرامش، نشاط و «اميد» داشته باشند. شهروندان اميدوار در فرآيند اداره و بهبود امور شهري، «مشاركت» ميكنند و با تقويت مناسبات، رفتارها و نهادهاي مدني، تحرك، توسعه و «شكوفايي» شهر و شهروندان در همه زمينهها ميسر خواهد شد. ارتقاي كيفيت زندگي شهروندان، هدف اصلي اين برنامه است، لذا مجموعه فعاليتهاي «نرم» مقدم بر اقدامات «سخت» قرار گرفته است و مباحثي چون توسعه فرهنگي–اجتماعي، افزايش سرمايه اجتماعي، مشاركت همگاني و... از اولويت خاصي برخوردار هستند.
اعتقاد دارم كه مهمترين ابزار حل مسائل پيچيده تهران مشاركت مردم و استفاده حداكثري از تمامي منابع، امكانات و توان مديريتي ايرانيان است. مشكل تهران فقط فقدان برنامه نيست، مشكل ناكارآمدي برنامهها و عدم پايبندي مجريان به آن از يك سو و فقدان ديدگاهي جامعنگر در برابر پيچيدگيهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي شهر از سوي ديگر است. بنابراين راه خروج از تنگناها و بحرانها، تغيير پارادايم موجود و بسيج همه منابع و جلب مشاركت نخبگان، جوانان و عموم ذينفعان براي تحول و اصلاح وضع شهرمان در چارچوب رويكردهاي پيش گفته است. تنظيم برنامهاي جامع و كه عليالقاعده دسترسي به اهداف كمي را در بازههاي زماني معين تكليف ميكند، مستلزم دسترسي به دادهها و اطلاعات جامع سازماني و انجام مطالعات و پژوهشهاي شهري و تحليلهاي ثانوي است كه در فرصتي كوتاه امكانپذير نيست. علاوه بر آن وجود اسناد راهبردي شهر تهران از جمله برنامه پنجساله مصوب شوراي اسلامي شهر، چارچوبي را براي برنامهريزي در اختيار قرار ميدهد كه بايد در هر برنامهاي براي اداره شهر مورد تاكيد باشد. بنابراين تلاش شده است تا در برنامه پيشنهادي، اصول و راهبردهاي اصلي و اهداف اسناد فرادست لحاظ شوند.
واقعيت آن است كه مهمتر از عناوين و حتي راهبردها و راهكارهاي برنامه، طراحي برنامههاي عملياتي و مديريت بر اجراي پروژههايي است كه بتوانند امكان مشاوره و مشاركت شهروندان، نهادهاي مدني، شبكههاي اجتماعي، فعالان و متخصصان امور شهري به ويژه بانوان و جوانان را فراهم كنند و ظرفيتهاي جديدي در تامين منابع پايدار، سرمايهگذاري مردمي، ثروتآفريني شهري، شتاب و رونق در كسب و كارهاي شهري را ايجاد و نهايتا تحول در ساختارهاي حقوقي و نظارتي و تبديل تهران به شهري دلخواه براي مردم را محقق سازند. اجراي اين برنامهها از سوي هر كه باشد نيازمند سياستگذاري و مديريت جمعي است كه اساس آن همدلي، حسن ظن، مشاركت و هم افزايي از سوي شهروندان تهراني، شوراي اسلامي شهر و مديران شهرداري و مستلزم پشتيباني و تعامل ميان اركان نظام جمهوري اسلامي ايران، دولت و مديريت شهري تهران است.
بمنّه و كرمه