• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3178 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۱ بهمن

گفت و گوي «اعتماد» با رييس فدراسيون و سرمربي تيم ملي كشتي آزاد ايران

رسول خادم: مخالف مديريت گلخانه‌اي هستم

چالش اصلي ما فرهنگ نظم‌گريزي است

  وحيد جعفري  /«تلاش»   و « تفكر » فلسفه اوست و «ديگران كاشتند ما خورديم؛ ما بكاريم ديگران بخورند» باورش به يقين رسيده كه با ممارست در كار مي‌توان به هدف رسيد و هدفش چيزي فراتر از پيروزي است. منطقش، منطقي است و طرح‌ها و ايده‌هايش خلاقانه. انتقاد سازنده را مي‌پذيرد و پيشنهاد خوب را قبول مي‌كند. به واقعيت‌ها توجه دارد، براي همين هم تلخ و سخت هضم مي‌شود، نزد عده‌اي كه البته از واقعيت گريزانند. معتقد است ابزار بايد در خدمت سيستم باشد، نه اينكه سيستم در خدمت ابزار و اينكه افراد بايد به شكل قوانين درآيند، نه اينكه قوانين را به شكل خود درآورند يا معترض شوند كه يك مشت قوانين كه روي كاغذ آمده به آنها ترجيح داده مي‌شود! استراتژي‌اش مشخص است: «فردايي بهتر براي كشتي و البته خانواده كشتي» و حالا اين ترس كه تا چه زمان در كشتي و ورزش خواهد بود و فرداي رفتنش چه كسي جايگزين او خواهد شد و با چه برنامه و هدفي كار را پيش خواهد برد؟! وجود آنهايي كه كشتي را براي كشتي و موفقيت كشتي را مي‌خواهند، فراگرفته است و نه اصلا پرسشي از منتقدانش كه به گفته محمد بنا «چيزي از كشتي نمي‌دانند» با اين مضمون كه «اگر امروز او رييس نباشد چه كسي باشد؟ سرمربي نباشد چه كسي باشد؟!» مگر قبل آمدنش آرزو نمي‌كرديم بيايد و سكان هدايت كشتي را به عنوان فردي از خانواده كشتي در دست بگيرد؟ مگر همواره از او به عنوان فردي با اخلاق و فني ياد نمي‌كرديم؟ مگر از زماني كه آمده نتايج بدي كسب شده است يا حقي ناحق؟! يك جايگزين بهتر براي او در رياست فدراسيون و يك آلترناتيو مناسب برايش در سمت سرمربيگري تيم ملي معرفي كنيد تا ما نيز با آنها آشنا شويم، البته اگر هست! خيلي از «ما»ها در پاره‌اي از مسائل به او انتقاد مي‌كنيم، چون طاقت و حوصله كارهاي ريشه‌اي و بلندمدت را به خصوص در ورزش نداريم؛ اما او طور ديگري نگاه مي‌كند و مي‌انديشد و آمده تا قانون را حاكم كند و ساختمان كشتي را مستحكم، وگرنه همان 10 سال پيش مي‌توانست رييس سازمان تربيت‌بدني شود و مثل خيلي‌ها بار ورزش باشد نه يارش؛ اما نخواست، براي همين بايد به او زمان دهيم، او براي موفقيت‌هاي بيشتر و بهتر احتياج به زمان دارد، صبور باشيم. با «رسول خادم» در مورد مسائل مختلف به گفت‌وگو نشستيم و قهرمان اسبق المپيك بسيار برايمان گفت؛ از مشكلات و موانع موجود و البته خواست كه بخشي از حرف‌هايش منتشر نشود، چرا كه باعث بروز حاشيه مي‌شود و بحق هم اين را مي‌گفت.  اين گفت‌وگو با كمك فاطمه اسدي تهيه و تنظيم شده است.

 امروزه در علم جامعه‌شناسي اين پرسش مطرح مي‌شود كه «آيا افراد هستند كه جامعه را مي‌سازند يا جامعه افراد را؟ حالا ما اين را به ورزش كه كوچك‌شده جامعه است به خصوص كشتي كه جزيي از جامعه و فرهنگ كشورمان به حساب مي‌آيد و ورزش ملي و مذهبي ما است، تعميم مي‌دهيم و اين سوال را مي‌پرسيم» در اين سيستمي كه در كشتي به وجود آمده افراد هستند كه كشتي را مي‌سازند يا اينكه كشتي است كه افراد و كشتي‌گيران را مي‌سازد؟».

در بحث جامعه‌شناسي ما دو رويكرد به اصطلاح جامعه‌شناختي داريم كه يكي رويكرد ساخت گرايي است و ديگري رويكرد مبتني بر كنش نمادين هم گفته مي‌شود. حالا آنجا يك عده معتقدند ساختارها هستند كه افراد را مي‌سازند و يك عده هم معتقدند افراد هستند كه در شكل‌گيري رفتارها موثرند؛ اما واقعيت اين است كه هر دو بخش سهم دارند. يعني در خروجي كاري كه ما در هر حوزه به عنوان رفتار مي‌بينيم كه در حوزه كشتي هم به عنوان رفتار فني و هم اجتماعي قلمداد كنيم اين واقعيت وجود دارد كه تا حدودي ساختارها و نظام‌ها هستند كه بر شكل‌گيري رفتارهاي فني و اخلاقي يا هنجارها در جامعه كشتي نقش دارند و در عين حال اشخاص هم يك حوزه اختيار و تصميم‌گيري شخصي دارند كه اين هم موثر است. يك بحث جدي كه ما متاسفانه در بخش فني ورزش كشور به لحاظ ساختار مديريتي نداريم، ساختاري است كه سيستم‌هاي كشف و جذب و پرورش استعداد در آن تعريف شده باشد. وقتي اين ساختار موجود نيست، طبيعتا اين فرآيند كشف و جذب و پرورش، بيشتر متكي است بر سليقه‌هاي مديريتي. مثلا مي‌گويند در زمان فلان مسوول فدراسيون اردوهاي بسترسازي شروع شده و قهرمان‌هايي كه مثلا 10 يا 12 سال بعد آمدند و به عنوان ستاره‌هاي مطرح ما در حوزه بين‌الملل مطرح شدند در فلان اردوي بستر سازي مورد توجه قرار گرفتند. وقتي كه آن مدير هم جابه‌جا شده خيلي از برنامه‌هايش منقضي شده و مديران بعد صلاح ندانستند يا به هر دليلي اعتقاد به اين موضوع نداشتند كه آن مبحث را دنبال كنند. وقتي كه ما اين نظام را نداريم كه از جمله در ساختار ورزش كشور ما هم اين تعريف نشده است و اگر در بعضي از رشته‌ها مي‌بينيم اين وجود دارد يا بنا به سليقه مديراني بوده كه شكل گرفته يا هنوز در حال اجرا است يا اين ساختار به وجود آمده و بقيه آمدند ادامه دادند؛ بيشتر متكي مي‌شويم بر استعدادهاي خودجوش فردي. در عين حال در همين نظامات و ساختاري هم كه بايد وجود داشته باشد باز قابليت‌هاي فردي اصلا بسته نيست. يعني ساختارها بستري را براي استعدادهاي بالقوه فراهم مي‌كند و امكان دارد كه بعضي از استعدادها از اين فرصت‌ها استفاده كنند و بعضي‌ها نكنند. يا يك‌سري عواملي خارج از اين ساختار وجود داشته باشد كه در پرورش اين استعدادها موثر باشد. عواملي كه به هر حال مربوط به زندگي فردي هر استعدادي است و امكان دارد خيلي از افراد مستعد را حتي بعد از ورود به اين نظامات خارج و درگير فضاي ديگري كند يا به دليل محدوديت‌هاي مادي مانعي بشود يا مسائل ديگري كه مي‌تواند وجود داشته باشد. يا ممكن است برعكس بيايد و حمايت كند و حضورشان را در اين نظام و سيستم تقويت كند. آن چيزي كه ما در كشتي با خلأ جدي با آن مواجه بوديم فقدان ساختارهاي تعريف‌شده و سيستم‌هايي است كه بتواند انتظاراتي كه كشور از كشتي دارد و به لحاظ فني و هم به لحاظ اجتماعي بالاست پاسخگو باشد. دغدغه بيشتر و جدي‌تر من اين است كه مي‌شود اين ساختار‌ها را با همه زحمتي كه باتوجه به فرهنگ نظم‌گريزي كه در جامعه ورزشي ما وجود دارد و جاري است با دقت و تدبير و سعه صدر بيشتر جاري كرد؛ اما اينكه آيا آيندگان بيايند و مستلزم بدانند خودشان را به رعايت اين ساختارها و اگر اصطلاحاتي مي‌خواهند انجام دهند با حفظ ساختارها و نظام‌هاي مربوطه‌اش صورت بگيرد، اين در كشور ما هيچ ضمانتي ندارد. مگر اينكه ساختار و سيستم‌هاي مرتبط به آن ساختار، جا بيفتد و تبديل شود به يك فرهنگ و تفكر كه خروج از آن تفكر و فرهنگ براي افراد هزينه‌هاي اجتماعي داشته باشد كه اين هم‌ زمان مي‌خواهد.

 شما فكر مي‌كنيد براي جا افتادن اين سيستم چقدر شانس داشته باشيم، به هر حال هر مديري و حتي رهبرها هم يك زمان مشخصي دارند؛ افراد مي‌آيند و مي‌روند. چقدر اميدواريد با رفتن رسول خادم اين سيستمي كه آورده‌ايد، يعني سيستماتيك كردن و قانونمند كردن كشتي پابرجا بماند و همان طور كه مي‌گوييد تبديل به فرهنگ شود؟

اگر واقعا بخواهيم بر مبناي اميد بر ماندگاري مسووليت‌هاي مديريتي برنامه‌ريزي كنيم به اعتقاد من همان طور كه شما اشاره كرديد هيچ ثبات و هيچ ضمانتي براي اين موضوع وجود ندارد. من خودم هميشه گفتم تا وقتي كه احساس كنم مي‌گذارند، كار مي‌كنم و هر زماني هم كه نگذارند، حتما خواهم رفت ولي و فكر مي‌كنم بايد سعي كنيم فارغ از اينكه ما تا چه زماني امكان دارد بتوانيم كار كنيم، ضمن اينكه سازماندهي مسائل جاري را دنبال مي‌كنيم ساختاري توام با سيستم‌هاي مرتبط با آن ساختار را دنبال كنيم. اگر به دنبال اين هستيم كه صرفا عملكرد ما مبتني بر نتايج آني نباشد. البته در كشور ما در هر حوزه مديريتي كه بخواهيد نتايج نسبي داشته باشيد و ايجاد ساختار هم كنيد خيلي كار سختي است، براي همين هم خيلي از مديران قابل كشور ما در بخش‌هاي مختلف ترجيح مي‌دهند يك رويكرد به اصطلاح گلخانه‌اي به مسائل داشته باشند و منابع خودشان را صرفا روي نتيجه‌گيري متمركز كنند. اما اين آن نهالي نيست كه بخواهي بكاري و سبز شود و يك روز در نبود تو سايه‌سري شود براي ديگران، يا محصول و بارش ميوه‌اي شود، براي رفع احتياجات كساني كه بعد از تو هستند. اين ديگر بستگي دارد به تفكر هر مديري كه بابت دوره مديريتي خودش، حالا بر مبناي چه اعتقادي، چقدر حاضر است هزينه دهد. من فكر مي‌كنم كه مسائل ساختاري، اولويت دارد بر نتيجه‌گيري‌هاي آني؛ اما بايد تلاش كنيم، ضمن اينكه ساختارها را ايجاد و براي جا افتادن و ماندگاري آنها تلاش مي‌كنيم و سيستم‌هاي مرتبط با هر ساختار را ايجاد مي‌كنيم (چون ساختار به تنهايي كافي نيست) و يك رويكرد به اصطلاح مبتني بر پايش مستمر را ناظر آن قرار دهيم تا جايي كه امكان دارد هم بايد بتوانيم در كسب نتايج نسبي تلاش كنيم. البته خيلي از مواقع اين دو تا رو به روي هم قرار مي‌گيرند و بايد انتخاب كنيم آن موقع خب كار خيلي سخت مي‌شود.

 امروز در بخش سيستماتيك شدن كشتي ما مي‌بينيم و همه جوره احساس مي‌كنيم كه در رشته آزاد قانونمندي خيلي خوب جاافتاده و با تكيه بر اين موضوع ما الان در اوزان مختلف پشتوانه‌هاي خوبي داريم و پشت نفرات اول، نفراتي هستند كه آنها هم مدعي‌اند. مثلا وقتي فردي مثل احسان لشكري كنار مي‌رود، محمدحسين محمديان مي‌آيد و به جايش مدال مي‌گيرد، يا وقتي مهدي تقوي نيست، سيد احمد محمدي مدال مي‌گيرد. منظورم اين است كه در كشتي آزاد جايگزين‌ها هستند و عملكرد خوبي هم داشته و دارند، ولي در كشتي فرنگي ما شاهد جايگزين‌ها نيستيم، مثلا نفر بعدي حميد سوريان معلوم نيست چه كسي است. جايگزين اميد نوروزي و سعيد عبدولي هم همين‌طور. در واقع سوال ما اين است كه چرا بر خلاف كشتي آزاد در كشتي فرنگي اين اتفاق نيفتاده  است؟

يكي از دلايلش طبيعتا پشتوانه و سابقه تاريخي كشتي آزاد نسبت به كشتي فرنگي است و نكته دوم اينكه حركت نظام‌مند كردن كشتي در رشته آزاد زودتر از فرنگي شروع شد.

 فكر مي‌كنيد چقدر زمان نياز است تا اين چالش موجود در كشتي فرنگي حل شود؟ براي اينكه در كشتي فرنگي هم به شرايط كشتي آزاد برسيم و آنجا هم بازدهي لازم را داشته باشيم، فكر مي‌كنيد چقدر  زمان نياز داريم؟

ببينيد نظام‌مند شدن كشتي در آزاد با يك سختگيري و سماجتي دنبال شد كه در فرنگي به دليل فضايي كه وجود داشت اين امكان فراهم نبود كه با همان جديت دنبال شود.

 مي‌خواهم اينجا يك سوالي بپرسم. اين به خاطر حضور تفكر خاصي بود يا همان نكته قبلي كه شما اشاره كرديد به خاطر   المپيك؟

ببينيد بعد از المپيك يك روندي در كشتي فرنگي وجود داشت و اين روند يك رويكرد خاص خودش بود كه به نتيجه هم ختم شده بود. ما مي‌خواستيم نظم بخشي به كشتي فرنگي به گونه‌اي باشد كه ضمن اينكه آن نتايج به صورت نسبي ادامه يابد؛ اما يك ساختار فني پويا و متكي رقابت ميان تمامي استعدادهاي برتر كشتي فرنگي هم در كشتي فرنگي شكل مي‌گيرد. خب يك مقدار به لحاظ شروع كار در كشتي آزاد و فرنگي ما يك آغاز مشترك نداشتيم. كشتي آزاد الان دو سال است كه دارد بر مبناي رقابت‌هاي انتخابي كار خودش را دنبال مي‌كند، كشتي فرنگي در واقع از امسال كار خودش را شروع كرد آن هم به دليل شرايط خيلي خاصي كه داشت نه در يك شرايط مطلوب و مناسب. به هر حال ما در كشتي فرنگي با فضايي مواجه بوديم كه بسياري از كشتي گيران به لحاظ فرهنگي اين را پذيرفته بودند كه اصلا قرار نيست انتخابي مبناي پوشيدن پيراهن تيم ملي باشد. خب تغيير دادن اين فضا و اصلاح كردن كار به صورت ضربتي راه‌حل ايجاد تغيير نيست. ما بايد ضمن اينكه نظام‌مند حركت مي‌كنيم با يك حوصله و سعه صدري تغيير فضا را داشته باشيم. قطعا بعد از دو، سه سال جا افتادن ساختاري كه فرآيند پوشيدن لباس تيم ملي را در قالب نظام مسابقات انتخابي تيم ملي قرار مي‌دهد، آن فاصله به تدريج پر مي‌شود. البته هيچ رويكرد مطلقي در موضوع نداريم. ولي براي اينكه بخواهد آن گونه‌اي كه مدنظر شماست در كشتي فرنگي هم اتفاق بيفتد ما ضرورت داريم مثل كشتي آزاد حداقل دو، سه بار شرايط تكرار و جا افتادنش را داشته باشيم.
 شما اشاره كرديد به فرهنگ و گفتيد فرهنگ حاكم بركشتي فرنگي باعث شده انتخابي پس زده شود. خب در علم جامعه‌شناسي و روانشناسي به اين موضوع اشاره مي‌شود كه براي تغيير فرهنگ‌ها يا بايد افراد اصلاح شوند كه كار خيلي سخت و بزرگي است يا بايد منتظر بمانيم آن افرادي كه هستند، كنار بروند.
ما نظامي را تعريف كرديم و اين نظام را مبنا گذاشتيم. تلاش كرديم با توضيحاتي كه از منطق فني و اجتماعي برخوردار است به ضرورت برگزاري رقابت انتخابي تيم ملي براي پوشيدن پيراهن تيم ملي توجه كنيم. خب شايد اين اول مورد پذيرش خيلي‌ها نبود، خيلي‌ها هم باور نمي‌كردند چنين چيزي امكان دارد، اتفاق بيفتد. ولي هر چقدر هم كه جلو رفتيم اين موضوع نهادينه‌تر شد و اين خواست و اصرار فدراسيون بر مبنا قرار گرفتن رقابت‌هاي انتخابي تيم ملي در پوشيدن پيراهن تيم ملي قرار نبود كه يك‌باره موجب تغيير فرهنگ افرادي كه به گونه ديگري سال‌ها، اين مسير را طي كرده بودند، شود. سال‌ها در اين حوزه به هر حال سليقه‌اي عمل شده بود. البته ما سال‌هايي را هم داشتيم كه در كشور انتخابي تيم ملي برگزار شده بود؛ اما درنهايت سليقه‌اي عمل شده و قرار نبود به يك باره اين تغيير اتفاق بيفتد. اين نكته را هم بگويم كه در عين حال كه اين نظام هم اعلام شده و به نوعي ما الان بر مبناي يك فرآيند به طور نسبي و نه مطلق، داريم مسير انتخابي تيم ملي و پوشيدن لباس تيم را طي مي‌كنيم؛ اما هنوز بدفهمي در برداشت از اين موضوع داريم. يعني بعضي‌ها گمان مي‌كنند حالا چون رقابت‌هاي انتخابي تيم ملي شده مبناي پوشيدن پيراهن تيم ملي، پس هر چه كه در رده بندي انتخابي تيم ملي اتفاق افتاد، اين يعني اينكه چه كسي لباس تيم ملي را مي‌پوشد؛ اما در واقع اين تحليل هم درست نيست. در واقع انتخابي تيم ملي خط قرمز ما است؛ اما كساني كه در انتخابي تيم ملي به نتايج برتر دست پيدا مي‌كنند، بر مبناي يك سري شاخص‌هاي ديگر هم ارزيابي مي‌شوند. نتايج برتر يعني اينكه بايد در رده بندي برتر قرار گيرند؛ اول، دوم، سوم؛ اما شاخص‌هايي از جمله رسيدن به شرايط آمادگي جسماني، رواني و فني است. گاهي بعضي از قهرمان‌ها در دوره‌هاي اردويي و اردوي تداركاتي به آن شرايط نمي‌رسند و بعد كادرفني تشخيص مي‌دهد كه روي نفرات دوم و سوم دست بگذارند. يك بحث بسيار مهم سابقه فني و رواني كشتي گير و حضورش در رقابت‌هاي بين‌المللي است. ما كشتي گيراني داريم كه در رقابت‌هاي داخلي حتي در رقابت‌هاي داخلي بين‌المللي بسيار توانمندند؛ اما در ميادين خارجي كم روحيه هستند. طبيعتا اول شدن اينها در انتخابي تيم ملي هيچ‌وقت نمي‌تواند اعتماد كادر فني را جلب كند و حتما كادر فني مجددا از طريق رقابت درون اردويي يا تورنمنت‌هاي بين‌المللي در نهايت تشخيص فني شان بهره مي‌گيرند و نفر برتر يك وزن را انتخاب مي‌كنند. بحث نظام اخلاقي اردوهاي تداركاتي هم مطرح است كه آن هم خودش يك شاخص ملاك عمل در تعيين نفري كه پيراهن تيم ملي را بايد بپوشد، است. من مي‌بينم كساني كه خيلي از انتخابي تيم ملي دفاع مي‌كنند باز فراموش مي‌كنند، انتخابي تيم ملي خط قرمز است. روسيه كه هم يك ساختار نهادينه شده و جا افتاده‌اي حدود چند دهه‌اي پيش‌تر نسبت به ما دارد و هم پشتوانه فني‌اش بسيار گسترده‌تر از پشتوانه فني ما است. رقابت‌هاي انتخابي جاي خودش را دارد و خط قرمز است؛ اما انتخاب نفرات باز يك حوزه ارزيابي مجدد دارد. اين بايد در كشتي ما هم جا بيفتد. اين بخش من فكر مي‌كنم هنوز دچار ابهام است.

 من مي‌خواهم اين سوال را مطرح كنم كه كشتي فرنگي همان‌طور كه شما گفتيد، مي‌رود كه در ادامه مثل كشتي آزاد سيستماتيك شود و به آن مرحله برسد كه در اين رشته هم پشتوانه‌ها را داشته باشيم. ما مي‌خواهيم بدانيم رسول خادم چقدر مي‌خواهد ورود كند تا اين كار زودتر عملي شود؟

در اين ارتباط فدراسيون خيلي جدي است. يعني سال 2016-2015 و سال‌هايي كه پيش رو داريم اين جديت فدراسيون فكر مي‌كنم در عمل نشان داده خواهد شد با همين مبنا كه خط قرمز ما انتخابي تيم ملي است؛ اما حتما بين نفراتي كه نتايج برتر را در انتخابي تيم ملي كسب كردند بر مبناي شاخص سابقه حضورشان در رقابت‌هاي بين‌المللي و شاخص عملكرد اخلاقي و انضباطي‌شان و شاخص آمادگي فني و رواني‌شان در اردو ارزيابي مجددي صورت خواهد گرفت. من فكر مي‌كنم اين مطلب در سال 2015 خيلي بهتر خودش را نشان دهد؛ اما به طور حتم به سرعت به نقطه مطلوب نمي‌رسيم .

 پس ما مي‌توانيم اميدوار باشيم انتخابي‌اي كه در ادامه برگزار خواهد شد مثل انتخابي قزوين نشود كه يك عده نيامدند و آنهايي هم كه آمدند يا در يك وزن بالاتر به ميدان رفتند يا مسابقه را به بهانه‌هاي مختلف نيمه كاره رها كردند؟

ما در انتخابي قزوين در كشتي فرنگي از شرايط مطلوب‌مان فاصله داشتيم و طبيعي هم بود. تا ارديبهشت ماه پارسال خيلي از قهرمانان ما در كشتي فرنگي ارزيابي مي‌كردند قرار است مسير انتخاب به گونه ديگري باشد، در عرض يك ماه اين مسير تغيير كرد و اين انتظار كه همه بخواهند خودشان را هماهنگ كنند با اين مسير، كار ساده‌اي نبود. ضمن اينكه زمان برگزاري جام جهاني كشتي فرنگي كه در انتهاي ارديبهشت ماه بود در حضور همه كشتي‌گيران ما در انتخابي تيم ملي تاثير منفي داشت.

  راستش را بخواهيد ما در كشتي آزاد شاهد تنها مديريت رسول خادم نيستيم! مي‌خواهم بگويم خادم را در كشتي آزاد ايران بيش از يك مدير، در واقع به عنوان يك رهبر مي‌شناسيم و اين چيزي است كه در كشتي فرنگي احساس نمي‌شود و در آنجا مي‌بينيم كه به عنوان يك مدير برخورد مي‌كند، به خاطر همين تصور مي‌شود آن نفوذي كه بايد، داشته باشد را در كشتي فرنگي ندارد.

ببينيد كشتي فرنگي ضمن اينكه بخشي از خانواده كشتي را تشكيل مي‌دهد دست‌اندركاران و مسوولان فني خاص خودش را دارد.

 اين را فارغ از دخالت در حوزه مديريت كشتي فرنگي مي‌گويم.

بله متوجهم كاملا. مي‌گويم اين موجب مي‌شود كه رويكرد مديريتي فدراسيون در كشتي فرنگي به گونه‌اي باشد كه فرصت‌هاي تصميم‌سازي و تصميم‌گيري در اختيار خود خانواده كشتي فرنگي و آن نقشي كه كادرهاي فني، مديريت تيم‌هاي ملي و شوراي فني كشتي فرنگي دارند بيشتر قرار بگيرد. ورودهاي مديريتي فدراسيون در آنجا دليل بر اين نيست كه آن ارتباط و آن پيوند عميق وجود ندارد. در كشتي آزاد اين طبيعي است كه ساختار فني مديريتي جا افتاده‌تري به دليل سابقه تاريخي خود دارد. جايگاه‌هاي فني و مديريتي افراد نيز روشن‌تر است؛ اما در كشتي فرنگي ضرورت دارد براي شكل‌گيري ساختاري جاافتاده توام با سيستم‌هاي روان به دست اندركاران آن فرصت داد تا كشتي فرنگي نيز ساختار مديريتي و فني خود را پيداكند.

 چون در گذشته تا وقتي كه مثلا محمد بنا بود سوءتفاهماتي وجود داشت، آن موقع شايد شخص رسول خادم ورود پيدا مي‌كرد متهم مي‌شد به دخالت كردن، حتي اگر درست بود و به عنوان رييس فدراسيون و يك رهبر نفوذ مي‌كرد؛ اما الان كه ديگر بنا نيست و اين احساس مي‌شود كه لازم است رسول خادم بيايد و در بعضي از مسائل دخالت كند، به نظر مي‌رسد كه يك مقدار كمرنگ است. آيا اين عادت نشده به خاطر همان يكي دو سالي كه نمي‌خواستيد به خطر سوءتفاهمات ورود پيدا كنيد به مسائل كشتي فرنگي؟

ببينيد ما بايد فرصت دهيم كه كشتي فرنگي ما خودش خودش را پيدا كند. من متوجه صحبت شما هستم. شايد يك جاهايي فدراسيون بتواند خيلي ورودهاي مستقيم‌تري در كشتي فرنگي داشته باشد؛ اما اگر ما اجازه ندهيم كشتي فرنگي هم، سعي و خطاي خودش را طي كند و اجازه ندهيم كشتي فرنگي تصميم بگيرد، حتي اگر اشتباه تصميم بگيرد، هيچگاه ساختار فني و مديريتي مستقلي پيدا نخواهد كرد. هميشه بايد يك نفر خارج از كشتي فرنگي آن را اداره كند تا اختلافات درون خانوادگي كشتي فرنگي نظم كار را مختل نكند. نگاه من اين است كه كشتي فرنگي ضمن اينكه يك هويت مشترك با كشتي آزاد دارد و از يك رشته هستند، اما بايد كاملا يك هويت مستقل هم به لحاظ فني و مديريتي داشته باشد.

 براي همين هم هست كه عده‌اي مي‌گويند كه بهتر است دو فدراسيون جدا براي كشتي فرنگي و آزاد داشته باشيم؟ نظر شما در اين خصوص چيست؟

اين بحثي است كه بايد در ساختار كلان ورزش ديده شود. چون بايد يك ظرفيت‌هايي هم به وجود بيايد كه فراتر از ظرفيت‌هاي صرفا فني است. در عين حال من معتقدم كشتي فرنگي و آزاد و الان ساير كشتي‌هاي سنتي كه دارند وارد مي‌شوند، اينها از يك ريشه هستند و قابل تفكيك در استراتژي‌هاي اصلي اصلا نيستند، ضمن اينكه يكديگر را ساپورت مي‌كنند. بهتر اين است ما ساختارهاي متعدد و به مشابه ايجاد نكنيم. امروز براي هر كدام از كشتي‌هاي سنتي مورد نظر فدراسيون جهاني كشتي مي‌توانيم در يك ساختار كلان مديريتي در كشتي، برنامه‌ريزي‌هاي فني خاص آن رشته را داشته باشيم. بايد دقت كنيم تفكيك كشتي‌هاي مختلف مي‌تواند به مثابه چند پاره شدن يك كشور به جايگاه و اقتدار آن در سطح ملي و جهاني لطمه بزند. يعني به جايگاه كشتي در افكار عمومي هم آسيب برساند. چون امروز كشتي فرنگي و آزاد چه در كسب نتايج و چه در ساختارها همديگر را حمايت مي‌كنند. شما در بخشي از كشتي انتظاراتي داريد كه يكي از اين رشته‌ها آن رشته ديگر را هم ساپورت كند. در نتايج مي‌بينيم كه در بعضي از ميادين يك تيم به آن نتيجه‌اي كه انتظار مي‌رود نزديك نمي‌شود و رشته ديگري مي‌آيد آن را حمايت مي‌كند. اين باعث مي‌شود كه جايگاه كشتي و جايگاه كلان كشتي به لحاظ اجتماعي و فرهنگي و با آن كاركرد ملي كه ما به عنوان ورزش ملي مي‌دانيم تقويت و حفظ شود. اگر اين رشته‌ها را بخواهيم از هم جدا كنيم من فكر مي‌كنم نتيجه نهايي‌اش به نفع كشتي نيست؛ اما شايد حالا با رويكردي كه كميته ملي المپيك و اتحاديه جهاني كشتي دنبال مي‌كند، ما در آينده نه چندان دور شاهد خواهيم بود كه رشته‌هاي مختلف كشتي در المپيك وجود دارد كه رشته آزاد و فرنگي دو رشته از آن رشته‌ها خواهند بود يعني به‌شدت موقعيت كشتي آزاد و فرنگي در اتحاديه جهاني كشتي در حال بازنگري است. اصلا موضوع از اين فضاي كشتي آزاد و فرنگي بيرون خواهد آمد و شما كه جوان هم هستيد به زودي ورود به مصاحبه‌هايي كه در ارتباط با كشتي‌هاي سنتي كه در المپيك‌هاي جهاني و المپيك‌هاي آسيايي قرار است انجام شود و جزو اصلي رقابت‌هاست و ما بايد تيم ملي آنجا بفرستيم صحبت خواهيد كرد. اصلا در ادامه از فضاي كشتي فرنگي و آزاد بيرون خواهيم آمد.

 اين براي كشتي ايران خوب خواهد بود يا نه؟ به هر حال يك نوع بازگشت به ذات است كه خب ما با آن غريبه نيستيم.

 اگر ما تلاش نكنيم و نتوانيم در كشتي‌هاي سنتي كه الان اتحاديه جهاني كشتي زير نظر گرفته در دنيا جايگاه فني پيدا كنيم و كشتي‌هاي سنتي خودمان را به اتحاديه جهاني معرفي نكنيم و فرصتي براي خودمان درست نكنيم به‌شدت از آن جايگاه استراتژي كه كشتي براي كشورمان در المپيك دارد عقب خواهيم افتاد. يعني اگر فقط بسنده كنيم به كشتي آزاد و فرنگي، روزي خواهد شد كه اگر تمام طلاهاي كشتي آزاد و فرنگي را هم بگيريم، هيچ اتفاقي مهمي در نتايج كلي عملكرد ما در المپيك نخواهد افتاد. كشتي فرنگي و آزاد محدود خواهند شد به چند وزن و اوزان ديگر را كشتي سنتي خواهد گرفت كه اين موجب مي‌شود ما نتوانيم با كشتي آزاد و فرنگي جايگاهي كه امروز در كشتي دنيا داريم را داشته باشيم. مگر اينكه با تنوع كشتي‌هاي سنتي كه در دنيا مي‌آيند ما هم بتوانيم هماهنگ شويم و در آن كشتي‌ها ورود پيدا كنيم و جايگاه فني مثل كشتي آزاد و فرنگي دست و پا كنيم و در رقابت‌هاي المپيك و المپيك آسيايي آينده كه برگزار مي‌شود ما در تمام اين كشتي‌ها بتوانيم حرفي براي گفتن داشته باشيم. داستان كشتي آزاد و فرنگي به زودي كهنه خواهد شد.

  گفتيد براي آينده كشتي ايران بهتر است كه ورود كنيم به بحث‌هاي فني در سطح بين‌المللي. آيا در همين راستا برنامه جديدي براي كسب كرسي‌هاي بين‌المللي هم داريد؟ البته ما در جريان هستيم كه شما خيلي تلاش مي‌كنيد كه در اتحاديه جهاني كشتي صاحب كرسي شويم.

ببينيد واقعيت موضوع اين است كه اين خيلي ساده انگارانه است ما گمان كنيم كه فدراسيون‌ها هستند كه كرسي‌هاي بين‌المللي را كسب مي‌كنند، آن هم در رشته‌اي مثل كشتي كه در حال حاضر 54 مدال در المپيك دارد و كشورهايي كه به دنبال كسب نتيجه در المپيك هستند بسيار جدي اين موضوع را دنبال مي‌كنند. اگر شما هر نماينده‌اي را در فدراسيون جهاني مي‌بينيد كه صاحب كرسي است، جز با كمك و حمايت جدي مديران ارشد دولتي، سازمان‌هاي بين‌المللي كلان و مطرح و حمايت‌هاي جدي بنگاه‌هاي اقتصادي كه اينها را ساپورت مي‌كنند، نيست. ما مي‌بينيم كه روسيه الان يك موقعيت خيلي استثنايي در اتحاديه جهاني كشتي دارد. خيلي خوب است كه ببينيم آقاي پوتين براي اين موضوع چقدر وقت مي‌گذارد؟! رييس‌جمهور روسيه با حجم گرفتاري‌هاي اجرايي داخلي و بين‌المللي كه دارد با تك تك قهرماناني كه در ازبكستان قهرمان جهاني مي‌شوند كنار تشك تلفني صحبت مي‌كند و رييس فدراسيون جهاني مكرر با ايشان ملاقات دارد و طبيعتا نگاه به فدراسيون كشتي روسيه از جانب اتحاديه جهاني كشتي نگاه يك فدراسيون تنها نيست كه حالا به اتكاي رييس فدراسيون‌شان كه قهرمان كشتي جهان است، بخواهد موقعيت‌هاي خوبش را به دست بياورد. در واقع با دولت روسيه و توانمندي‌هاي دولت روسيه در عرصه‌هاي بين‌المللي مواجه است يا با نماينده كشور امريكا و دولت امريكا. كره‌جنوبي اگر سال‌هاست نمايندگاني دارد غير از حمايت‌هاي جدي دولت كره و و بنگاه‌هاي مالي ويژه‌اي كه اين نماينده را نزديك به دو دهه است ساپورت مي‌كند، امكان نداشته بتواند جايگاه خود را حفظ كند. اينكه گمان كنيم يك فدراسيون به تنهايي خودش ورود پيدا مي‌كند و براي خودش مي‌تواند صاحب كرسي شود، بله فقط در صورتي امكان پذير است كه ما افراد دست بسته‌اي داشته باشيم كه به جاي اينكه قرار باشد نماينده كشتي ما در فدراسيون‌هاي جهاني باشند، به نوعي ابزار ساير صاحب كرسي‌هاي جهاني شوند. امكان دارد بتوانيم چنين افرادي را وارد موقعيت‌هاي مديريتي كنيم؛ اما حضور آنها ديگر براي كشتي ما نيست، حضور آنها براي ارايه خدمت به عوامل اصلي موثر فدراسيون جهاني كشتي است و اين تجربه‌اي است كه ما در خارج از ورزش هم الي ماشاءالله داريم. ما در خيلي از نهادهاي بين‌المللي نمايندگاني داريم كه وجودش هيچ خيري براي كشور ما ندارد و صرفا به دليل خدمات ويژه‌اي كه به ساير افراد مجمع ذي‌ربط ارايه كرده و اعتماد صاحب كرسي‌هاي يك نهاد بين‌المللي را كسب كرده، توانسته به آن نهاد وارد شود. الان هم آنجا به خدمت گذاري مشغول است؛ اما آن خدمت ملي و در جهت منافع ملي را انجام نمي‌دهد. اگر بخواهيم در اتحاديه جهاني نماينده‌اي داشته باشيم، بايد بدانيم اين موضوع قبل از اينكه يك موضوع فني و ورزشي باشد، كاملا يك موضوع سياسي است.
 خب شما اين را با مسوولان سياسي در ميان گذاشته‌ايد؟ وعده حمايتي ندادند كه ما هم صاحب كرسي بين‌المللي شويم؟

متاسفانه كشتي در چند دهه گذشته از زمان شكل‌گيري فدراسيون جهاني كشتي از چنين حمايتي به اعتقاد من محروم بوده و همواره اين انتظار بوده كه خود فدراسيون ملي بتواند در گردونه اين رقابت نابرابر در برابر دولت‌ها و بنگاه‌هاي اقتصادي بزرگ موفق باشد و موقعيت‌هاي برتر مديريتي پيدا كند و اين اتفاق نيفتاده است. بوده دوره‌هايي كه نماينده هم داشتيم در اتحاديه جهاني ولي واقعا با همه احترامي كه براي آن نمايندگان‌مان قايليم، اين امكان را نداشتند كه در جهت منافع كشتي ايران تاثيرگذار باشند. شايد حضور و عدم حضور آنها دردي را از كشتي كشور ما دوا نكرده باشد. اين تفكر در بين مديران اجرايي ارشد كشور در چندين دهه گذشته متاسفانه وجود نداشته. من نمي‌دانم شايد هم اهميت استراتژيك ورزش كشتي را در المپيك‌ها به خوبي متوجه نبودند و واقعا خيلي سخت است اين موضوع گفته شود كه در محافل بين‌المللي با وجود جايگاه فني كه داريم به لحاظ مديريتي و منابع، بي‌پشت و پناه هستيم و از اين بي‌پشت و پناهي ضربات بسيار جدي به ما وارد شده است. تا مديران اجرايي ارشد كشور متوجه كاركرد سياسي ورزش در عرصه بين‌المللي نشوند، ورود نخواهند كرد. يعني مهم‌ترين كاركرد ورزش در عرصه بين‌الملل كاركرد سياسي است. كاركرد ورزش در حوزه داخلي است كه ما به دو بخش اجتماعي و فرهنگي تقسيمش مي‌كنيم؛ در حوزه بين‌الملل كاركرد غالب ورزش كاركرد سياسي و بعد از آن اقتصادي است. تا وقتي مديران ارشد ما چنين نگاهي را به ورزش نداشته باشند امكان ندارد بخواهند براي حمايت از نمايندگان ورزش در نهادهاي بين‌المللي هزينه‌هاي مديريتي و در صورت لزوم مالي بپردازند.

 

برش

 مهم‌ترين كاركرد ورزش در عرصه بين‌الملل كاركرد سياسي است
 كشتي احتياج به رديف بودجه مستقل دارد
 كسب كرسي‌هاي بين‌المللي جز با حمايت مديران ارشد كشور امكان‌پذير نيست
 داشتن نماينده در اتحاديه جهاني يك موضوع كاملا سياسي است
 انتظار مي‌رود فرهنگ حاكم بر كشتي با جايگاه ملي همخواني بيشتري داشته باشد
 خيلي از بداخلاقي‌ها به دليل بي‌اطلاعي يا عادت‌هاي غلط است
 حمايت از مربيان سازنده بايد در ساختار ورزش تعريف بشود
 تا وقتي احساس كنم مي‌گذارند كار كنم، كار مي‌كنم
 مربي سازنده جايگاه ارزشمندي دارد؛ اما در جايگاه خودشان

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون