• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3882 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۶ مرداد

معرفي داستان‌هاي كرونوپيو‌ها و فاماهااثر خوليو كورتاسار

انعكاسي از رفتار انسان‌ها در دنياي واقعي

ساره بهروزي

 

خوليوكورتاسار، نويسنده رمان و داستان كوتاه اهل آرژانتين بود. اما بهترين كارهايش را در فرانسه نوشت. او مانند نويسندگان مشهوري چون گابريل گارسيا ماركز، كارلوس فوئنتس، خوزه دونوسو و عده‌اي ديگر در تاريخ ادبيات جهان ماندگار شد. كورتاسار يكي از نويسندگان شاخص دهه 1960است. خوليور كورتاسار در سال 1951 به فرانسه مهاجرت كرد. پس از مهاجرت به فرانسه كورتاسار براي سازمان يونسكو به عنوان مترجم كار مي‌كرد. او داستان‌هايي از ادگار آلن پو و رابينسون كروزو و چند اثر ديگر را به اسپانيايي ترجمه كرد. نخستين مجموعه داستان كوتاه او«ساحل ديگر» نام دارد. خوليور كورتاسار در گروه نويسندگان امريكاي لاتين ملقب به «بوم» است. او نگاه منتقدان ادبي را با انتشار «رايوئلا» در سال 1963به خود جلب كرد.
از اين نويسنده اشعار، نمايشنامه‌ها و آثار غيرداستاني ديگري نيز به جا مانده است. در بوئنس آيرس يك كتابخانه عمومي، يك مدرسه و ميداني به نام كورتاسار نامگذاري شده است. بسياري از منتقدان ادبي بر اين عقيده‌اند كه نويسندگان دهه‌هاي شصت و هفتاد قرن گذشته به نوعي از آثار كورتاسار تاثير گرفته‌اند. يكي از آثار قابل توجه او داستان‌هاي «كرونوپيوها و فاماها» است. اين كتاب پرطرفدار، چهار فصل به نام‌هاي «دستورالعمل، مشاغل عجيب وغريب، چيزهاي بي‌ثبات، داستان‌هاي كرونوپيوها و فاماها» را در خود جاي داده است. در هر يك از اين فصل‌ها بخش‌هاي كوتاه و جذابي وجود دارد. در بخش چگونه ساعت را كوك كنيم آمده است: «ديگر چه مي‌خواهي، بيش از اين ديگر چه مي‌خواهي؟ فورا آن را بر مچ دستت ببند، بگذار آزادانه تيك‌تيك كند، حريصانه از آن تقليد كن. » در بيشتر داستان‌ها از كوچك‌ترين وسيله‌هاي واقعي استفاده‌هايي بسيار عميق مي‌شود.
در فصل سوم بخش «داستاني واقعي»بيان ماجراي شيشه عينك گران قيمتي كه در جعبه چرمي مي‌شكند. اينچنين به نظرمي‌رسد كه نويسنده با علمي عميق اطمينان‌هاي بي‌مورد انساني را به چالش كشيده است «عينك آقاي متشخصي بر زمين مي‌افتد و در تماس با سراميك كف صداي دهشتناكي مي‌دهد. آقاي متشخص با ناراحتي بسيار خم مي‌شود، زيرا شيشه‌هاي عينك بس گرانبهايند، اما شگفتا درمي‌يابد كه معجزه‌اي رخ داده است و شيشه‌هاي عينك سالم مانده‌اند... . به عينك فروشي مي‌رود و بي‌درنگ جعبه عينكي چرمي با جلدي دو لايه مي‌خرد، زيرا كه پيشگيري بهتر از درمان است. يك ساعت بعد جعبه عينكش مي‌افتد و وقتي بي‌هيچ دلشوره‌اي خم مي‌شود تا آن را از روي زمين بردارد، مي‌فهمد كه عينكش خرد و خاكشير شده است.»
نام كتاب برگرفته از عنوان فصل آخر در مجموعه است. اين نام‌هاي عجيب «كرونوپيو، فاما، اسپرانزا» موجودات خيالي داستان فصل چهارم اين نويسنده سوررئال هستند. انعكاسي از رفتار ما انسان‌ها در دنياي واقعي نيز به شمار مي‌روند. همانطور كه مترجمين در يادداشت ابتدايي يادآوري كردند«كتابي مشتمل بر چهار فصل كه مرزهاي واقعيت و خيال را در هم مي‌نوردد و امروز را با روزگاران امپراتوري روم درهم مي‌آميزد.»
در بخشي از فصل آخر كتاب به نام اينجا را خانه خود بدانيد آمده است: «يك «كرونوپيو» خانه‌اي ساخت و حسب رسوم در ايوان چندين كاشي متنوع كه خريده بود يا برايش ساخته بودند، نصب كرد. كاشي‌ها به گونه‌اي نصب شده بودند كه مي‌شد آنها را به ترتيب خواند. نخستين كاشي مي‌گفت: خوشامد به كساني‌كه به اين خانه قدم مي‌گذارند» دومينش: «خانه كوچك است، اما قلبي فراخ داريم.» سومين: «حضور مهمان نرم است مثال باران» چهارمين «به حقيقت فقريم، ليكن حسن‌نيت داريم.» و پنجمي: «اين تابلو همه آن قبلي‌ها را نفي مي‌كند، سگ، گازش بگير!»»
اين داستان‌هاي شناخته شده توسط طلوع رياضي و شهروز عميدي در 166صفحه ترجمه شده و نشر ني اين داستان‌هاي آرژانتيني را در 1000 نسخه به چاپ رسانده است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون