• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3888 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲ شهريور

مناظره علي صوفي و ناصر ايماني برگزار شد

صوفي: خط قرمز در رقابت‌هاي سياسي منافع و امنيت ملي باشد

راديكاليسم و تندروي اين روزها در ادبيات سياسي جناح‌ها در ايران رايج شده است. برخي از رفتارهاي سياسي از سوي جريان‌هاي سياسي، تندروي خوانده مي‌شود و كاربرد اين مفهوم تاثير مهمي در انتخابات رياست‌جمهوري 96 داشت. علي صوفي، فعال سياسي اصلاح‌طلب و ناصر ايماني، فعال سياسي اصولگرا طي مناظره‌اي به تشريح اين مفهوم در عرصه سياست مي‌پردازند.

منشا پديده تندروي بعد از انقلاب اسلامي

صوفي: منشأ تندروي و افراطي‌گري، جهل است. البته اين افراطي‌گري هم منشأ اخلاقي دارد و هم منشأ بينشي و هم منشأ سياسي، به نظر من مصاديق افراطي‌گري را به طور كلي مي‌توانيم در بين اصولگرايان تماميت‌خواه بيابيم و البته مي‌توان جزيي‌تر هم بيان كرد. يكي از ويژگي‌هاي ديگر افراطي‌گري، استبداد راي است. چون بينش او اين است كه مطلقا خودش درست فكر مي‌كند و امور را نسبي نمي‌بيند كه ممكن است در بينش او اشتباهي وجود داشته باشد.

ايماني: در يك تقسيم‌بندي كلي بعد از انقلاب دو نوع راديكاليسم داشتيم؛ البته در مورد جريان‎هاي داخل انقلاب و نظام صحبت مي‌كنم و نه جريان‌هاي محارب كه اوايل انقلاب بودند، آنها از بحث ما خارج هستند. به نظرم راديكاليسم در جريان‌هاي داخل انقلاب دو منشأ داشت. منشأ بعضي مسائل سياسي و عملكردي و منشأ بعضي ديگر مسائل ايدئولوژيك بود. يعني راديكال‌هايي كه اختلافات ايدئولوژيك با نظام جمهوري اسلامي ايران پيدا كردند. از سال‌هاي 63 و 64 با يك جريان تندرو مواجه شديم كه در داخل جناح چپ آن زمان بود. تندروي اين جريان راديكاليسم تا حدود سال‌هاي 70 به طول انجاميد. اين راديكاليسم در مجلس سوم و در جريان خط امامي بود كه اتهامات بسيار زيادي مثل اسلام امريكايي به جريان مقابل مي‌زد.

مصاديق تندروي و ظهور جريان اعتدالي

صوفي: من قبول دارم كه در آن دوراني كه آقاي ايماني مي‌فرمايد تندروي‌هايي از نظر سياسي صورت گرفت. شايد همان‌طور كه آقاي ايماني گفت به دليل حاكميت يكدست جناح چپ در آن دوران، انتظار بود كه بيشتر حد اعتدال را رعايت كند و جريان مقابل را در امور مشاركت داده و از نظرات آن جريان هم استفاده كند. الان بعد از سال‌ها سعي و خطا به اين نتيجه رسيده‌ايم كه دو جريان سياسي با در دست گرفتن يكدست حاكميت بايد به جناح منتقد خود نيز توجه داشته باشد. بر همين اساس بحث آشتي ملي را مطرح كرديم. اما من يك مقدار به قبل از آن باز مي‌گردم. منشأ تندروي در جمهوري اسلامي از همان طرح عنوان «جمهوري اسلامي» شروع شد. نظر امام بر اين بود كه جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد؛ اما دوستان ما در جريان اصولگرا يا همان جريان راست سابق، نظرشان به «حكومت اسلامي» بود و نه «جمهوري اسلامي».

ايماني: بعد از انتخابات سال 76 بخشي از طيف اصلاح‌طلب، نوعي كودتاي ايدئولوژيك عليه اسلاميت نظام كردند. من فقط همين را عرض كردم و اصلا راجع به انتخابات 76 نظري نداشتم. انتخابات 76، انتخابات مردم بود و همه انتخابات‌هايي كه در جمهوري اسلامي برگزار شد به نظرم انتخاب مردم بوده و هست. اينكه بخواهيم شوراي محترم نگهبان را جزو جريان اصولگرا بياوريم و بعد بگوييم اصولگراها، اصلاح‌طلبان را حذف مي‌كنند و تماميت‌خواه هستند هم الفاظي است كه سال‏‎ها متاسفانه جريان اصلاح‌طلب از آن ارتزاق مي‌كند! من اين الفاظ را اصلا نمي‌پسندم. يك راديكاليسمي داخل جريان اصولگرا به وجود آمد كه عمدتا در دولت دوم آقاي احمدي‌نژاد بود، اين هم از جريان اصولگرا نبود. همچنان كه جريان اصولگرا در دولت دوم آقاي احمدي‌نژاد به‌شدت روبه روي آقاي احمدي‌نژاد ايستاد. يعني به محض اينكه يك جريان افراطي را مشاهده كرد كه انتصابش مي‌تواند به اصولگرايان باشد، بلافاصله در مقابلش ايستاد. برخوردهاي تندي كه اصولگرايان در دولت آقاي احمدي‌نژاد با ايشان داشتند را فكر نمي‌كنم آقاي صوفي فراموش كرده باشند. شما ببينيد كه در چهار سال گذشته مجموعه لحن دولت نسبت به جريان منتقد كه بخشي هم تندروها بودند، چه طور بود؟ ‌آيا دولت تلاش كرد كه با آرام كردن فضا اين افراد را به صحنه سياسي منطقي بكشاند يا با الفاظ تند آنها را خطاب كرد كه اينها را تندروتر كند؟ من معتقدم دولت در اين زمينه كوتاهي بزرگي كرد و اين را كوتاهي عمدي مي‌دانم. راه كنترل افرادي كه يك مقدار راديكال فكر مي‌كنند، خيلي ساده است.

آشتي و وفاق ملي

صوفي: در جريان انتخابات رياست‌جمهوري هم اصلاح‌طلبان و اصولگرايان معتدل در كنار همديگر قرار داشتند. يعني سران هر دو جريان يعني آقاي ناطق نوري به عنوان نماينده جناح راست و آقاي خاتمي به عنوان نماينده جريان چپ كه قبلا در سال 76 با هم رقابت داشتند، در انتخابات رياست‌جمهوري 96 كنار هم قرار گرفتند. اين اتفاقات اميدواركننده است و من همين را تفكر اعتدالي مي‌دانم. با شكل‌گيري اين جريان اعتدالي در كشور ما مي‌توانيم اميدوار باشيم كه ديگر افراطي‌گري آنچناني را مشاهده نكنيم. اما بايد به اين نكته هم توجه داشته باشيم كه بعضي از ضعف‌ها و نارسايي‌هاي قانوني كه الان وجود دارد بايد برطرف شود. مثلا همين ضعف‌هايي كه در قانون انتخابات وجود دارد يا ضعف‌هايي كه در جريان رسيدگي به صلاحيت كانديداها وجود دارد بايد برطرف شود و هر دو جريان هم سعي كنند در كنار همديگر جلوي بروز و ظهور افراطي‌گري را بگيرند. اين هم با حاكميت عقلانيت و محور قرار دادن منافع ملي امكان پذير است. ما بايد سعي كنيم كه منافع ملي را بر ديگر منافع گروهي، حزبي، قومي، مذهبي و شخصي خودمان ترجيح دهيم و اين را به صورت يك فرهنگ در جامعه دربياوريم كه زمينه آن را مي‌بينم. بحث طرح گفت‌وگوي ملي يا طرح آشتي ملي يا وفاق ملي تحت هر عنوان ديگري كه قبلا هم طليعه آن ظاهر شده بود، ادامه‌اش با حفظ سلايق مي‌تواند به ما كمك كند. اختلاف سليقه مهم نيست، حتي مي‌تواند به رشد بلوغ اجتماعي كمك كند اما نبايد اجازه دهيم اين اختلاف سلايق به منافع ملي ما لطمه بزند. خط قرمز ما در رقابت‌هاي سياسي بايد منافع و امنيت ملي ما باشد. به عنوان نكته پاياني عرض مي‌كنم جرياني كه براي دولت ‌آقاي خاتمي هر 9 روز يك بحران ايجاد مي‌كرد و براي تخريب آقاي روحاني، اتاق فكر تشكيل مي‌داد، جريان ناشناخته‌اي نيست و جرياني دقيقا منتسب به اصولگراها است. اين تندروي‌ها را اصولگراها نمي‌توانند به آقاي احمدي‌نژاد و دوره ايشان منتسب كنند. خبرآنلاين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون