• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3897 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۳ شهريور

پسران تاريخ كجا ايستاده‏اند!

سياوش قائدي

 

بي فايده است در پس تخيل كارگردان و گستره وهم اثر به دنبال حقيقتي حقيقي‏تر بگرديم. بايد تئاتر را به تئاتر و يك اجرا را به خودش واگذاريم. تئاتر از انهدام آنچه واقعيت هولناك زندگي است آغاز شده و به همين منوال به خودش هجوم مي‏برد. هر اجرا با رجوع به خودش به اين آيين وفادار مي‏ماند. به نظر مي‏آيد ضرورت‏ها و كاركردهاي اجتماعي هر تئاتر را بايد در درون خودش جست‌وجو كرد. هر اجرا پيش از هر چيز بايد خودش باشد. بايد فعل بودن و شدن را صرف كند. مناسبات توليد، عناصر اجرايي و كيفيات‌شان، پيش‏تر درباره خودش و سپس درباره اجتماعش مي‌گويند. يك تئاتر يا بهتر است بگوييم يك اجرا چگونه ساخته مي‌شود و ما را چگونه به، يا به چگونه ملاقات اجتماعي دعوت مي‌كند؟ به نظر تئاتر امروز ما بيش از پيش به اين دست اجراهايي نياز دارد تا ما را به انديشه درباره خودش وادارد. پسران تاريخ از جمله اجراهايي ا‏ست كه ما را به تامل وامي‏دارد؛ درباره خودش، تئاتر بودنش و درباره كيفياتش؛ كيفيات حضورش. بجاست تا نخست اقرار كنيم كه پسران تاريخ اجرايي بي‌نقص نيست. قرار هم ندارد بي‌نقص باشد. مي‌شود درباره رويكرد اجرا، دراماتورژي و كارگرداني اشكان خيل‏نژاد حرف زد و به صورت جزيي درباره صحنه‌هايي از نمايش كه اين تامل را برمي‏انگيزد صحبت كرد؛ انگاري مي‌شد جور ديگر يا با اندازه‌هاي متفاوتي اجرايش كرد. اما همه اينها انتخاب او و گروه اجرايي‏اش است و مي‌شود درباره انتخاب‏هاي جسورانه او و گروهش بيشتر حرف زد؛ انتخاب‏هايي كه در يك كليت منسجم هدفي ديگر و كاركرد ديگري دارد. كم پيش مي‏آيد اجرايي در كليتش، از مناسبات توليد گرفته تا كيفيات اجراي چنين واكنشي نسبت به جريانات حاكم بر تئاتر نشان دهد؛ تئاتري كه امروز بيشترين آسيب را از مناسبات توليد، نداشتن گروه‌هايي با ايده‌هاي مشخص و از همه مهم‌تر ضرورت‏نداشتن پروسه تمرين مي‏بيند. نمي‌توان به سادگي از كنار اجراي پسران تاريخ گذشت و نسبت به اينها بي‏اعتنا بود. امروز بايد با تامل و انديشه پرسيد كه هنرمندان امروز تئاتر ايران كجا ايستاده؟ و پسران تاريخ كجا ايستاده‏اند!
پسران تاريخ از آن‏دست اجراهايي‏ است كه كارگردانش با هجوم به مواد در اختيارش، متن، بازيگر، صحنه و لباس و غيره و انهدام كليشه‌هاي موجود، به ساخت ايده‌هاي مورد نظرش دست مي‏يابد. اين اصل با رويكرد آلن بنت، نويسنده نمايشنامه و بازخواني‏اش نيز همسو است؛ نمايشنامه‏اي كه از سنت نمايشنامه‌نويسي انتقادي انگلستان مي‏آيد. نمايشنامه‏اي كه بي‏محابا به مناسبات قدرت هجوم مي‏آورد. مناسبات و منازعات قدرت و تجلي آن در سيستم آموزش، نهاد دين و تجلي آن در تاريخ. پسران تاريخ مملو از ارجاعات تاريخي، ادبي و فلسفي‏ است درباره انديشه و نظام‏هاي شكل‌دهنده‏ آن. انتخاب نمايشنامه‏اي با اين ويژگي زمانمند و مكانمند براي اجرا در ايران نخستين امتياز اين اثر و كارگردانش است. روابط جنسيتي در اين نمايش به وضوح ارجاعي به منازعات قدرت است كه ريشه در تاريخ انديشه بشري دارد. تمايل به همجنس بيشتر يا پيش‌تر مقاومتي ا‏ست در برابر انديشه‏اي از جنس ديگر، انديشه‏اي كه اعتبار خود را از نهاد قدرت مي‌گيرد. انديشه‏اي كه اعمال قدرتش در ناديده گرفتن جنس ديگر است. آنجايي كه خانم لينتات تنها كاراكتر زن نمايش مي‌گويد: «در اين امور هيچ‌وقت زن‌ها را بازي نمي‌دهند... .»
دراماتورژي اشكان خيل‏نژاد هوشيارانه معطوف به اجرا و عناصر اصلي آن است. ترجماني كه در چشم‏انداز آگاهي مخاطب ايراني شكل مي‌گيرد و به پرسش‏هاي كليدي خود پاسخ مي‌دهد. اين آدم‏ها كيستند؟ كجا هستند، چه مي‌كنند و چه مي‌خواهند؟! اجرايي مساله‏دار، از آدم‏هايي مساله‏دار براي مخاطبي مساله‏دار. همان‌گونه كه كاراكتر ايروين مي‌گويد «پرسش درباره‏ اون چيزي‏ست كه مي‏دونيد، نه درباره‏ چيزي كه نمي‌دونيد...» مناسبات حاكم در پسران تاريخ در نگاه اول شايد از ما و مناسبات اجتماعي ما دور باشد، اما آنچه ما را به اين اجرا و اين اجرا را به ما نزديك مي‌كند، با وجود فاصله‏اي كه دارد، از دل دراماتورژي اجرا و مخاطب مي‏آيد. چگونه مساله پسران تاريخ، مساله ما مي‌شود. مساله‏ دانش، قدرت و شهوت. مساله‌اي كه به ما يادآور مي‌شود كه چگونه هنگام انديشيدن و قضاوت كردن، اعمال قدرت مي‌كنيم. چگونه ميل جنسي و شهوت خاستگاه مشتركي با دانش و ميل به اعمال قدرت دارد. همه‏ آن مفهومي كه هكتور چنين بيانش مي‌كند: «انتقال دانش في‏النفسه يك عمل شهوانيه...»
پسران تاريخ اجرايي است كه معماري خود را با تكيه‌ بر بازيگرانش بنا نهاده است. بازيگراني كه با بدن‏هاي‌شان و فرم‏هاي طراحي شده فضاي اجرا را مي‌سازند. درهم تنيدگي بدن‏ها و پرسپكتيوي كه در صحنه ايجاد مي‌كنند، همزمان زمان، مكان و فضاي نمايش را مي‏سازد. تنها مي‌توان به اين نكته اشاره كرد كه چگونه بدون قطع نور يا تغيير دكور و آكسسوار به درستي مكان، زمان و فضاي نمايش تغيير مي‌كند. و اين تنها با تكيه بر بدن بازيگران ممكن شده است. بازيگران پسران تاريخ به راستي همچون نقش‏آفرينان تاريخ هستند، سركش و مقتدر، نابغه و مجنون. همچون رقصندگان مدرن، صحنه را رنگ‌آميزي مي‌كنند و روح در آن مي‏دمند. از ديگر عناصر اجرايي پسران تاريخ كه بسيار جاي تامل دارد، دكور و
صحنه آرايي آن است. ساخت فضا به گونه‏اي است كه انگاري ما به عنوان مخاطب در آن حاضريم. ما همچون پسران تاريخ در ساخت اين فضا سهيم هستيم. ديوارهاي بلند و نقاشي‏هاي روي آن و در بلند انتهاي صحنه تداعي‌كننده مكان‏هاي مذهبي و نه مشخصا كليساست! فضاي باشكوهي كه به شكل هولناكي دفرم و بي‏شكل مي‌شود.
ضرورت اجتماعي پسران تاريخ و نسبت آن با مخاطب ايراني به سادگي از دل اجرا قابل شهود است. پسران تاريخ از تغيير شكل و دفرم كردن كاراكترها و مناسبات‌شان آغاز مي‌كند. در اين انهدام آدم‏ها و رفتارهاي‌شان شكلي هولناك و گاهي تمسخر آميز مي‌گيرند. در فرم اجرا آنچه ما با آن روبه‌روييم واقعيت تلخ و مضحك بودن اين شكل‏هاست. مگر ضرورت اجراي تئاتري بيش از آن مي‌تواند باشد كه ما مناسبات بي‏شكل و مضحك يا شايد هولناك خود را در آن ببينيم. اين اجرا تلنگري ا‏ست تا بدانيم تشخص اجتماعي ما متاثر از قضاوت‏هايي‏ است كه مي‌كنيم و مي‏شويم. اين تشخص به چه ميزان متزلزل و ناپايدار است.
گاهي جايگاه ما به سادگي تغيير مي‌كند و ما تمامي تشخص و اعتبار خود را از دست مي‏دهيم. اين وضعيتي‏ است كه براي هكتور و ايروين و همزمان پسران تاريخ اتفاق مي‏افتد. با نگاهي به تاريخ با اين واقعيت هولناك روبه‌رو مي‏شويم. در اين اجرا اين توده‏ بي‏شكل مناسبات اجتماعي مدام در حال فروپاشي و بازساخت است. و ما به عنوان تماشاگر در اين فروپاشي و بازساخت حاضر و سهيم هستيم. پسران تاريخ از آن دست اجراهايي است كه به ما مي‏آموزد بايد بي‏واسطه ببينيم، بشنويم و احساس‏ كنيم. پسران تاريخ پيشنهادي ا‏ست درباره؛ بازنگري در مواجهه با تاريخ و تئاتر. درباره‏ چگونگي تئاتر و چگونگي ديدن و شايد انديشيدن درباره آن.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون