• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3899 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۵ شهريور

شوخي كرديم؟!

محمد زينالي اُناري

مربي رزمي ما در دوران آموزشي بسيار سختگير بود ولي وقتي به اتاق ايشان مي‌رفتيم، بسيار بذله‌گو ظاهر مي‌شد. اين اخلاق و رفتار در ساير كساني كه در پروژه‌هاي يادگيري با آنها مواجه مي‌شوم نيز مشهود است. وقتي قدرت كلاس و بحث دست آنها است، بسير تند و مجادله‌برانگيزند و وقتي به عنوان دوست با هم چايي مي‌خوريم، مي‌گويند: «اين چيزها را زياد جدي نگير، بنشين چند كلام بگيم و بخنديم.» به همين خاطر زياد دوست ندارم وقتي كه افراد جدي هستند با آنها رويارو باشم و يكي از سلاح‌هاي اساسي من در كلاس‌هاي خشك و جلسات سنگين اين است كه پاي لطيفه يا مزاحي به ميان بياورم تا گل‌هاي خنده و مهرباني از نگاه‌هاي سخنرانان و شنوندگان بشكفند. همه ما وارث تاج و تخت حكومت‌هاي قاجاري كه نه، وارث اشعار و موسيقي‌اي هستيم كه از آن دوران به جاي مانده است.
ميراث فرهنگي مردم ايران عمدتا از زمان قاجار قابل دستيابي است و دوران قاجار براي ما يك آركي‌تايپ يا الگوي اساسي از بسياري زمينه‌هاي فرهنگي و اجتماعي است. حتي در زمينه اقتصاد هم ما از آن دوران ارث برده‌ايم و شاكله فرهنگ اقتصادي ما هم از آن دوران مبنا گرفته است. ديوان‌سالاري و مديريت اراده‌هاي مردم هم از آن دوران رنگ تحول و تكوين به خود گرفته است. اما در اين ميان بايد به يك الگوي شخصيتي از ويژگي فردي عموم مردم اشاره شود كه از آن دوران ماندگار شده است.
همه ما شخصيتي نه چندان جدي و نه چندان شوخي داريم. درست است، وقتي كه قدرت دست ما است و همه كس زيرمجموعه ما هستند، آزاديم تا جدي باشيم و عنان همه را در دست داشته باشيم؛ آن گاه بسيار جدي هستيم و به خاطر تصويرهاي به‌جا مانده از خانين، قزاق‌ها و اقسام پدرسالارهاي دوران قاجار با اقتدار و بااراده صحبت مي‌كنيم. اما دقيقا وقتي كه آدمي به مراتب جدي‌تر از خود را مي‌بينيم و قدرت نگه داشتن آن اطوار جدي را نداريم و چه‌بسا وقت‌هايي كه مورد اعتراض واقع شديم، دست به دامن روي شوخ اخلاق‌مان مي‌شويم تا مورد شماتت واقع نشويم و در برابر فردِ جدي ديگري به مراتب ساده، مودب و مهربان هستيم. تا جايي كه وقتي از حرف‌هايي كه خود به جد زده بوديم، سوال مي‌شود زود و مهربانانه مي‌گوييم: شوخي كردم!
چرا كه وقتي جدي هستيم، حرف‌هايي كاملا قدرتمندانه بر اساس تصميم خود ادا مي‌كنيم و وقتي كه قدرتي برتر پيش روي ما است، به سرعت خود را در برابر او خاكسار مي‌بينيم. اين وجه دوگانه جدي و شوخ ما، از آن بر مي‌خيزد كه وقتي جدي هستيم حرف خاصي نزده‌ايم و وقتي اوضاع عليه ما شد، سريع موضع خود را عوض مي‌كنيم.
چه بسيار با افرادي مواجه شده‌ايم كه وقتي همه‌چيز دست آنان است، عرصه را براي‌مان تنگ كرده‌اند و وقتي قدرت خاصي ندارند و از ايشان در مورد آن سختگيري‌هاي‌شان پرسش شود، همه‌چيز را تا حد يك موضوع ساده و شايد خنده‌دار تقليل مي‌دهند. نمونه بسياري از اين قضايا را عمدتا در جوك‌ها و داستان‌هاي فكاهي ديده‌ايم. شايد شخصيت‌هاي جوك و طنز بسياري در ايران سراغ داشته باشيم كه اختصاص به چنين شخصيتي داشته باشند. پس از درآمدن تئاترهاي جك گويي و جنگ‌هاي خنده، بسياري از ستاره‌هاي جوك توسط جوك‌گويان خلق شدند.
جست‌وجوي عميق‌تر اين شخصيت، نشان از آن مي‌دهد كه «قدرت» از گذشته تحت سيطره حكومت‌هاي ملوك‌الطوايفي و خان خاني ايراني بوده و عنصري تنها و فاقد معناي دروني بوده است. در اغلب موارد، قدرت يك امر ابزاري و ناظر بر افراد بوده و به مفاهيم دروني و ناب تكيه نداشته و به همين جهت هم عرفاي ايراني همواره آن را نكوهش كرده‌اند. وقتي عنصر معرفتي در قدرت وجود نداشت، بيشتر ابزاري كنترل‌كننده انسان‌ها بوده و همه ادعاها صرفا ناشي از نظم كنترل‌كننده انسان‌ها مي‌بود. همين قدرت، وقتي كه در پيشگاه قدرت برتر از خود قرار مي‌گيرد، به‌شدت تحقير مي‌شود و با زدن خود به طفوليت در برابر قدرت بالاتر از خودش، به خود و ادعاهاي خود مي‌خندد و اين موجب شكل گرفتن شخصيت شوخ او شده است.
عرفا هميشه از حقايق ازلي و ناب سخن مي‌گفتند ولي نزد آدم‌هاي دوستدار تاج و تخت و به ظاهر مدعي حقيقت، نوعي تشبه به مالكيت حقيقت و مانند فراعنه نوعي بزرگ خدايگاني در آن وجود داشت و چه‌بسا امروز هم در خيل عظيمي از علاقه‌مندان به مشاركت سياسي ديده شود. اما وقتي كه همين انسان‌هاي مدعي، كه امثال حافظ نيز از دست آنها ناليده‌اند، در برابر فرد قوي‌تر از خود قرار مي‌گيرند، قدرت خود را تهي مي‌بينند و آن همه ادعاهاي‌شان از حقيقت و برتري فرو مي‌ريزد. اين، شخصيت دوگانه، صفتي است كه نزد انسان‌هاي سلطه‌جوي محلي ما هم ديده مي‌شد كه پيش قدرتمند زبون بوده و پيش ضعيف ستيغ مي‌كشيدند.
امروز همچنين آركي‌تايپ‌هاي قدرت، سخنراني و سياست هم كم نيستند. اغلب قدرتمندان و حتي ضعفاي جامعه، سكه‌اي دو رو دارند، گاه جدي بودن در حقيقت و سخنراني، بسيار تند و آتشين مزاجند و وقتي ابزارهاي كذايي جديت و قدرت را به كنار مي‌گذارند، به وجهه انساني و شوخ مسلكي خود مي‌گرايند. اغلب در ميان دوستان، مديران و حتي متصديان فروش كالا هم با اين افراد ملاقات مي‌كنيم. وقتي با اين افراد مواجه شديد، قدرت خود را دست كم نگيريد، امروز همه مردم توده برابر و شهروند هستند و كسي مدعي نظم و حقيقت نيست، مگر مديران ساختارهاي اداري كه آنها هم زود بازنشسته و ضعيف مي‌شوند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون