وزیر راه و شهرسازی:
ایستادن در برابر سوداگران شهر هزینه داشت
گروه اقتصادي
وزير راه و شهرسازي با ابراز نارضايتي از وضعيت شهرهاي ايران و فاصله گرفتن شهرها از يك تعادل دروني، گفت: «اين چه عدم تعادلي در شهرهاست، آيا مشكل اين عدم تعادل را ميتوان با يك بخشنامه حل كرد. ما گرفتاري زيادي در اين حوزه داريم، چرا رسيدن به يك اجماع شهرنشيني در ايران كار سختي است؟» راهكار آخوندي براي اين بحران، همان طرح پيشيني است كه با روي كار آمدن دولت يازدهم و چهار سال نخست وزارت راه و شهرسازي مطرح شد. آخوندي در دولت يازدهم دو استيضاح را به دليل نقدهاي تند و عملكردش در حوزه مسكن پشت سر گذاشت. حال كه در دولت دوازدهم دوباره قرعه به نامش افتاد و رداي وزارت راه و شهرسازي را بر تن كرده در دفاعيات خود همانند دو دفاعي كه پيشتر هنگام استيضاح در مجلس كرده بود، تنها جايگزين تامين نياز مسكن كشور را «مسكن اجتماعي» اعلام كرد.
آخوندي در دوره جديد، پيش از آنكه به وعدههايش جامه عمل بپوشاند، از تغيير معاونانش كار را آغاز كرده است. ديروز در مراسم معارفه محمدسعيد ايزدي و توديع پيروز حناچي، معاون عمران و بهسازي وزارت راه و شهرسازي مانند گذشته، جايگزين وضعيت فعلي را بازگشت به شهر ايراني معرفي كرد.
آخوندي تاكيد ميكند كه «در دوران سختي بهسر ميبريم». ميگويد: «راه ناپيموده بسيار طولاني در پيش داريم. وضع شهرسازي در ايران وضعيت بسيار آشفتهاي دارد و هنوز هم رسيدن به يك مرحله قابلقبول سخت و دشوار است. واقعيت اين است كه در ايران درباره مفهوم شهر دچار يك گسست هستيم و مفاهيم و مسائل ما يك مقدار پيچيدهتر از اين بود كه يك اقدام تكنيكي انجام دهيم، چراكه ما اساسا مفهوم شهر را بر مبناي انضباط و قانون و حق ميدانيم و متاسفانه تمام اين مفاهيم را از دست دادهايم.»
آخوندي در حالي مهمترين مشكل مديريت شهري در كشور را، عدم درك درست مفاهيم ميداند كه نسخههاي او در اجرا با مشكل مواجه خواهند شد.
500 هزار واحد مسكوني خالي تنها در تهران
وزير راه و شهرسازي در اين مراسم با تاكيد بر اينكه شهر در عرصه ساختوساز سوداگران قرار داشت، تاكيد كرد: «در سال 92 كه دولت يازدهم بر سر كار آمد مشخص شد سوداگراني وجود دارند كه تصميم ميگيرند كجا بسازند و چگونه بسازند. بنده بر اين باور هستم كه ايران چندين دهه با اين موضوع درگير خواهد بود. وقتي يك نظام شهرنشيني از قاعده خارج ميشود با يك تصميم دولتي و اداري و با يك بخشنامه به قاعده خود بازنميگردد و آنچه ما در حال حاضر ميبينيم فرسودگي شهرها از درون و حاشيهنشيني و بيانضباطي از برون است، بنابراين اين دو موضوع هر دو واقعيتند و اساسا مفهوم شهر و قانون را از دست دادهايم. مگر شهر غير از جايي است كه زندگي در آن وجود دارد، پس وقتي اين فضا ايجاد ميشود تصور كنيد ميشود با يك تصميم اداري مسائل شهري را سر جاي اول خود برگردانيم.»
در پيشينه نوشتهها و اظهاراتي كه از گذشته از او برجاي مانده، عباس آخوندي را دردسته مديراني قرار داده كه با هر گونه دخالت دولت در عرصه اقتصاد مخالف است. او حتي زماني انتقادات بسيار تندي نسبت به سازمان حمايت از مصرفكنندگان مطرح كرد و اين سازمان را «ماركسيستي» ناميد.
گفته و عمل كه كنار هم قرار ميگيرد، پاسخ سوالي كه در اين مراسم مطرح كرده، روشنتر ميشود. وقتي دولت براي رونق مسكن اقدام به پرداخت وام ميكند و از سوي ديگر با دسته بزرگي از سوداگران مقابله ميكند، چرا خود اقدام به ساخت و ساز مسكن نكند؟ او اگرچه مخالف با ديدگاههاي چپگرايانه در اقتصاد است، اما به اعتقاد كارشناسان طرحهايش درست در همين مسير قرار ميگيرد. طرح ساخت خانه از بلوك شرق نيامده؛ در انگلستان و فرانسه نيز تا سالها دولتها اقدام به ساخت مسكن ميكردند و ساخت دولتي خانه به عنوان يكي از برنامههاي حزب اپوزيسيون بريتانيا موجب افزايش حمايتهاي مردمي از حزب كارگر شد.
حجم فلاكت در ايران چقدر است
آخوندي در همين مراسم موضوع ديگري را هم مطرح كرد: مدنيت و شهرنشيني. او گفت: «تهران و شهرهاي پيراموني حدود 15 ميليون جمعيت دارد و اين به معناي آن است كه 25 درصد جمعيت شهري كشور در تهران زندگي ميكنند. حال در تهران بهتنهايي 500 هزار واحد مسكوني خالي از سكنه وجود دارد و از طرف ديگر عدهاي در فلاكت زندگي ميكنند، در كشور نيز 19 ميليون نفر در فلاكت زندگي ميكنند. سوال من اين است، اين چه عدم تعادلي است؟ آيا مشكل اين عدم تعادل را ميتوان با يك بخشنامه حل كرد؟ ما گرفتاري زيادي در اين حوزه داريم، چرا رسيدن به يك اجماع شهرنشيني در ايران كار سختي است؟ سوال ما اين است كه اصلا شهر چيست؟ پس بايد در مورد مفهوم شهر گفتوگو كنيم كه چگونه بايد به مفهوم شهر بازگرديم. ارايه يكسري اعداد و ارقام در خصوص ساختوساز آيا به معني رشد و توسعه است يا به معني شهرفروشي است. بنده بههيچعنوان نميخواهم در اينگونه رشد و توسعه جايي داشته باشم؛ چراكه ساختمان ارزشمند است و بايد بر اساس مدنيت و شهرنشيني شكل بگيرد.»
19 ميليون نفري كه بنا به گفته آخوندي در شرايط فلاكتبار زندگي ميكنند، نشان ميدهد اهميت مساله عدالت اجتماعي در كشور تا چه اندازه حياتي شده است. با اين حال در چهارسال گذشته در كارنامه او رسيدگي به اين موضوع جايي ندارد. او مجددا به وجود خانههاي خالي اشاره كرده و آن را معضل اقتصاد كشور دانسته است. در چهارسال گذشته بارها طرح دريافت ماليات از خانههاي خالي مطرح شد، اما در نهايت به اجرا گذاشته نشد. از همين رو به نظر ميرسد، نقدهاي عباس آخوندي بيش از آنكه به ساختار توسعه شهري يا مشكلات بخش مسكن مرتبط باشد، بخشي نيز به عملكرد خود او بازگردد كه چهارسال فرصت دريافت ماليات از همين خانههاي خالي وجود داشت و از دست رفت.
همچنان بر سوداگري تاكيد ميشود
وزير راه و شهرسازي در ادامه سخنان خود به تهران پرداخت. آخوندي كه زماني يكي از گزينههاي شهرداري تهران بود در چهارسال قبل بارها سياستهاي محمدباقر قاليباف را در حوزه تراكم و شهرسازي مورد نقد قرار داد. وزير راه و شهرسازي اگرچه نخواست شهردار تهران شود، اما از همين امروز پيداست كه نقد عملكرد شهرداري در ليست سخنرانيهاي او در چهارسال بعدي هم قرار دارد.
آخوندي گفت: «بنده از روز اول و در جلساتي كه با شهرداري تهران داشتم به آنها اعلام كردم كه تهران چقدر ظرفيت جمعيتپذيري دارد. در حال حاضر بيش از 11 ميليون نفر در شهر تهران ظرفيت جمعيتپذيري دارد. اين در حالي است كه بر اساس طرح جامع اين عدد بايد در حدود 7/8 ميليون نفر باشد. باوجود اين طرح جامع، هنوز هم اين فشار وجود دارد كه اين روند بايد ادامه يابد. پس اگر شهردار جديد تهران اين كار را ادامه دهد، از نظر برخي شهردار موفقي است، درصورتيكه اين بيراههايي بيش نيست. در شهرسازي كار سختي داريم و از اين سختتر مفهوم ايران به معني بازگشت به تمدن ايراني است، بههرحال بايد اين شهر و كلانشهرها نشاني از ايران داشته باشند؛ چراكه متاسفانه هزاران ميليارد تومان هزينه شده و وقتي وارد شهر پرديس و پرند ميشويد نشاني از ايراني بودن نميبينيد. برگشتن به مفهوم ايران و برجسته كردن مفهوم ايران به يك معضل تبديل شده است، بنابراين سياست توسعه شهري بازآفريني شهري است، يعني برگشتن به مفهوم شهر و توسعه و مدرنيته است.»
هر چند وزير راه ادعا ميكند مفهوم شهر در ايران به معناي درست فهم نشده، اما در بخش ديگر صحبتهايش از شهر ايراني صحبت ميكند كه به نظر ميرسد بيشتر از هر چيزي ابهامزا است. گرايش ايرانشهري آخوندي احتمالا دليل اصلي او براي اين گفتههاست.
آخوندي به وجود 27 ميليون واحد مسكوني در مقابل 24 ميليون خانوار اشاره كرد و گفت: «27 ميليون واحد مسكوني در كشور داريم و اين در حالي است كه ميزان خانوار 24 ميليون نفر است. اين نشان از يك عدم تعادل مطلق است و اين نشان ميدهد كه همچنان به ادامه راه گذشته و اصرار ساخت انبوه و سوداگري وجود دارد. مگر ساختوساز در بيابان مساله حاشيهنشيني و بازآفريني شهري را حل ميكند؟ بنده ميدانم كه اين اظهارات هزينه دارد؛ چراكه به همين دليل است كه بنده دو بار استيضاح شدم اما ترسي ندارم. چراكه ما آمدهايم تا هزينه بدهيم، چراكه ما داشتيم به زندگي آكادميك خود ادامه ميداديم و اگر ميخواستيم هزينه ندهيم به همان روال عادي خود ادامه ميداديم. وزير راه و شهرسازي تاكيد كرد: ما بايد با اجماع تصميم بگيريم، بايد ببينيم آينده شهري ايران چيست.
متاسفانه تمام آنهايي كه ما را به اين وضعيت رساندهاند در تمام صحبتهاي خود به معماري ايراني ـ اسلامي كه مورد تاكيد مقام معظم رهبري است، اشاره ميكنند اما همچنان به كار خود ادامه ميدهند. سوال من اين است اين چه وضعيتي است كه تمام حقوق شهروندان را در يك معامله ميفروشند.»