• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3907 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۶ شهريور

آنارشي؛ تحديد بحران در شبه‌جزيره كره

اصغرحسنوند

شرق آسيا علاوه بر داشتن پيشرفته‌ترين و پويا‌ترين اقتصاد‌هاي دنيا وكانون مهم سرمايه و تكنولوژي در ماه‌هاي اخير به يكي ازكانون بحران‌هاي سياسي و امنيتي نيزمبدل شده است. كهنه بحران شبه‌جزيره كره معادله‌اي چندوجهي است كه همزمان با رونمايي و آزمايش نسل جديدي از موشك‌هاي بالستيك بين‌قاره‌اي توسط كره شمالي و نطق‌هاي تهديدآميز ترامپ بار ديگر تنش‌ها اوج گرفته و در صورت عبور از خط قرمز توسط طرفين نزاعي تمام‌عيار گريبانگير نه‌تنها منطقه بلكه تماميت جامعه جهاني خواهد شد.
تقسيم شبه‌جزيره كره
كره بعد از مدت‌ها طاعت‌پذيري از امپراتوري چين سرانجام با ضعف در ساختار حكومتي اين امپراتوري وتوسعه طلبي ژاپن در اوخر قرن نوزدهم واوايل قرن بيستم براساس دو معاهدات شيمونسكي (1895) وپرت موث (1905) رسما ضميمه امپراتوري ژاپن شد. پس از خاتمه يافتن جنگ جهاني دوم و شكست ژاپن، نيروهاي دو كشور اتحاد جماهير شوروي پرچمدار بلوك شرق و ايالات متحده رهبر نظم ليبرال، بلوك غرب، با ورودبه سرزمين كره، شمال تحت زعامت شوروي و جنوب تحت حمايت امريكا درآمده و سپس در 27 دسامبر 1945 شبه‌جزيره كره براساس مدار 38 درجه به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شد. در ناحيه شمال كيم ايل سونگ با حمايت شوروي برمسند نشست درحالي كه در منطقه جنوب سينگمان ري با پشتيباني امريكا به عنوان رييس‌جمهور كره جنوبي انتخاب شد. به اين ترتيب شبه‌جزيره به دوكره شمالي و جنوبي تقسيم شد. درحالي كه رهبران دو كره هركدام مدعي حكومت بر ديگري بودند. در 25ژوئن سال 1950 نيروهاي ارتش كره شمالي در يك حمله غافلگير‌كننده از خط حايل ميان دو كره واقع در مدار 38 درجه عبور كرده وبه خاك كره جنوبي هجوم بردند و جنگ كره را آغاز كردند. در اين جنگ امريكا با حمايت از سرزمين جنوب و چين به حمايت از شمال وارد جنگي شدند كه تا پايان امضاي قرارداد آتش‌بس بين 250000تا 400000 كشته برجاي گذاشت كه حتي بعد از متاركه جنگ پيمان صلحي ميان آنها منعقد نشده كه نتيجه آن شش دهه نظامي‌گري، رقابت تسليحاتي، تهديد و هماوردطلبي ره‌آورد آن بوده است.
مكاتب فكري رهبران كره شمالي
سياست داخلي:كيم سونگ ايل يكي از رهبران نيروهاي چريكي در كره شمالي بود كه با پشتيباني شوروي به عنوان رهبر كره شمالي در سال 1949برگزيده شد. كيم سونگ كه ايده جوچه را مطرح ساخت معتقد است؛ جوچه به عنوان مسيري تلقي مي‌شود كه به واسطه آن كشور به استقلال (جاچو) مي‌رسدو موجب توسعه اقتصادي و خودپايداري مي‌شود كه قادر خواهند بود به وسيله (چاوي) از خود دفاع كنند. مفهوم چاوي كه در جوچه بسيار مهم است، ارتش را در صدر گروه‌بندي‌هاي اجتماعي و بالاتر از طبقه كارگر و دهقان مي‌نشاند. در تفكر جوچه تا زماني كه امپرياليسم وجود دارد، «ابتداارتش» مهم باقي خواهد ماند (1)
ماهيت آنارشيك نظام بين‌الملل؛ معماي امنيت
«معماي امنيت» يكي از شناخته شده‌ترين مفاهيم درادبيات روابط بين‌الملل، منطق اصلي رئاليسم تهاجمي به حساب مي‌آيد. اساس اين معما در اين حقيقت نهفته كه اقدامات يك دولت در راستاي ارتقاي سطح امنيتش مساوي باكاهش امنيت ديگر دولت‌هاست. درنتيجه براي يك دولت افزايش بخت بقايش بودن تهديد بقاي ديگر دولت‌ها مشكل به نظر مي‌رسد. جان هرز (1905) پس از توصيف ماهيت آنارشيك سياست بين‌الملل مي‌نويسد: دولت‌ها در راستاي امنيت خود دربرابر خطرحمله دولت‌هاي ديگر تلاش مي‌كنند باكسب قدرت هرچه بيشتر از تاثير قدرت ديگران درامان بمانند. اين مساله به خودي خود باعث مي‌شود كه ديگران احساس ناامني كرده و خود را براي بدترين شرايط آماده كنند. از آنجاكه هيچ كس دراين دنياي مبتني بر رقابت نمي‌تواند احساس امنيت كامل كند، متعاقبا رقابت قدرت به وجود آمده و چرخه ناميمون امنيت و انباشت قدرت همچنان به چرخه خود ادامه خواهد داد. بنابراين درشرايط آنارشي بهترين راه كسب مزيت و قدرت بيشتر نسبت به رقباست. يك حمله خوب، بهترين دفاع است. از آنجا كه دولت‌ها اين اصل رابه خوبي درك كرده‌اند، رقابت امنيتي همچنان ادامه خوهد داشت. با شروع جنگ سرد و تقسيم شبه‌جزيره كره به دو قسمت شمالي و جنوبي، اين سرزمين به آوردگاه هماوردطلبي دو بلوك خصم شرق وغرب تبديل شده است كه حتي با فروپاشي جنگ سرد شاهد تقابل كره شمالي آخرين بازمانده كمونيسم با نظام سرمايه‌داري هستيم. ايالات متحده با آگاهي از خطرات محتمل قدرت نظامي- هسته‌اي از سوي كره شمالي براي منطقه، چترامنيتي وسيعي به پهناي اقيانوس آرام گسترانيده است كه سعي دارد از اين طريق كره شمالي را تاديب و در تنگنا قرار دهد. كره شمالي نيز در پاسخ به اين رويكرد با تمام توان در تلاش است از طريق پراكنش توانمندي‌هاي نظامي بقاي خود را تضمين كند بنابراين مي‌توان مبنا و تفكر استراتژيك رهبران كره شمالي را بازتابي از رگه‌هاي نئورئاليسم كنث والتز ودكترين رئاليسم تهاجمي ميرشايمر دانست كه معتقدند؛ سياست بين‌الملل در نظامي عمل مي‌كند كه شاخص اصلي آن آنارشي بوده وهيچ قدرت فراملي وجود ندارد تا در صورتي كه در معرض حمله يك قدرت بزرگ قرار گرفتند بتوانند به آن مراجعه كنند و كشورها درجريان رقابت براي بقا تحت فشارهاي فوق‌العاده‌اي قرار خواهند گرفت كه فشارهاي متفاوتي را متحمل خواهند شد. دولت‌ها نمي‌توانند براي حفظ امنيت‌شان به ديگران وابسته باشند. هر دولت، خودرا بي‌دفاع و تنها مي‌بيند، در نتيجه سعي مي‌كند آمادگي لازم براي تضمين بقاي خود را كسب كند. لذا، «در سياست بين‌الملل خدا با كساني است كه به فكر خود باشند و به خويش ياري رسانند». (2)  
منابع: 1-مير شايمر، جان تراژدي سياست قدرت‌هاي بزرگ، ترجمه چگني‌زاده، غلامعلي، تهران، 1389
2- باقي، محمد حسين، شبه‌جزيره اسرارآميز، قسمت سيزدهم، روزنامه دنياي اقتصاد، شماره 3908، 20 آبان 95

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون