نقص منشور ملل متحد در مجمع عمومي سازمان ملل متحد
مهرداد پشنگپور
حقوقدان
سازمان ملل متحد در پي تصويب منشور ملل متحد در بيست و ششم ژوئن سال ١٩٤٥ ميلادي كه در اكتبر همان سال لازمالاجرا شود توسط قواي فاتح بر خاكستر داغ جنگ خونبار جهاني دوم در شهر سانفرانسيسكو و با اشراف و اطلاع كامل از ناكارآمدي «جامعه ملل» به منظور پيشگيري از وقع جنگ و نزاع جهاني براي تحكيم مباني انساندوستانه و حفظ كرامت نوع بشر تاسيس و هدف اصلي آن محفوظ نگه داشتن نسلهاي آينده از بلاي جنگ كه دو بار در مدت يك عمر انساني افراد بشر را دچار مصايب غيرقابل بيان كرد، تعيين شد.
موسسين سازمان ملل متحد ايمان خود به حقوق اساسي بشر و حيثيت و ارزش شخصيت انساني را مجددا اعلام و نيز متعهد شدند شرايط لازم براي حفظ عدالت و احترام الزامات ناشي از عهدنامهها و ساير منابع حقوق بينالملل را ايجاد كنند.
اصول و اهداف عمومي و مقاصد اصلي و اساسي ملل متحد در نخستين گام، حفظ صلح و امنيت بينالمللي در نظر گرفته شده است. براي نيل به اين منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعي موثر براي جلوگيري و بر طرف كردن تهديدها عليه صلح و متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز يا ساير كارهاي ناقض صلح و فراهم آوردن موجبات تعديل و حل و فصل اختلافات بينالمللي يا وضعيتهايي كه ممكن است منجر به نقض صلح شود يا شيوههاي مسالمتآميز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بينالمللي مانند توسعه روابط دوستانه، حصول همكاري بينالمللي، حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بين اعضا و عدم استفاده از زور يا تهديد، مورد تاكيد و تصديق قرار گرفته و به اين ترتيب اين اصول و راهبردها در زمره ذات و روح حاكم بر منشور ملل متحد به عنوان قانون اساسي جهاني براي دوري از جنگ و خشونت و صلحزدايي معرفي و قابل شناخت است. اين اصول اگرچه مقدس نيستند و ضرورت به تغيير و بازبيني دارند اما در صورت پايبندي دولتهاي عضو سازمان ملل متحد، اين اصول هنوز ميتوانند مسير و مجري مناسب و مطمئني باشند براي تامين و حفظ كرامت و حيثيت بشر!
به بياني ساده ميتوان گفت؛ روح، هدف و منظور و مقصود از تاسيس سازمان ملل متحد پاسداشت كرامت و حيثيت انساني از طريق جلوگيري از وقوع جنگ با توسل به راههاي مسالمتآميز و پايبندي به اصول و كرامت اخلاقي و حقوقي براي بر طرف كردن اختلافات است.
اين مهم با مقايسه سازمان ملل متحد با سلف خود يعني جامعه ملل و ناكارآمدي آن براي تحقق اين اهداف و اينكه جامعه ملل چون نتوانست اين اهداف را محقق كند و به همين دليل موسسين سازمان ملل متحد به فكر جايگزيني آن با سازمان ملل متحد برآمدند، به خوبي قابل فهم و لمس است.
متاسفانه پس از گذشت بيش از هفت دهه از تاسيس و به وجود آمدن سازمان ملل متحد، مجمع عمومي ملل متحد كه محلي براي تبادل افكار و نظرات و همانديشي براي ايجاد شرايط مناسب به منظور تحقق اهداف عالي متحد كه در منشور سازمان ملل متحد منعكس شده، است به جايگاهي تبديل شده كه به طور آشكار از تريبون آن خلاف اصول عالي منشور ملل متحد استفاده ميشود.
تاكيد به عدم پايبندي به توافقات بينالمللي (نقض قاعده وفاي به عهد)، اصرار به تغيير يك تعهد بينالمللي و ايجاد زمينههاي لازم براي عدم تحقق اهداف آن، مقابله كردن با يك عضو جامعه جهاني (تهران) دوشادوش كشورهاي عربي، بدنام كردن يكي از مهمترين توافقات بينالمللي قرن كه به طور موثر از وقوع يك بحران جدي و احتمال قريب به وقوع و تحقق يك نزاع و جنگ جلوگيري كرد، اصرار به مقابله و ايستادگي در برابر يك عضو ديگر سازمان ملل متحد، تاكيد بر نابود كردن يك كشور عضو ملل متحد (كره شمالي، اگرچه با اقدامات تحريكآميز خود امنيت بينالمللي را تهديد ميكند و در معرض خطر قرار داده، ليكن اين موضوع نميتواند دليل موجهاي باشد تا عضو ديگر سازمان ملل متحد بدون مجوز نهاد مسوول تامين صلح و امنيت بينالمللي [شوراي امنيت] اقدام به تهديد عضو خاطي كند)، تعيين تكليف براي دولتهاي ديگر به بهانههايي از قبيل حمايت از تروريسم و امثالهم، محور اصلي سخنان رييسجمهور تازه وارد به كاخ سفيد و دنياي سياست و نخستوزير رژيم اسراييل در مجمع عمومي سازمان ملل متحد بود.
همه اين موارد به طور آشكار و صريح اصول بينادي منشور ملل متحد مبني بر: عدم تجاوز و ممنوعيت تجاوز، منع مداخله، لزوم حل و فصل مسالمتآميز اختلافات بينالمللي از طريق مذاكره، ديپلماسي و رجوع به راهحلهاي حقوقي، ممنوعيت استفاده از زور و تهديد، ممنوعيت توسل به اقداماتي كه موجب به خطر افتادن صلح و امنيت بينالمللي ميشود، ضرورت حصول همكاريهاي بينالمللي براي حل مسائل بينالمللي، متوقف ساختن هرگونه عمل تجاوز يا ساير كارهاي ناقض صلح را نقض و مخدوش ميكند.
اين موضوع در واقع فاجعهاي است در قرن
بيست ويكم كه در منظر آحاد بشر رخ ميدهد، در حالي كه برنده جايزه صلح نوبل عامل ساكت قتل و جنايت ميشود و در مجمع عمومي سازمان ملل سخن از نقض تعهدات و تشويق به عدم پايبندي به قواعد حقوق بينالملل ميشود و به اين ترتيب حاكمان مدعي جهان با خيرهسري مشغول نعل وارونه زدن ميشوند. بدون ترديد سخنان خشمآلود جناب ترامپ و پراكنده گوييهاي بنيادين نتانياهو، يكي با جرح اصول انساني و ديگري با تمسخر آرمانهاي عالي ملل متحد، پيش چشم جهانيان قواعد اخلاقي، كرامت انساني و اركان بنيادي ملل متحد را ذبح و قرباني كردند تا بار ديگر سخن جناب ديتكويل كه گفت امريكا در پيش چشم جهانيان به گونهاي نژاد سرخپوست را ريشهكن كرد كه گويي هيچ تعرضي به اصول انساني نكرده، تاويل و مجسم شود.