فرزانه قبادي
خانهاي قديمي در يكي از كوچههاي بنبست مركز تهران، يك در چوبي آبي رنگ قديمي با شيشه مشجري كه ميتواند هر رهگذري را ببرد به سالهاي دور تهران و ديوار آجري كه اگر زبان باز كند ميگويد كه تهران روزگاري جايي بود براي زندگي آرام مردماني كه خانههايشان هويت داشت و اينقدر شيشه و كامپوزيت خيابانهايش را قرق نكرده بودند. اينجا از معدود هاستلهاي فعال تهران است كه راهش را توريستها بهتر از تهرانيها بلدند. در ورودي كافه هاستل كوژين گويي به دنيايي ديگر باز ميشود. از شلوغي تهران به دنجي فضايي كه هر گوشهاش يك اتفاق و يك قصه در جريان است؟ فضايي كه نميشود در آن احساس غريبي كرد و چه چيزي بهتر از اين براي توريستي كه با يك كولهپشتي چند روزي ميهمان پايتخت ايران شده تا با فرهنگ و سبك زندگي ايرانيها بيشتر آشنا شود. در ورودي بنا، در راه پلهاي قرار دارد كه بالاي آن اتاقهاي استراحت مسافران است و پايين پلهها فضاي عمومي هاستل و حياط با صفاي آن قرار گرفته. روي ديوار تصاوير رويدادهايي كه در هاستل برگزار شده و همچنين رويدادهاي فرهنگي در حال برگزاري در سطح شهر نصب شده. فضاي عمومي هاستل اتاق بزرگي است كه كافه نقلي هاستل در آن قرار گرفته و محل برگزاري رويدادها و دورهميهاي اهالي كوژين است. مردي روي كاناپه روبهروي كافه نشسته و روزنامه تهران تايمز را جلوي صورتش گرفته، از نگاههاي كنجكاوش به آدمها و محيط اطراف ميشود فهميد كه نخستين اقامتش در كوژين را تجربه ميكند و در حال كشف فضاست. در گوشه ديگر دو خانم سرشان را در لپتاپي بردهاند و برنامه ادامه سفرشان را ميچينند و مسوولان بخشهاي مختلف هاستل هم به كار خود مشغولند. يك خانم فرانسوي روي زمين نشسته و كولهپشتياش را درست روبهروي كافه و وسط لابي بيرون ريخته و بيتوجه به اطراف در حال مرتب كردن آن است، هر كس مشغول كار خود است و خانم فرانسوي هم در آرامش به كار خودش مشغول است. گاهي از دستگاه اسپرسوساز كافه كوچك هاستل، صدايي بلند ميشود و فنجاني قهوه براي ميهمانان آماده ميكند. اما يكي از جذابترين بخشهاي كوژين ديواري است كه اختصاص به نظرات مسافران دارد، نقشه جهان روي آن نصب شده و مسافران كشورشان را روي نقشه مشخص كردهاند و به وسيله نخهاي رنگي آن نقطه را به كاغذي كوچك كه نظرشان را در مورد سفر به ايران و اقامت در كوژين رويش نوشتهاند وصل ميكند. يكي از جذابترين بخشهاي هاستل كوژين همين ديوار است كه با نخها و كاغذهاي رنگي دنياي جديدي را روي ديوار ترسيم كردهاند. دنيايي كه هر گوشهاش را زاويه ديد يكي از مسافراني ساخته است كه روزي ايران را به عنوان مقصد سفر انتخاب كرده اند. اتاق روبهرويي، آشپزخانه هاستل است و ورود هيچ كس به آشپزخانه ممنوع نيست. روي در آشپزخانه دستور تهيه غذاهاي مناطق مختلف دنيا توسط مهمانان نصب شده، يكي از غذاهايي كه شايد براي يكي از مهمانان محبوب بوده هم «آبدوغ خيار» است كه مواد لازم و طرز تهيه آن روي برگهاي باريك با خطي خوانا نوشته شده است. راهروي باريك به حياطي منتهي ميشود كه اين روزها در تهران حكم كيميا را دارد، پر از درختاني كه هنوز تسليم پاييز نشدهاند و صندليها و ميزهايي كه غالبا از مواد بازيافتي تهيه شدهاند و در نقاط مختلف فضايي را براي گپ زن ايجاد كردهاند. چند ننو به درختهاي پير حياط بسته شدهاند و در استخر خالي حياط هم چادري شبيه پشه بندهايي كه روزگاري از نشانههاي تابستان بودند، نصب شده و فضاي راحتتري را براي دور هم بودن در اختيار حاضرين ميگذارد. هاستلها در دنيا جايي هستند كه با هزينه پايين اقامت در آنها ميشود چيزهايي را پيدا كرد كه در مشهورترين جاذبههاي گردشگري جهان پيدا نميشوند. اين مراكز معمولا براي گردشگران ماجراجويي كه به دنبال كشف تازهها هستند، فضايي را ايجاد ميكنند براي كشف و آشنايي با فرهنگها و آدمهاي عجيب و جالب تا دنيايشان را وسعت بخشند. در فرهنگ گردشگري ايران اما هاستلها جايي ندارند و تنها محلي كه توريستها ميتوانند تا حدودي به جوامع محلي نزديك شوند، اقامتگاههاي بومگردي هستند، اما با توجه به مختصاتي كه اين مراكز دارند، اتفاقي كه در يك هاستل براي گردشگر ميافتد، ممكن است در اقامتگاه بومگردي تجربه نشود. مدتي است كه سايتهايي مثل trip advisor مراكزي را با نام هاستل در تهران به گردشگران معرفي ميكند. يكي از اين مراكز هاستل كوژين است كه به گفته مسوولان ميراث فرهنگي تنها مركزي است كه با اين كاربري از سازمان ميراث فرهنگي مجوز فعاليت دارد. در آخرين روزهاي تابستان سري به اين هاستل زديم تا با ايدهپردازان اين مجموعه و فضايي كه در پايتخت براي گردشگران فرهنگي ايجاد كردهاند، آشنا شويم.
راهي براي تغيير ذهنيتهاي منفي عليه ايران
نويد يوسفيان، موسس هاستل است؛ جواني كه با انديشه و دغدغهاي كه در مورد تصوير ايران در جهان داشته، حركتي را آغاز كرده كه در اين مرحله رسيده به هاستلي در تهران كه با استقبال گردشگران هم روبهرو شده است. نويد در دانشگاه كاليفرنيا در مقطع دكتراي فلسفه سياسي تحصيل كرده و يك سالي ميشود كه به ايران آمده و فعاليتش متمركز بر هاستل كوژين بوده. قصه شكلگيري و راهاندازي اين مركز كه اين روزها در سايتهاي بينالمللي شناخته شده است و از ابتداي فعاليتش مورد استقبال كساني قرار گرفته كه ايران و تهران هدف سفرشان بوده، از زبان موسس آن شنيدني است: «حدود دو سال پيش ما يك گروه فيسبوكي تشكيل داديم و از كساني كه به ايران سفر كرده بودند، خواستيم تا تجربيات و روايتشان از سفر به ايران را بنويسند. علت هم اين بود كه بسياري از كساني كه خارج از ايران زندگي ميكنند اطلاعاتي در مورد ايران ندارند و نميدانند كه ايران يك كشور توريستي است و ميتوانند به آن سفر كنند و اين گروه بهانهاي شد براي تغيير ذهنيتشان نسبت به ايران. ميدانيم كه ذهنيت نسبت به ايران يا از طريق رسانههاي غربي توليد ميشود كه مسلما با يك نهاد قدرت در پيوند است يا از طريق رسانههاي داخلي كه غالبا هم دولتي هستند، در نهايت صورت خاصي از ايران بازنمايي ميشود و شايد چهره چند جانبه از ايران براي كسي كه بيرون از مرزها زندگي ميكند نشان داده نميشود. ايده ما در ابتدا اين بود كه به جاي اين تصوير غالب، از روايت افراد براي معرفي ايران استفاده كنيم و با همين رويكرد بود كه خواستيم تا آدمها در مورد تجربياتشان در ايران بنويسند. همان اتفاقي كه در گروه فيسبوكي ما افتاد، آدمها از كشورهاي مختلف در مورد تجربياتشان نوشتند و هنوز هم مينويسند و گروه ما همچنان فعال است. هدف ما توليد يك روايت جديد از زندگي در ايران توسط مسافران بود و اين موضوع كمكم گروه ما را به يك فروم توريستي تبديل كرد با محوريت ايران. يكي از دلايلي كه باعث شد اين گروه مورد استقبال قرار بگيرد، اين بود كه زيربناهاي توريستي و اطلاعات دقيق در مورد سفر به ايران چندان در دسترس نيست و حتي ميشود گفت در بعضي موارد اساسا چنين اطلاعاتي توليد نميشود. اگر كسي بخواهد به ايران بيايد اصلا نميداند از كجا بايد شروع كند. در بهترين حالت به شهرهاي اصفهان و شيراز ميرود و با استناد به كتابي كه يكسري اطلاعات كليشهاي دارد سفرش به ايران را طراحي ميكند و به طور كلي دسترسي مشخصي به آدمهاي محلي پيدا نميكند و در نتيجه نميتواند ارتباطي با زندگي روزمره مردم ايران داشته باشد. اما در گروه فيسبوكي ما هستند كساني كه نميخواهند به صورت يك توريست در مفهوم عام آن وارد ايران شوند، بيشتر علاقهمندند كه با مردم و فرهنگ زندگي آنها آشنا شوند. به همين دليل هم بود كه گروه see you in iran تبديل به فضايي شد كه محتواهايي با محوريت سفر به ايران در آن توليد شد و در واقع پلي شد بين ايران و خارج از ايران و اين همان هدفي بود كه ما در ابتدا دنبال ميكرديم. ما معتقد بوديم كه ايران چند دهه است كه در انزوا به سر ميبرد و همين انزوا پلهاي فرهنگي بين ايران و كشورهاي ديگر را شكسته است. بخشي از اين اتفاق مربوط به تحريمهاي سياسي و اقتصادي بود اما بخش مهمتر آن مربوط به بعد فرهنگي است.»
هدف تبادل فرهنگ است نه توسعه گردشگري
نگاهي كه نويد و تيم همراهش در see you in iran به مقوله گردشگري دارند، نگاهي است كه جاي آن در گردشگري فرهنگي ايران خالي است. سالهاست كه تاكيد دولت بر مقوله گردشگري و جذب توريست و توسعه زيرساختهاي گردشگري استوار است، اما در ميان اين تاكيدات نكتهاي مورد غفلت است و آن ارتباط عامه مردم با گردشگران است؛ ارتباطي غير رسمي كه ردِ آن را بشود در زندگي روزمره مردم محلي پيدا كرد، اتفاقي كه تا حدودي در اقامتگاههاي بومگردي ميافتد اما با توجه به نگاه صنعتي به مقوله گردشگري و رويكرد اقتصادي صرف به مراكز اقامتي، موضوع تبادل افكار و انديشه بين گردشگران و جوامع محلي به حاشيه رفته است. اما در see you in iran اين اتفاق يكي از اهداف اصلي گروه است كه نويد به آن اشاره ميكند: «در تيم حدود 30 – 20 نفره ما هيچ كس تخصص توريسم و گردشگري ندارد. همه ما در رشتههاي هنري و علوم انساني تحصيل كردهايم، هدفمان در برنامههايي كه تا به حال داشتهايم، توسعه صنعت توريسم نبوده، ما بيشتر به دنبال اين هستيم كه زاويه ديگري از گردشگري را ببينيم. ذهنيت ما روي مساله ارايه خدمات متمركز نيست، بيشتر روي تبادلات فرهنگي تمركز داريم. اينكه مدام در شعارها ميگويند بياييد ايران واقعي را ببينيد، ما خيلي موافق اين شعار نيستيم، ايران واقعي هر كس متعلق به خود اوست، روايت هيچ فردي از ايران ارجحيتي بر روايت ديگري ندارد و در عين حال هم نميشود گفت يك روايت، تمام حقيقت را بيان ميكند. موضوع ديگر اين است كه در بعضي موارد هستند كساني كه به رفتار ايرانيها با توريستها انتقاد دارند و معتقدند كه ايرانيها بيش از اندازه مهمان نوازند و اجازه نميدهند توريستها فعاليت اقتصادي مطلوبي در ايران انجام دهند. اين همان اشتباهي است كه در صنعت توريسم مرتكب ميشويم، ديدگاهي كه معتقد است بايد فقط از توريست كسب درآمد كنيم و به اقتصاد در مواجهه با فرهنگ اولويت بيشتري ميدهد. در بسياري از كشورها اين اتفاق ميافتد كه فقط كسب درآمد از توريست برايشان مهم است. اما خب اين در بعضي موارد باعث ميشود كه به وسيله توريسم آسيب ببينند.» با همين نگاه و تفكري كه در ذهن ايدهپرداز
see you in iran وجود دارد، يك فضاي فيزيكي با عنوان هاستل براي تبادل نظر در مورد ايران شكل گرفت: «تصميم گرفتيم فضاي گروه فيسبوكي را در دنياي واقعي هم ايجاد كنيم و آدمها به جاي اينكه اين تبادلات نظر را در دنياي مجازي انجام دهند، در دنياي واقعي كنار هم بنشينند و اين تبادلات را انجام دهند. همين باعث شد كه ايده تاسيس هاستل شكل بگيرد. هاستل در واقع بهانهاي بود براي كنار هم قرار دادن آدمها از فرهنگهاي مختلف. بعد از تاسيس هاستل پروژه ديگري كه براي ما مهم است «خانه فرهنگ» است. ما يك see you in iran hostel داريم به اسم «كوژين» و يك
see you in iran cultutal house هم داريم كه در قالب فعاليتهاي متفاوتي تعريف ميشود. بخشي از انزواي فرهنگي كه در ايران اتفاق افتاده نتيجه كار رسانهها و دنياي سياست است، بخش ديگر اين انزوا در ايران به اين دليل است كه محتواي فرهنگي قابل ارايه و استفاده به زبان انگليسي اصلا توليد نميشود، اگر هم مواردي توليد شود معمولا سعي دارد واكنشي به نگاههاي شرقشناسانه باشد و ميخواهد ايران را خيلي عجيب و متفاوت نشان دهد. خانه فرهنگ جايي است كه رويدادهاي فرهنگي در آن برگزار ميشود. يكي از اين رويدادها «شب فيلم» است. مسافراني كه به ايران سفر ميكنند، اين را شنيدهاند كه ايران سينماي خوبي دارد، اما معمولا اين امكان را ندارند كه در سينما فيلم ببينند. در اين رويداد فيلمهاي تاريخ سينماي ايران با زيرنويس انگليسي نمايش داده ميشود و بعد از پخش فيلم هم در مورد فيلم بحث و تبادل نظر داريم و برايمان مهم است كه آدمها با ذهنيتهاي مختلفشان بتوانند با مساله مطرح شده در فيلم ارتباط برقرار كنند. در كنار اين روزهاي جمعه براي مسافران هاستل يك برنامه سرو برانچ (وعده غذايي بين صبحانه و ناهار) داريم كه هر هفته متعلق به يك كشور است، مثلا برانچ راه ابريشم را داشتيم و غذاهايي كه در كشورهاي مسير راه ابريشم تهيه ميشوند را اينجا به صورت سلفسرويس تهيه و سرو كرديم. تلاشمان اين است كه اگر كسي از اين كشورها در اينجا باشند را دعوت كنيم تا در مورد كشورشان صحبت كنند. فلسفه اين فعاليتها در نهايت اين است كه بتوانيم فضاي خالي كه بين ايران و غير ايران وجود دارد را با فعاليتهاي فرهنگي از اين دست پر كنيم و زمينه را براي تبادل نظر ايجاد كنيم.»
قرار نيست گروه see you in iran در گروه فيسبوكي يا هاستل كوژين محدود شوند، نويد ميگويد در چشماندازي كه براي آينده اين گروه ترسيم كردهاند، توسعه هاستلها در شهرهاي ديگر را هم در نظر گرفتهاند اما با توجه و تاكيد بر يك نكته: «بايد مقتضيات فرهنگي و جغرافيايي يك منطقه را در نظر بگيريم. براي ما مهم است كه بوميها هاستل را اداره كنند و بر اساس اولويتهاي موجود در آن منطقه فعاليتهاي فرهنگيشان را تعريف كنند. اگر به طور مثال صنايع دستي در يك شهر اهميت ويژه دارد، روي اين موضوع تمركز شود، اگر ما در تهران شب فيلم داريم، در جاي ديگر شايد لازم باشد روي گسترش صنايع دستي فعاليتهايي را تعريف كنيم.»
كليشهها يا كشف دنياهاي جديد
تُكتم، مدير داخلي هاستل كوژين است، در ماههاي اول شكلگيري هاستل، به گروه پيوسته و در ابتدا قصد داشته در فروشگاه صنايع دستي كوژين مشغول به كار شود اما به دلايلي ايده صنايع دستي متوقف شده و در حال حاضر به عنوان مدير داخلي با تيم همكاري دارد. تكتم در مورد روند پذيرش مهمانان ميگويد: «بيشتر مسافران كوژين را از طريق گروه فيسبوكي see you in iran ميشناسند، ماههاي اولي كه شروع به كار كرديم، مسافران از همين طريق ميآمدند. بعد كمكم سايتهاي trip advisor lonely planet هم ما را معرفي كردند. در سايت lonely planet به عنوان انتخاب برتر بين هاستلهاي تهران معرفي شديم. راه آشنايي با كوژين همين موارد است و بعد هم براي هماهنگي اقامت در وبسايتمان ثبت نام ميكنند.»
تكتم، در مورد تجربهاي كه با مسافران دارند و گروه سني مسافراني كه به هاستل ميآيند هم ميگويد: «معمولا اين اتفاق كه مسافري اينجا اقامت داشته باشد و بعد از بازديد از شهرهاي ديگر و در پايان سفر باز هم به اينجا بيايد زياد پيش ميآيد. گروه سني افراد براي انتخاب اينجا به عنوان محل اقامت معمولا جوان هستند چون گردانندگان اينجا هم بيشتر جوان هستند و طبيعي است كه فضا براي مسافران جوان جذابتر است. اصولا وقتي كسي وارد جايي ميشود، طبيعي است كه به دليل عدم شناختش از آن محيط سوالاتي داشته باشد، مثل اينكه وقتي از در بيرون ميرود با چه فضايي روبهرو است، همين ميتواند موضوع صحبتهايي باشد كه ما با مسافرها داريم. اكثر مسافران در مورد بازار و اماكن ديدني كه به صورت كلاسيك معرفي شده سوال ميپرسند، اما سعي ما اين است كه بخشي از زندگي در تهران را به آنها نشان دهيم كه لزوما در كتابهاي راهنما در مورد آنها نوشته نشده، در مورد زندگي و علايق جوانهاي تهراني و مواردي از اين دست. همين نمايش فيلم كه اينجا داريم، در واقع هدفمان اين است كه يك ارتباط از جنس ديگري برقرار شود؛ ارتباطي كه از جنس يك بناي تاريخي يا معماري كلاسيك نيست. هدف ما اين است كه بگوييم تهران فقط اين فضاها نيست، تهران از يكسري جوان تشكيل شده كه دنياي خودشان را دارند و مدل گفتمانشان متفاوت است. همه سعي ما اين است كه اين فضاها را نشان دهيم.»
سفر به ايران و گرفتن سلفي با بناهاي تاريخي
نويد در مورد برنامههاي فرهنگي و اهدافي كه دنبال ميكنند، ميگويد: «ما در رويدادهايي كه در هاستل برگزار ميكنيم، سعي ميكنيم برويم سراغ مواردي كه خيلي كمتر مورد توجه بوده تا اينكه بخواهيم يك تصوير تكراري از ايران را بازنمايي كنيم. معمولا ايران را با يكسري موضوعات خاص ميشناسند. كلا معتقديم كه اين ذهنيت حتي ميتواند خطرناك باشد. اينكه يك نفر از خارج از ايران بيايد و فقط با بناهاي تاريخي ايران سلفي بگيرد اتفاقي است كه تا حدودي هم در حال حاضر ميافتد. اما راه تغيير آن اين است كه به جاي اينكه يك نفر صرفا با در و ديوار و معماري تاريخي ايران درگير شود در كنار اين موارد با زندگي روزمره آدمها هم درگير شود. تصوير واقعي از ايران مگر چيزي غير از زندگي مردمي است كه در آن زندگي ميكنند؟ ما معمولا به كساني كه ميآيند اينجا ميگوييم كه ايران جايي نيست كه بخواهي مثل يك جاي توريستي با آن برخورد كني، بايد با مردم محلي روبهرو شوي و با آنها ارتباط برقرار كني و تنها به وسيله آنهاست كه ميتواني با شكل زندگي در ايران روبهرو شوي. در غير اينصورت با توجه به دوگانه فضاي عمومي و خصوصي كه در سبك زندگي ايرانيها وجود دارد و دو زندگي متفاوت در آن جريان دارد، دركي نسبت به اين زندگي پيدا نخواهي كرد.»
هاستل در چارچوب اقامتگاههاي ايران
تعريف نشده است
راه هموار نيست، هميشه وقتي كسي نخستين قدمها را در يك راه برميدارد با چالشها و مسائلي روبهروست كه شايد گاهي نااميدش كند، اما ادامه دادن او، راه را براي كساني كه در آينده قرار است از آن عبور كنند، هموار ميكند. گروه
see you in iran هم به عنوان نخستين گروهي كه مفهوم هاستل را وارد لغتنامه گردشگري ايران كردهاند، با چالشها و موانعي روبهرو بوده و هستند، اما شايد مهمترين چالش اين فعاليت اين باشد كه اساسا تعريفي از هاستل در دايره لغات گردشگري ايران وجود ندارد، همانطور كه نويد ميگويد: «مهمترين مساله ما اين است كه اساسا دركي نسبت به هاستل در ايران وجود ندارد، تعريف حقوقي از هاستل وجود ندارد. مثلا آخرين ايرادي كه اماكن از فعاليت ما گرفته، اين است كه گفتهاند بايد به تعداد اتاقهايي كه داريد پاركينگ داشته باشيد، در حالي كه مسافري كه اينجا اقامت دارد اصلا ماشين ندارد، اما ميگويند چون در ضوابط قيد شده بايد اجرا شود. در ضوابط به طور كلي چهار حالت براي اقامتگاه تعريف شده، پانسيون، مهمان پذير، هتل آپارتمان و هتل و هاستل اصلا در چارچوبهاي تعريف شده وجود ندارد. و به نوعي تازه با فعاليت ما اين نوع از اقامتگاه هم كمكم جا ميافتد. ما در حال حاضر زيرنظر اتحاديه مهانپذيران و با عنوان مهمانپذير فعاليت ميكنيم و همين موضوع باعث چالشهاي ديگر هم شده است، يك بار هاستل را پلمب كردند و بعد متوجه شديم كه اتحاديه هتلداران به دليل تداخل صنفي و نداشتن تابلو، مجوز پلمب كوژين را گرفته و موارد زيادي كه باعث ايجاد مشكل ميشود و دليلش هم موازيكاري بين دستگاهها و نداشتن يك تعريف درست از هاستل است.»
توجه به صنايع دستي به روش تيم see you in iran
حوزه تخصصي فرناز صنايع دستي است و در سفرهايش به كشورهاي مختلف در هاستلهايي كه در آنها اقامت دارد نمايشگاهي از آثارش برگزار ميكند. فرناز چند ماه پيش كه تصميم گرفت نمايشگاهي از آثارش در حوزه صنايع دستي را در تنها هاستل تهران برگزار كند، با تيم
see you in iran آشنا شد. برگزاري نمايشگاهش در كوژين بهانه شروع همكارياش با اين تيم شده و طرحي را در مورد معرفي صنايعدستي مناطق مختلف ارايه كرده كه قرار است با همكاري اين تيم اجرا شود، در مورد طرحش ميگويد: «كار من اين است كه تركيبي از هنرهاي بومي مناطق مختلف به شكلي كاربردي در طراحيهايم استفاده كنم، هم براي دكوراسيون داخلي و هم وسايل مورد نياز در سفر، مثلا از پارچههاي دستبافت ايراني ننو درست ميكنم، يا حولههاي دستبافي كه براي سفر مناسب است. اما در مورد پروژهاي كه با همكاري اين تيم تعريف كردهاي، ما صنايع دستي مناطق مختلف ايران را معرفي ميكنيم، البته قبل از معرفي در مورد كليت صنايع دستي هر منطقهاي تحقيقاتي انجام ميدهيم و تمام هنرهاي آن منطقه را به اضافه صنايع دستي معرفي ميكنيم. هدف اصليمان هم ايجاد اشتغال براي بوميهاست.» فرناز 5 سال است كه در زمينه صنايع دستي كشورهاي مختلف كار ميكند و يك سالونيم است كه در ايران فعاليتش را در منطقه خور و بيابانك و قشم و شاهرود متمركز كرده است و ميگويد: «يكي ديگر از اهداف ما اين است كه فضايي ايجاد كنيم كه اساتيد صنايع دستي كه در نقاط دورافتاده فعاليت ميكنند براي توريستها وركشاپ برگزار كنند و هنر توسط خود آنها معرفي و آموزش داده شود. در واقع تصميم ما بر اين است كه فضايي ايجاد كنيم كه اين اساتيد دوباره بتوانند در بازار كار توليد داشته باشند و صنايع دستي شان را معرفي كنيم و از طراحان جديد بخواهيم تا به جاي اينكه از محصولات خارجي استفاده كنند از توليدات هنرمندان داخلي استفاده كنند.»
نزديك شدن آدمها بينياز از دولتها
سوگند، مدير بازاريابي كوژين است و از نخستين كساني است كه به تيم see you in iran پيوسته، وقتي سراغ تجربههايي كه در كوژين داشته را ميگيريم با هيجان ميگويد: «آره تجربه جالب زياد داريم» و بعد در مورد مسافراني كه كوژين را براي اقامت انتخاب ميكنند، ميگويد: «اكثر كساني كه تو
see you in iran با ما همراه شدند تحصيلكرده هستند و بين 18 تا 35 سال دارند، بيشتر هم بك پكر (كوله گرد) هستند و با بودجه محدود سفر ميكنند. وقتي اينجا هستند بيشتر علاقهمندند كه با مردم ارتباط برقرار كنند. روزهاي اول ديدگاهي كه نسبت به ايران دارند انتقادي است، اما از طرفي هدف ما اين است كه ايران را از ابعاد مختلف ببينند، خود آنها هم تا حدودي همين را ميخواهند و تمايل دارند واقعيت موجود در ايران را ببينند، چون تبليغات منفي و سياهنمايي عليه ايران زياد است. كمبود فضاي اجتماعي و فرصت براي ايجاد ارتباط بين ايرانيها و خارجيها خيلي احساس ميشود، انگار كه خيلي تشنه شنيدن در مورد ايران هستند و دايم ميخواهند با جوانان معاشرت كنند.» سوگند هاستل كوژين را شكل عينيت يافته فضايي ميداند كه در فيسبوك ايجاد كردهاند: «همان آدمها با همان علايق كه در فيسبوك ما را دنبال ميكنند اينجا دريك فضاي واقعي كنار ما هستند. حدود 50 درصد مسافرهاي ما از طريق گروه فيسبوكي
see you in iran به اينجا ميآيند.» مدير بازاريابي كوژين اين روزها در رشته مطالعات ايران تحصيل ميكند و ميگويد: «مهمترين جذابيت براي من ارتباط برقرار كردن بين آدمهاست. عدم ارتباط برقرار كردن بين مردم كشورها ميتواند تاثير سياسي خيلي جدي داشته باشد. ما تلاشمان اين است كه اين فاصله را از بين ببريم.»نويد حرفهاي سوگند را در مورد فاصله بين كشورها و فرهنگها اينطور كامل ميكند: «بعد از برگزيت در انگليس و روي كار آمدن ترامپ در امريكا به نظر ميرسد فلسفه و جهتي كه در تاريخ در حال شكلگيري است، جدايي بيشتر كشورهاست، انگار كشورها دارند بيشتر از هم دور ميشوند، نمونهاش هم همين گفتمان ديوار كه ترامپ دارد. ايده
see you in iran ايده نزديك شدن آدمها بينياز از دولتها و سياستهايشان است. راهحل جهاني براي مساله زندگي سياسي كه الان همه درگير آن هستيم، نزديكي و اتحاد آدمها و همبستگي آدمها با هم است و ما تلاش ميكنيم اين نگاه را گسترش دهيم و يكي از اهدافمان براي گسترش فعاليتمان در شهرهاي ديگر هم همين است.»
در خلال صحبتهايمان درمورد كوژين، لنا هم سر ميرسد؛ دختر آلماني كه در رشته شرقشناسي تحصيل كرده و به زبان فارسي مسلط است و دوستي چندين سالهاش با فرناز او را با تيم see you in iran آشنا كرده. شايد حضور لنا سندي باشد براي تمام تئوريهايي كه نويد و دوستانش در صحبتهايشان به آن اشاره كردند. لنا نخستينبار در سال 2008 به ايران آمده و تجربههاي مختلفي از حضور در مراكز مختلف و ارتباط با مردم در ايران داشته، يك كتاب در مورد طراحي داخلي خانههاي ايران منتشر كرده و ميگويد اگر مشكلات مربوط به حساب بانكياش حل شود ميتواند زمان بيشتري در ايران بماند. دوستي تيم see you in iran با لنا و شكل ارتباطي كه با او دارند و نگاهي كه لنا به ايرانيها دارد، شايد نتيجه ارتباطي باشد كه او با آدمها در محيطهاي مختلف در ايران داشته، حضور لنا در جمع و بيان تجربياتش در مورد زندگي در ايران يك حسن ختام بود براي بازديد از تنها هاستل استاندارد تهران كه گردانندگانش به دنبال ايجاد فضايي هستند تا مسافران بتوانند واقعيت زندگي در ايران را خودشان كشف كنند.