درباره اليناسيون
مفهوم اليناسيون در سالهايي كه انديشههاي چپ در ايران رونق گسترده داشت، ورد زبان روشنفكران بود. در چنان فضايي بود كه نجف دريابندري، مترجم و نويسنده نامآشناي ايراني كتاب بسيار خواندني و شيوايي درباره اين مفهوم با عنوان درد بيخويشتني نوشت و در فصول هجدهگانه آن در دو بخش سير تحول معنايي مفهوم اليناسيون را واكاويد. كتاب مفهوم بيخويشتني نخستينبار در سال 1368 منتشر شد و خوشبختانه بعد از قريب به 20 سال اكنون نشر نو آن را دوباره منتشر كرده است.
به تعبير دريابندري مفهوم بيخويشتني يا اليناسيون به صورتي كه معمولا با آن روبهرو ميشويم عنواني است كلي براي بسياري از دردهاي فردي و اجتماعي انسان و به همين خاطر مفهومي مبهم است. او در اين كتاب كوشيده ريشههاي اين مفهوم را نزد متفكراني چون دكارت و اسپينوزا بازيابد و در ادامه به تحول آن نزد انديشمندان رمانتيك اشاره كند. دريابندري براي آشكار شدن معناي بيخويشتني يا اليناسيون سري هم به فيلسوفاني چون روسو و كانت و فيخته زده است، اما مهمترين بخش كتاب به هگل اختصاص يافته است، متفكري كه در واقع معناي محصل بيخويشتني نزد او متحقق ميشود. بخش دوم كتاب بهطور كامل به هگل اختصاص دارد و به عبارت دقيقتر ميتوان اين بخش را كه خود در 9 فصل تنظيم شده، مروري بر انديشههاي اين فيلسوف بزرگ آلماني خواند. دريابندري در اين بخش نخست به نوشتههاي كلامي هگل پرداخته و سپس در سه فصل دستگاه فكري هگل را معرفي كرده است و در ادامه با توجه به فصل مهم خواجه و بنده از كتاب مهم هگل يعني پديدارشناسي روح، مفهوم بيخويشتني يا اليناسيون را تشريح كرده است. نقطه قوت و مهم كتاب تاليفي بودن آن است، به خصوص كه به قلم روان و گوياي نويسندهاي نگاشته شده كه نوشتههايش يكي از بهترين نمونههاي نثر نوين فارسي تلقي ميشود.