الويري: اصلاحات بايد با برند حزبي اداره شود
مرتضي الويري، عضو شوراي شهر تهران وضعيت مطلوب سياستورزي جريان اصلاحات را ذيل برند حزبي ميداند؛ نه برند شوراي عالي سياستگذاري. همين است كه ميگويد به دليل اينكه احزاب فراگير وجود ندارند ما مجبور شديم كه در بيابان به يك آب شور بسنده كنيم در حالي كه بايد به دنبال آب گوارا بگرديم و آن آب گوارا همان تشكيل دو، سه حزب فراگير است. راهكار اين فعال سياسي اصلاحطلب براي ماندگاري حركت اصلاحات بازنگري و تقويت دوحوزه «صف» و «ستاد» است. او در گفتوگو با اعتماد ميگويد كه در حوزه صف بايد در شوراي شهرها كه در حال حاضر قدرت را به دست گرفتند بتوانند در حوزه مديريت شهري تجربه و امتحان خوبي را برجاي بگذارند و در حوزه ستاد لازم است كه بازنگري در شوراي عالي اصلاحطلبان در مركز و در استانها انجام شود و اشتباهات خود را ارزيابي كنند.
وضعيت ايدهآل و مطلوب براي ما عبارت از اين است كه جريان اصلاحطلبي به وسيله يك برند حزبي اداره شود نه برند شوراي عالي. وجود شوراي عالي در شرايط فعلي يك اضطرار است. به عبارت ديگر به دليل اينكه احزاب فراگير وجود ندارند ما مجبور شديم كه در بيايان به يك آب شور بسنده كنيم در حالي كه بايد به دنبال آب گوارا بگرديم. آن آب گوارا همان تشكيل دو سه حزب فراگير است. آرزو ميكنم كه در آينده روزي را ببينيم كه ديگر شوراي عالي اصلاحات وجود نداشته باشد و احزاب بتوانند اين نقش را ايفا كنند.
اشخاص كاريزماتيك بهعلاوه احزابي كه دور هم جمع شدهاند و شوراي عالي را تشكيل دادند توانستند يك انسجام موقتي را به وجود بياورند. ما از اين پديده بسيار خوشحال هستيم چرا كه اگر اين پديده نبود ما شاهد پيروزي در انتخابات سال 92، 94 و 96 نبوديم اما اين به مفهوم اين نيست كه ما سعي كنيم از اين روش نامطلوب و از اين بند ناف براي هميشه استفاده كنيم. يك روزي بايد اين بند ناف قطع شود و بدنه اصلاحطلبي بتواند با تنفس طبيعي خود كه وجود چند حزب انگشت شمار فراگير در كشور باشد نقش ايفا كند. نه روش فعلي كه ميتواند در دراز مدت عوارض منفي روي حركتهاي مردمسالارانه داشته باشد.
اصلاحطلبان در دو بخش «صف» و «ستاد» بايد عملكرد مطلوبي از خود نشان دهند تا ماندگار شوند. در حوزه صف بايد در شوراي شهرها كه در حال حاضر قدرت را به دست گرفتند بتوانند در حوزه مديريت شهري تجربه و امتحان خوبي را بر جاي بگذارند و نشان دهند كه توانستهاند شهر را به خوبي اداره كنند. در حوزه ستاد لازم است كه بازنگري در شوراي عالي اصلاحطلبان در مركز و در استانها انجام شود و اشتباهات خود را ارزيابي كنند و به نحوي اين بازنگري صورت گيرد كه بتواند اعتراضات بحق اصلاحطلبان را پاسخگو باشند و مانند يك پدر يا مادر مهربان تمام حاميان خود را زير چترشان جمع كنند. البته هر دو كار به صورت جدي دنبال ميشود. در حوزه ستاد هم بازنگريها شروع شده است. قرار است كه اشكالات شوراي عالي سياستگذاري برطرف شود و بخشهايي كه حركتها دموكرات و مردمسالار نبوده يا احيانا افرادي از نفوذ خودشان سوءاستفاده كردهاند مورد بازبيني جدي قرار گيرد. در اين شرايط شوراي عالي اصلاحطلبان جايگاهي شبيه پارلمان غيررسمي براي جريان اصلاحطلبي تلقي ميشود و به عبارت ديگر مانند پارلماني كه در سراسر كشور برآمده از آراي اصلاحطلبان است ميتواند آنها را نمايندگي كند و اين نمايندگي كردن مورد مقبوليت و اعتماد اصلاحطلبان خواهد بود نه بر مبناي اجبار و الزام و اينكه ببيند چارهاي جز اين ندارند.
جريان اصلاحطلبي عواملي كه اجازه نداده جريانهاي حزبي رشد داشته باشد را شناسايي كنند. يكي از كمككنندگان كار حزبي خود اين افراد كاريزماتيك هستند. خوشبختانه شخص آقاي خاتمي و سايرافراد كاريزماتيك به اين مساله باور دارند.
بنده با احترام ويژه و خاصي كه براي آقاي عارف قايل هستم ولي با اين نظر ايشان موافق نيستم و بر اين باورم كه تقسيمبندي اصلاحطلبي و اصولگرايي بر مبناي مدلهاي گذشته دچار تغييرات ژرف و عميقي شده است. نبايد شعار جدايي اصلاحطلبان از اصولگرايان معتدل را سربدهيم بلكه بايد سعي كنيم كه مجموعه و خيمه اصلاحطلبي را با كمك گرفتن و پذيرفتن اعضاي پر انرژي و پر نشاطي كه از اصولگرايان جدا شدهاند و حاضر شدهاند براي ارزشهاي اصلاحطلبانه هزينه بپردازند، وسيعتر و گستردهتر كنيم تا بتوان بخشهايي از اصولگرايان را نيز دربرگرفت. مگر نبوده غضنفرهايي در داخل جريان اصلاحطلبي كه به ما لطمه زدهاند. ما بايد هدف خودمان را اين قرار دهيم كه خيمه اصلاحطلبي فراتر و گستردهتر باشد و به اميد روزي باشيم كه اكثريت قاطع جامعه ما نگاه و ديد اصلاحطلبانه داشته باشند.