اجرايي براي ديدن و لذت «ديدن» بردن
«بين خودمان باشد» كه...
كيومرث مرادي
«بين خودمان باشد» نمايشي است شايسته ديدن، ديده شدن و دربارهاش حرف زدن. يكي از اصليترين دلايل آن اينكه در هياهوي نمايشهاي بسيار با سادگي تمام و پس از طي ماهها تمرين هدفمند و هوشمند خود را به مخاطبان خود عرضه ميكند.
كاري منسجم و گروهي كه هيچ چيز از هيچ چيز جلوتر يا عقبتر نيست كه اين خود مهمترين مزيت نمايش است و به سرعت ما را به ياد همان تعريف اصلي هنر تئاتر، هنرگروهي فكر كردن، گروهي ديدن و گروهي رسيدن و اجرا كردن، ميرساند. مجموعهاي همگون كه از همان ابتدا به سادگي با نگاه كردن بازيگران به تماشاگران شروع ميشود، گويي در جستوجوي يافتن كسي يا كساني هستند كه داستان خود را با آنان در ميان بگذارند. صحنه هيچ چيز نيست و همهچيز است، به سرعت شما را به ياد تعريف درستي از استاتيك در صحنه مياندازد.
استاتيكي كه از دراماتورژي متن شروع ميشود و آرام آرام با تقسيم درست انرژي، حركت و حس توسط گروه به همه جا تسري پيدا ميكند. ثمره اين كار منسجم گروهي تبلور زيبايي دارد. تماشاگر در ابتدا در انبوهي از نگاه و توجه، انرژي و احساس كه بيهيچ كلامي به سوي او پرتاپ ميشود، روبهرو ميشود. اين صحنه شوك توام با اين سوال بزرگ را براي بيننده به همراه دارد كه قرار است چه اتفاقي بيفتد؟ و جذاب اينكه اصلا قرار نيست چيز عجيبي در صحنه رخ دهد، آن اتفاق عجيب در قدم قدم همراه شدن با ترس بازيگري است كه با هر افتادن تخم مرغ بر صحنه بخشي از درون او عريان ميشود و ما آرام آرام اين سادگي عجيب را در نمايشيترين شكل آن مينگريم. نمايشي كه عرياني داستانهاي آدمهاي خود را نمايش ميدهد. ما آرام آرام با جهان اجرا به وسيله قراردادهاي خوب اجرا، آشنا و همراه ميشويم و از اينجاست كه ما در اين همراهي با بازيگران و قصههاي آنان زندگي ميكنيم. كارگردان و دراماتورژ كار اصلا قصد خودنمايي در هيچ ركن اجرا را نداشتهاند كه اين از ديگر مزاياي اين اجراست. اميدوارم اين گروه در ادامه كار خود به دور از هياهويي پوچ در مسير اجراهايي خلاق و نو گام بردارد و در اين مسير گونهاي ديگر از نمايش را براي تماشاگران خود به تصوير بكشد.