بررسي تاريخي و عالمانه درباره علم حضوري
هدف اصلي كتاب «اصول معرفت در فلسفه اسلامي: علم حضوري» نوشته آيتالله مهدي حائري يزدي، معرفي مفهوم علم حضوري به عنوان معرفت غيرپديداري انسان كه با وجود خود او متحد است، به عرصه مطالعههاي معرفتشناختي فلسفه است. اين پژوهش با بررسي علم حضوري آغاز ميشود و با اتكا بر اين علم، تلاش ميكند تا وجود علم كنشگر انسان به خود و سپس مهمترين لازمه اين علم، يعني راهحل فلسفي براي امر متناقضنماي وحدت عرفاني نفس با خداوند يگانه و نيز خداوند يگانه با نفس را اثبات كند و پس از آن به تحليل ماهيت علم حضوري نسبت به دو امر ذيل ميپردازد: الف) تبيين دلالت ضمني مفهوم علم حضوري از آن جهت كه با معناي غيرمقيد وجود علم انسان به خود متحد است و ب) تبيين لازمه اساسي علم حضوري يعني تجربه عرفاني. نتيجه اينكه غايت مقام علم حضوري همان اتحاد وجودي مطلق با خداوند واحد است. بحث از علم حضوري و نقش آن در معرفتشناسي اسلامي به عنوان مبناييترين اصل معرفت و شالوده علم حصولي، از ويژگيها و امتيازات فلسفه اسلامي نسبت به فلسفه غرب است و همين خصوصيات سبب شده است كه بسياري از معضلات فلسفي و فكري كه در فلسفه غرب همچنان ناگشوده باقي مانده است در فلسفه اسلامي پاسخ داده شود و براي آنها راهحلي ارايه شود. رساله «علم حضوري» ضمن بررسي تاريخي و عالمانه درباره علم حضوري و با هدف اثبات مطلب فوق، به پاسخ اين سوالها ميپردازد كه آيا فلسفه اسلامي همان فلسفه افلاطون و ارسطو است يا آنكه در عين بهرهمندي از همه اينها به افقهايي فراتر دست يافته و نظامي به مراتب كاملتر از آنان را ارايه كرده است؟ و در صورت دوم عناصر مهمي كه سبب اين تفاوت شدهاند، كدامند؟ نويسنده در بررسي تاريخي خود، ديدگاههاي فلاسفه بزرگ يوناني و اسلامي از افلاطون تا غزالي را مورد توجه قرار ميدهد. كتاب فوق، با ترجمه مرتضي پويان و در 324 صفحه از سوي نشر علم منتشر شده است.