اروپا و جبههبندي واگرايي
در مقابل همگرايي
مرتضي مكي*
گسترش گرايش گريز از مركز و جداييطلبي در كشورهاي اروپايي ريشههاي متفاوتي دارد. هر يك از پروندههاي استقلالطلبي در اروپا، تاريخچه، پيشينه و زمينههاي متفاوتي را پشت خود پنهان دارند.
اسكاتلند، ايرلند شمالي، كاتالونيا و باسك، از جمله مناطقي هستند كه طي دهههاي گذشته، احساسات استقلالطلبي و جداييطلبي در آنها به يك گرايش غالب تبديل شده است. هر يك از اين پروندهها را ميتوان به صورت مستقل و جدا از ديگري بررسي كرد، اما يكسري ويژگيهاي مشترك بين اين پروندهها وجود دارد كه باعث پيوند ميان اين احساسات در نقاط مختلف اروپا ميشود. مواجهه اروپا با بحران مالي، بحران پناهجويان و چالشهايي كه اتحاديه اروپا در روند همگرايي با آن مواجه شده است از جمله برگزيت، باعث شد كه گرايشهاي جداييطلبي در برخي كانونهاي بحران در اتحاديه اروپا، تعميق شود.
به طور اخص در كاتالونيا، يكي از دلايل گرايش به جداييطلبي، تفاوت سطح اقتصادي اين منطقه با مناطق ديگر است. كاتالونيا به عنوان يك منطقه بسيار ثروتمند در اسپانيا، همواره به عدم توازن ميان ماليات پرداختي به دولت مركزي و سهم اين منطقه از خدمات اجتماعي اعتراض داشته است. مقامات كاتالونيا پيش از اينبارها نسبت به دولت مركزي اسپانيا اعتراض كردهاند و خواستار اين شدهاند كه به ازاي مالياتي كه پرداخت ميكنند، سهم بيشتري از خدمات دولت مركزي و هزينههاي بودجه داشتهباشند.
طي سالهاي گذشته در انتخابات داخلي منطقه خودمختار كاتالان، موضوع دريافت سهم بيشتر از خدمات و بودجه دولت مركزي، يكي از موضوعهاي اصلي بحث ميان احزاب كاتالان و شعار محوري انتخابات بود. واكنش دولت مركزي به پيشنهادهاي دولت خودمختار كاتالان براي افزايش سهم اين ايالت از بودجه كشور، انتظارات شهروندان اين منطقه را تامين نكرده است. يكي از دلايل اصلي ناتواني دولت اسپانيا براي تامين خواستههاي كاتالان، به بحران مالياي بازميگردد كه يك دهه پيش گريبانگير اروپا شد و همچنان كشورهاي اروپايي از آن رنج ميبرند.
پيوند خوردن اين انتظارات اقتصادي با مباحث هويتي شهروند كاتالان، باعث اين شد كه طي سالهاي اخير ميل به استقلال و جداييطلبي در اين منطقه بيش از گذشته جدي شود. كاتالان به لحاظ زبان، فرهنگ و سابقه تاريخي، هويت مستقلي نسبت به ديگر نقاط اسپانيا دارد تا حدي كه شهروندان اين منطقه خود را بيش از آنكه متعلق به اسپانيا بدانند، متعلق به فرهنگ و هويت كاتالان ميدانند.
گرايشهاي سياسي واگرايانه در ديگر جنبههاي سياست كشورهاي اروپايي نيز در حال رشد است. همانگونه كه برخي كانونهاي بحران در كشورهاي اتحاديه اروپا بر اثر مشكلات جاري به استقلالطلبي روي آوردهاند، احزابي كه واگرايي و جدايي از اتحاديه اروپا را شعار محوري خود قرار دادهاند نيز با استقبال بيشتري روبهرو شدهاند. احزاب راستگراي افراطي كه شعار ضد اتحاديه اروپا سر ميدهند و در كشورهاي عمده اتحاديه اروپا راي زيادي كسب ميكنند، اين انگيزه را در بين جمعيتهاي جداييطلب تقويت ميكنند كه به دنبال استقلال بيشتر بروند.
در واقع ميتوان ريشههاي رشد و تقويت راست افراطي در اروپا را با ريشههاي مشترك استقلالخواهي در اروپا يكي ديد. بحران مالي و بحران مهاجرت انگيزههاي مشتركي هستند كه استقلالطلبي چه از اتحاديه اروپا و چه از سوي مناطقي در كشورهاي عضو را تقويت ميكند.
قطعا گرايشهاي جداييطلبانه در مناطق مختلف اروپا، ميتواند بر فرآيند همگرايي در اتحاديه اروپا تاثير بهسزايي بگذارد. مقامات بلندپايه اروپايي از ژانكلود يونكر، رييس كميسيون اروپايي گرفته تا رهبران بريتانيا، فرانسه و آلمان موضع قاطعي در برابر جداييطلبي در كاتالونيا گرفتند و گفتند كه از تماميت ارضي و حاكميت ملي دولت اسپانيا حمايت ميكنند.
اين موضع مشترك ناشي از نگرانيهايي است كه بر اثر خواست جداييطلبي كاتالونيا براي آينده اتحاديه اروپا ايجاد كرده است. قطعا اگر مقامات كاتالونيا به اهداف و خواستههاي خود براي استقلال دست پيدا كنند، ميتواند احساسات جداييطلبانه در ديگر نقاط اروپا را هم زنده كند. مثلا هفته گذشته در شمال ايتاليا، بعد از برگزاري همهپرسي استقلال كاتالونيا، شاهد برگزاري يك همهپرسي نمادين بوديم. در تعدادي ديگر از مناطق اروپا مانند باسك و ايرلند شمالي نيز، احساسات استقلالطلبانه مانند يك آتشزير خاكستر است كه هر لحظه ميتواند شعلهور شود. ادامه اين روند قطعا كل اتحاديه اروپا را تحت تاثير قرار ميدهد و يك خطر جدي براي روند همگرايي اتحاديه اروپا ايجاد كند. اگر حتي نگوييم كه اين نيروها توانايي فروپاشي اتحاديه اروپا را دارند، قطعا ميتوان گفت كه اين تحولات در كنار همه بحرانهايي كه گريبانگير اتحاديه است، پرونده بحران جديدي را خواهد گشود.
بايد ديد اهالي كاتالان و مقامات اين منطقه خودمختار تا چه حد در مقابل سياستهاي وحدتگرايانه دولت مادريد مقاومت خواهند كرد و دولت اسپانيا براي نگه داشتن كاتالونيا در چارچوب مرزهاي اسپانيا به چه ابزاري متوسل ميشود. گمانهزنيهاي زيادي در مورد آينده كاتالان بعد از برگزاري همهپرسي استقلال مطرح ميشود و مادريد و بارسلون، در يك جنگ لفظي در مقابل يكديگر قرار گرفتهاند، بايد منتظر ماند و ديد تا روزها و هفتههاي آينده، استقلال طلبان كاتالونيا آيا به جز نافرماني مدني به ابزار ديگري هم متوسل ميشوند يا نه.
*كارشناس مسائل اروپا