• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3949 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۶ آبان

شرح هجران، مختصر کن

مهرداد احمدی شیخانی

دریا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود
حدود 30 سال پیش، یعنی همان ایامی که دانشجوی معماری بودم و کار گرافیک را هم آغاز کرده بودم، قصد داشتم دفتر کار و آتلیه‌ای برای کار معماری و گرافیک راه بیندازم و مثل همه در این وقت، داشتن یک نام مناسب دغدغه‌ای بود که ذهن را راحت نمی‌گذاشت.
برای من اما شاید کار دشوار نبود. الگویی در دوردست داشتم که همیشه با حیرت به آن می‌نگریستم؛ «ملک‌الشعرای بهار». برای من، بهار همه‌چیز بود؛ ادیب، سیاستمدار، شاعر، محقق و هر چیز که فکرش را بکنید و در همه اینها هم در حد کمال. یعنی هیچ چیز نبود که بهار وارد آن شده باشد و سربلند و در اوج بیرون نرفته باشد. همین شد که نام آتلیه معماری‌ام شد «بنفش» و آتلیه گرافیکم شد «کبود». اما از این ارادت شخصی که بگذریم، این بیت را با
هم بخوانیم:
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه‌تر کن
چند نفر هستند که این بیت را زمزمه نکرده باشند. به راستی چند نفر؟ شک ندارم که همین الان که این بیت را خواندید، خواسته یا ناخواسته مشغول زمزمه کردن آن هستید. چه قلب‌ها که با این بیت نلرزیده و چه شورها که برنینگیخته است. گمان کنید که یک نفر فقط همین یک تصنیف را در همه عمر خود گفته باشد. چنین فردی برای جاودانه شدن چه چیز دیگری می‌خواهد؟ این ترانه‌ای است که خیلی پیش‌تر از شاعر خود، بال می‌گشاید و نام سراینده را با خود به همه اعصار می‌برد.
بعد فکر کنید که فقط این نیست. کتاب سبک شناسی هم هست که حاصل 30 سال کار مداوم «بهار» است و بعد از 67 سال از اولین انتشار، هنوز مهم‌ترین و اصلی‌ترین کتاب در حوزه سبک شناسی زبان فارسی است. یعنی بعد از 67 سال و با این همه بزرگان ادب پارسی، هنوز حتی یک نفر به سایه این کتاب هم نرسیده است یا سیاست ورزی و داخل شدن به دریایی که همه تردامن می‌شوند و او به سلامت بیرون آمد.
به واقع چند نفر در همه تاریخ ما چنین بوده‌اند؟ یا در همه تاریخ جهان چند نفر؟ اینکه در همه عرصه‌ها وارد شوی و از همه بهتر باشی، اینکه برای آیندگان هرچه باقی می‌گذاری بهترین باشد، اینکه تصنیفت را همه به شور بخوانند و هر که می‌خواند نامش بلندآوازه شود و با این همه تو «بهار» باشی و در تواضع باشی.
در آستانه تولد بهار ایستاده‌ایم. کاش به جای این چند خط کوتاه، در ستایش مردی که هر جا رفت در قله بود، می‌شد ویژه‌نامه‌ای منتشر کرد. با خود فکر می‌کنم چه بسیار می‌توانستم بنویسم و هیچ ننوشتم و فقط ... شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون