• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3956 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۵ آبان

پرهزينه‌ترين و كشنده‌ترين انبار تسليحاتي جهان

كلاهك‌هاي مهلك

شهاب شهسواري

در حال حاضر تعداد كلاهك‌هاي هسته‌اي آماده به خدمت امريكا نزديك به 4000 كلاهك است و بيش از 2000 كلاهك ديگر آماده نابودي هستند. اخيرا بعد از اينكه يك گزارش شبكه ان‌بي‌سي ادعا كرد كه رييس‌جمهور امريكا خواهان 10 برابر كردن زرادخانه هسته‌اي امريكا است، بررسي ميزان كلاهك‌هاي هسته‌اي امريكا مجددا به يكي از موارد مورد بحث در امريكا بدل شده است.
تعداد كلاهك‌هاي هسته‌اي امريكا بسيار بيشتر از تعدادي است كه هر كشوري در جهان نياز دارد. زرادخانه هسته‌اي امريكا آنقدر وسيع و بزرگ است و توانايي انهدام آن آنقدر زياد است كه كارشناسان معتقدند فقط با استفاده از نيمي از اين كلاهك‌ها مي‌توان كل جمعيت بيش از 10 كشور جهان را كاملا از ميان برد. اين تازه در شرايطي است كه ايالات متحده امريكا تعداد كلاهك‌هاي هسته‌اي خود را از رقم 31255 كلاهك در سال 1967 به اين ميزان در حال حاضر كاهش داده است. مشكل بزرگ‌تر اين است كه دونالد ترامپ رييس‌جمهور امريكا قانونا و عملا اين توانايي را دارد كه هر زمان علاقه‌مند باشد به صورت يك‌طرفه دستور حمله هسته‌اي به هر جاي جهان را صادر و اجرا كند. باب كوركر، سناتور جمهوريخواه امريكايي مي‌گويد كه تهديدهايي كه دونالد ترامپ مطرح مي‌كند بسيار بي‌ملاحظه هستند و مي‌تواند امريكا را «در مسير جنگ جهاني سوم» قرار دهد.
هر گامي در راستاي كاهش و محدوديت زرادخانه هسته‌اي ايالات متحده امريكا، براي جهان حياتي و مهم است. در عين حال نمايندگان امريكايي بايد گام‌هايي در اين زمينه بردارند كه اعلام جنگ از سوي امريكا قطعا نيازمند تاييد كنگره باشد. سناتور اد ماكري، از ايالت ماساچوست و تد ليو، نماينده كاليفرنيا، چنين طرحي را براي تصويب در كنگره امريكا پيشنهاد داده‌اند، اما هنوز اين طرح به تصويب نرسيده است. زرادخانه هسته‌اي امريكا بر اساس منطق بدبينانه دوران جنگ سرد با عنوان «نابودي قطعي دوجانبه» گسترش يافته است، اين منطق نوعي سياست بازدارنده هسته‌اي در دوران جنگ سرد بود كه ميان دو ابرقدرت جهاني اين تضمين را ايجاد كرده‌بود كه حمله از سوي هر طرف باعث نابودي كامل طرف مقابل در ضد حمله مي‌شد. رابرت مك‌نامارا، وزير دفاع پيشين ايالات متحده امريكا در دهه 1960 و 1970 اين سياست را اينگونه تعريف مي‌كرد كه «نابودي قطعي دوجانبه» به معناي آن است كه هر طرف مي‌تواند يك چهارم از جمعيت طرف مقابل را در يك حمله اتمي از بين ببرد. بر اساس محاسبات «شوراي منابع طبيعي دفاع» ميزان قدرت انفجار هسته‌اي لازم در اجراي اين سياست، برابر با ميزان بمبي است كه مي‌تواند چندين كشور جهان را همزمان با خاك يكسان كند.
با اين وجود حتي براي تضمين «نابودي قطعي دوجانبه» نه‌تنها نيازي به صدها كلاهك هسته‌اي نيست بلكه تنها با شليك چند ده كلاهك هسته‌اي به مراكز پرجمعيت طرف مقابل مي‌توان نتيجه‌اي مشابه به دست آورد. بر اساس محاسبه شوراي منابع طبيعي دفاع (NRDC) با حمله به 368 مركز جمعيتي در چين از طريق كلاهك‌هاي هسته‌اي، بيش از 320 ميليون نفر كشته مي‌شوند. حتي تصور چنين تلفاتي نيز وحشتناك به نظر مي‌رسد. حتي شليك يك كلاهك هسته‌اي در هر گوشه‌اي از كره زمين مي‌تواند آثار وحشتناكي بر جاي بگذارد. در محاسبه‌اي ديگر شوراي منابع طبيعي دفاع، حمله به مراكز جمعيتي امريكا با 124 كلاهك هسته‌اي هر يك با قدرت انفجار معادل 475 كيلوتن را عامل مرگ بيش از يك چهارم جمعيت امريكا ارزيابي مي‌كند. تاكنون روسيه و امريكا بزرگ‌ترين قدرت‌هاي هسته‌اي جهان ارزيابي مي‌شدند. اين دو كشور از سال 1986 تاكنون هزاران كلاهك هسته‌اي كه در اختيار داشتند از بين برده‌اند، در آن سال مجموع كلاهك‌هاي هسته‌اي در اختيار دو كشور به 70 هزار كلاهك هسته‌اي مي‌رسيد. در حال حاضر مجموع كلاهك‌هاي هسته‌اي دو كشور برابر با 8300 كلاهك است و 5000 كلاهك در دو كشور آماده از بين رفتن هستند. فرانسه، چين، بريتانيا، پاكستان، هند، رژيم صهيونيستي و كره شمالي نيز كشورهاي ديگر جهان هستند كه از توانايي هسته‌اي نظامي برخوردارند و مجموع كلاهك‌هاي آنها به 1100 كلاهك هسته‌اي مي‌رسد.
سال 2013، باراك اوباما، رييس‌جمهور وقت ايالات متحده امريكا پيشنهاد داد تا تعداد كلاهك‌هاي هسته‌اي آماده شليك امريكا و روسيه به 1000 كلاهك كاهش پيدا كند؛ ميزاني معادل يك سوم رقم حال حاضر. بر اساس توافق استارت نو كه سال 2010 ميان دو كشور امضا شد در حال حاضر سقف تعيين شده براي كلاهك‌هاي آماده به شليك، 1550 كلاهك براي هر كشور تعيين شده است.
1,200,000,000,000 دلار هزينه نگهداري
اگر دولت ايالات متحده امريكا، تصميم بگيرد حتي يك كلاهك هسته‌اي تازه به زرادخانه كنوني‌اش اضافه نكند، باز هم نگهداري زرادخانه كنوني در طول 3 دهه آينده بيش از 1200 ميليارد دلار هزينه روي دست اين كشور باقي مي‌گذارد. بر اساس محاسبه دفتر محاسبات كنگره امريكا، در صورت حفظ زرادخانه هسته‌اي كنوني، هيچ راهي براي تامين هزينه نگهداري آن به جز كاهش هزينه‌هاي ديگر بودجه وجود نخواهد داشت.
جديدترين محاسبات كنگره امريكا، هزينه نگهداري زرادخانه هسته‌اي امريكا را 25 درصد بيشتر از گذشته ارزيابي مي‌كند و با اضافه كردن هزينه‌هاي برنامه «مدرنيزه كردن و نوسازي» سلاح‌هاي اتمي كه در دوران دولت اوباما ايجاد شد، اعلام مي‌كند كه دست‌كم 400 ميليارد دلار بودجه براي اجراي برنامه نوسازي هزينه لازم است. بر اساس ارزيابي دفتر محاسبات كنگره امريكا، بودجه حفظ و نگهداري زرادخانه هسته‌اي امريكا در دهه 2020 و 2030 به حداكثر خود خواهد رسيد. قرار است پنتاگون، نتيجه ارزيابي «بررسي وضعيت هسته‌اي» را تا پايان سال جاري ميلادي منتشر كند. با اين حال رييس‌جمهور امريكا در اظهاراتي كه از او در يك جلسه محرمانه منتشر شده است خواهان افزايش قدرت اتمي امريكا است، وزارت دفاع او هم گزينه‌هايي جديد از جمله كلاهك‌هاي كوچك براي موشك‌هاي بالستيك و به كارگيري مجدد لانچرهاي دريايي را در نظر دارد. بر اساس ارزيابي كنگره، اجراي هر يك از اين گزينه‌ها باعث مي‌شود كه رقم اعلام شده در مورد هزينه نگهداري، به شكل چشمگيري افزايش پيدا كند. استيون شوارتز، تحليل‌گر مستقل اتمي و نويسنده كتاب «ارزيابي اتمي: هزينه‌ها و نتايج برنامه تسليحات هسته‌اي امريكا از 1940 تاكنون» به گاردين مي‌گويد: «اگر اين برنامه‌ها به ثمر بنشيند، بزرگ‌ترين برنامه افزايش توان هسته‌اي از زمان رونالد ريگان تاكنون، اجرايي شده است. چنين برنامه‌اي به لحاظ مالي عملي نيست. » بر اساس ارزيابي كنگره «دنبال كردن برنامه مدرنيزاسيون در كنار ديگر برنامه‌هاي ارتش امريكا امكان‌پذير نيست.» بر اساس برنامه‌هاي پنتاگون قرار است طي سال‌هاي آينده نيروي دريايي و نيروي هوايي به روزرساني شوند و استعداد افزايش امريكا بزرگ‌تر شود، دفتر محاسبات كنگره با توجه به هزينه كنوني نگهداري و حفظ زرادخانه هسته‌اي، امكان اجراي همه اين برنامه‌ها را منتفي مي‌داند.
بر اساس ارزيابي كنگره در نخستين محاسبه جامع از برنامه تسليحات هسته‌اي امريكا، چند راهكار براي كاهش هزينه‌ها پيشنهاد شده است. به پيشنهاد اين گزارش اگر برنامه نوسازي كنوني به شكل پيشنهاد شده اجرايي شود اما بخش‌هايي از آن به تاخير بيفتد مي‌توان 5 درصد در هزينه‌هاي آن صرفه‌جويي كرد. دومين پيشنهاد كنگره اين است كه توافق با روسيه براي رساندن سقف تسليحات آماده شليك به 1550 كلاهك، اجرايي شود. راهكار پيشنهادي كنگره اين است كه از نيروهاي سه‌گانه زميني، دريايي و هوايي، يكي حذف و فقط تسليحات هسته‌اي نيروهاي دريايي و هوايي حفظ شود. بر اين اساس موشك‌هاي قاره‌پيما نيروي زميني با قابليت حمل كلاهك هسته‌اي از برنامه تسليحاتي امريكا حذف مي‌شوند. سومين راهكار، پيگيري برنامه دولت باراك اوباما براي كاهش تسليحات آماده به شليك به 1000 كلاهك است. بر اساس ارزيابي دولت باراك اوباما، چنين محدوديتي مي‌تواند بدون كاهش قدرت بازدارندگي ايالات متحده امريكا 5 تا 10 درصد از مجموع هزينه‌هاي نگهداري زرادخانه هسته‌اي كم كند.
كينگستون ريف، كارشناس خلع‌سلاح در انجمن كنترل تسليحات مي‌گويد: «ارزيابي كنگره نشان مي‌دهد كه ايده همه‌چيز يا هيچ چيز كه دايما از سوي مقامات پنتاگون تكرار مي‌شود غلط است. به گمان من بزرگ‌ترين كمكي كه ارزيابي جديد كنگره ارايه مي‌دهد اين است كه چه راهكارهايي براي كاهش هزينه‌هاي عظيم نگهداري سلاح‌هاي هسته‌اي وجود دارد. در همين احوال دولت ترامپ، سيگنال‌هايي در مورد اضافه كردن به زرادخانه سلاح‌هاي موجود مي‌فرستد، چنين كاري بودجه كنوني ايالات متحده را در وضعيت بسيار بدتري قرار مي‌دهد و امنيت امريكا را به خطر مي‌اندازد.»

فرصت 2 دقيقه و 30 ثانيه براي بشريت
به تازگي، شوراي نويسندگان بولتن علوم اتمي، ساعت آخرالزمان خود را 30 ثانيه عقب كشيده و نوشته است كه بشريت تنها 2 دقيقه و 30 ثانيه با از ميان رفتن كامل فاصله دارد. اين اظهارنظر ممكن است در ابتدا كمي تند به نظر برسد، اما شوراي نويسندگان بولتن علوم اتمي، از مهم‌ترين كارشناسان اتمي جهان تشكيل شده است و دست‌كم 15 برنده جايزه نوبل در آن حضور دارند. اظهارات آنها كاملا جدي است. تغييرات در ساعت آخرالزمان اين موسسه، هر چند بر اساس مبناهاي مختلف، از جمله تغييرات آب و هوايي انجام مي‌شود، اما بيش از هر چيز مهم‌ترين عامل در تعيين آن، تهديد جنگ اتمي است. بر اساس ارزيابي امسال بولتن علوم اتمي، افزايش قدرت نظام‌هاي تماميت‌خواه و خودكامه در جهان و به خصوص پيشرفت‌هاي دولت كره شمالي در آزمايش‌هاي هسته‌اي اين كشور، فرصت جهاني براي جلوگيري از جنگ اتمي را كاهش داده است. در عين حال بولتن، يكي از عوامل پيش‌بيني خود را ادبيات تند و بي‌ملاحظه رييس‌جمهور ايالات متحده امريكا، دونالد ترامپ توصيف مي‌كند كه خواهان افزايش توان اتمي و تسليحات كشتار جمعي ايالات متحده شده است. حتي يك سلاح اتمي هم توان كشتار ميليون‌ها نفر از مردم يك كشور را در چند ثانيه دارد.
بر اساس بيانيه بولتن علوم اتمي «هرچند نگاه اين موسسه به ديدگاه‌هاي وسيع بين‌المللي و تهديدهاي بزرگ عليه بشريت بوده» و «اظهارات يك فرد خاص به صورت تاريخي در تصميم‌هاي اين موسسه تاثيرگذار نبوده» اما «كاهش اعتماد عمومي به نهادهاي دموكراتيك باعث شده است كه تهديدهاي بزرگ‌تري جهان را تحت تاثير قرار دهند و اين امر بزرگ‌ترين تاثير را در تصميم اين شورا داشته است.»

CFR, New York Times, Guardian, Business Insider, History News Network

 

گاه‌نماي پيمان‌هاي   كاهش تسليحات هسته‌اي

1945

ايالات متحده امريكا براي نخستين بار در تاريخ بشريت، از سلاح هسته‌اي استفاده كرد. 6 ژوئيه 1945، پروژه توليد سلاح هسته‌اي امريكا با عنوان پروژه منهتن، نخستين آزمايش بمب هسته‌اي تاريخ را در ايالت نيومكزيكو انجام داد. درست يك ماه بعد، 6 اوت 1945 امريكا از يك بمب هسته‌اي عليه شهر هيروشيما و سه روز بعد عليه شهر ناكازاكي استفاده كرد.

1949

چهار سال بعد از نخستين انفجار اتمي، اتحاد جماهير شوروي نخستين آزمايش بمب اتمي خود را در قزاقستان انجام داد. دستيابي به بمب هسته‌اي توسط اتحاد جماهير شوروي غافلگير‌كننده نبود، اما زمان اين آزمايش براي امريكا غافلگير‌كننده بود؛ ارزيابي نهادهاي اطلاعاتي وقت امريكا اين بود كه شوروي سه سال با دستيابي به بمب هسته‌اي فاصله دارد.

1952

دولت امريكا نگران شد كه سلطه نظامي‌اش با كلاهك‌هاي هسته‌اي توسط قدرت مسكو به چالش كشيده‌شود. در نتيجه تصميم گرفت نسل جديدي از كلاهك‌هاي هسته‌اي يا بمب‌هاي هيدروژني را طراحي كند. يك نوامبر 1952 امريكا نخستين كلاهك هسته‌اي نسل جديد خود را انجام داد. اين آزمايش هسته‌اي به مايك مشهور شد. قدرت انفجار اين بمب هسته‌اي معادل يك ميليون تن مواد منفجره تي‌ان‌تي بود و معادل 700 برابر از قدرت بمب اتمي كه در هيروشيما استفاده شد قدرت بيشتري داشت. 3 سال بعد شوروي هم نخستين بمب هيدروژني خود را آزمايش كرد.

1957

اكتبر 1957، دو ماه بعد از نخستين آزمايش نخستين موشك بين‌قاره‌اي توسط شوروي، اتحاد جماهير شوروي اسپوتنيك يك را به عنوان نخستين ماهواره ساخت بشر به فضا فرستاد. اين پيشرفت فناوري اجازه مي‌داد كه به لحاظ نظري شوروي اين توان را داشته‌باشد تا با استفاده از موشك حامل كلاهك هسته‌اي خاك ايالات متحده امريكا را هدف قرار دهد. در عين حال پرستيژ نظامي ابرقدرت شرق در جهان و نگراني در مباحث سياسي در امريكا به‌شدت افزايش يافت. فرستادن اسپوتنيك به فضا آغاز فصل جديدي با عنوان «مسابقه فضايي» بود. پروژه‌هاي مركوري، جيمني و آپولو، نهايتا امريكا را قادر كردند تا فناوري‌هاي لازم را جمع‌آوري كند. يك دهه بعد در سال 1969 امريكا موفق شد عمليات پا گذاشتن روي كره ماه را عملي كند.  

1957

دوايت آيزنهاور، رييس‌جمهور امريكا در سال 1953 سخنراني مشهور «اتم براي صلح» را انجام داد كه در آن از تشكيل يك آژانس بين‌المللي براي جهاني‌سازي استفاده از انرژي هسته‌اي تحت نظارت سازمان ملل متحد استقبال شده‌بود.  سال 1957 آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در وين تاسيس شد كه وظيفه آن همكاري‌هاي جهاني براي پژوهش‌هاي غيرنظامي اتمي بود. سه اصل اساسي تشكيل اين آژانس بر اساس منشور آژانس شامل «راستي‌آزمايي و امنيت هسته‌اي»، «ايمني» و «انتقال فناوري» بودند. نخستين پادمان آژانس سال 1961 نوشته‌ شد.

1962

اكتبر 1962 تنش‌هاي ميان امريكا و شوروي پس از شناسايي ساخت و ساز پايگاه‌هاي موشكي توسط شوروي در كوبا بالا گرفت. جان اف كندي، وعده داد در صورت شليك هر موشكي از خاك كوبا به نيمكره غربي زمين از شوروي «انتقام كامل» بگيرد و كوبا را محاصره دريايي كرد. بعد از مباحثه‌اي طولاني و داغ ميان مقامات شوروي و امريكا، عاقبت مسكو تصميم گرفت كه موشك‌هايش را از كوبا بيرون ببرد. در برابر ايالات متحده امريكا تعهد داد كه هرگز خاك كوبا را اشغال نكند و محرمانه پذيرفت برنامه موشكي ژوپيتر را در خاك تركيه، در نزديكي شوروي پايان دهد.

1963

سال 1963، ايالات متحده، اتحاد جماهير شوروي و پادشاهي متحده بريتانيا توافق كردند تا هر انفجار اتمي در جو زمين، در فضا و زير دريا متوقف كنند و محدوديت‌هاي مشخصي براي انفجارهاي اتمي زيرزميني تعيين كردند. پيمان محدود منع آزمايش، به دليل نگراني‌ها از انتشار آلودگي‌هاي هسته‌اي بر اثر انفجار شكل گرفت. در همين سال يك خط تلفن مستقيم ميان رهبران ايالات متحده امريكا و شوروي ايجاد شد تا از خطر وقوع جنگ تصادفي جلوگيري شود.

1968

سياست‌هاي تحريك‌آميز در دوران جنگ سرد و افزايش كشورهايي كه فناوري توليد سلاح‌هاي هسته‌اي داشتند باعث شد تا نياز براي يك چارچوب بين‌المللي براي جلوگيري از مسلح شدن كشورهاي تازه به سلاح اتمي و همچنين تبليغ خلع سلاح ايجاد شود. بعد از چندين دور گفت‌وگو براي پيش‌نويس، پيمان عدم اشاعه اتمي (NPT) در تاريخ يكم ژوئيه 1968 امضا شد. بر اساس اين پيمان، پنج كشوري كه در آن تاريخ فناوري سلاح اتمي در اختيار داشتند، يعني چين، شوروي، بريتانيا، فرانسه و امريكا، به عنوان كشورهاي داراي حق در اختيار داشتن سلاح اتمي به رسميت شناخته‌شدند.

1970

دهه 1970 شاهد تغيير به سمت «تنش‌زدايي» بود كه به ايجاد توافق‌هايي براي محدوديت‌هاي استراتژيك كمك كرد. پيمان محدوديت سلاح‌هاي استراتژيك (SALT) و پيمان منع موشك‌هاي بالستيك (ABM) در اين دوره مورد مذاكره قرار گرفتند. با اين حال در اين دوره با ايجاد تنش‌هاي ژئوپولتيك ميان دو ابرقدرت، نگراني‌ها در مورد ايجاد درگيري هسته‌اي افزايش يافت.

1979

ژوئن 1979، شوروي و ايالات متحده امريكا پيمان 2 SALT  را امضا كردند كه بر اساس آن توليد برخي از انواع سلاح‌هاي اتمي كاهش مي‌يافت. در ماه‌هاي پاياني همان سال، شوروي به افغانستان حمله كرد؛ جنگي كه بين نيروهاي شوروي و دولت كمونيستي افغانستان و مجاهدين تحت حمايت امريكا و عربستان سعودي تا مدت 9 سال ادامه يافت. جيمي كارتر بعد از حمله شوروي، با تصويب سنا از پيمان 2 SALT بيرون آمد و امريكا شركت در المپيك 1980 مسكو را تحريم كرد، در برابر شوروي هم در المپيك 1984 لس‌آنجلس شركت نكرد.

1981

در اين سال رونالد ريگان، رييس‌جمهور امريكا، پيشنهاد گزينه صفر را به شوروي داد كه بر اساس آن امريكا و شوروي كليه موشك‌هاي ميان‌برد خود را از خاك اروپا خارج مي‌كردند. كمتر از يك سال بعد رونالد ريگان پيمان كاهش سلاح‌هاي استراتژيك START را پيشنهاد كرد كه براساس آن تعداد كلاهك‌هاي هسته‌اي امريكا به 6 هزار و تعداد سلاح‌هاي حمل‌كننده كلاهك به 1600 قطعه كاهش مي‌يافت. نخستين پيش‌نويس‌هاي پيمان از سوي برخي تحليلگران غيرمنصفانه توصيف شد چون تعهدات بيشتري بر عهده مسكو قرار مي‌داد، شوروي در عين حال با برملا شدن پروژه سامانه موشكي پرشينگ2 توسط ناتو در اروپا نگراني‌هاي بيشتري پيدا كرد، بر همين اساس مسكو تصميم گرفت تا پيمان جديدي با عنوان پيمان نيروهاي ميان‌برد هسته‌اي، پيشنهاد دهد.

1983

در سال‌هاي پاياني دوره جيمي كارتر، تلاش‌هاي تقويت سامانه‌هاي دفاعي ارتش امريكا سرعت بيشتري گرفت، ريگان، بعد از او تصميم گرفت تا «ابتكار دفاع استراتژيك» را معرفي كند كه براساس آن يك سپر دفاع موشكي از خارج از جو زمين براي مقابله با حملات شوروي ايجاد مي‌شد. اين سامانه دفاعي با عنوان «جنگ ستارگان» مشهور شد و باعث نگراني شديد در ميان رهبران نظامي روسي شد كه تصور مي‌كردند به شكل غيرقابل درماني به لحاظ فناوري از غرب عقب افتاده‌اند.

1985
در اين سال ميخاييل گورباچف به عنوان دبيركل حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي انتخاب شد. او رشته‌اي از اصلاحات با عنوان پرستوريكا (بازسازي اقتصادي) و گلاسنوست (شفافيت) را اجرا كرد. بر اساس اين اصلاحات آزادي‌هاي رسانه‌اي و تضارب آرا در شوروي افزايش يافت. رهبران امريكا كه ابتدا به‌شدت به اين اصلاحات مشكوك بودند، نهايتا گورباچف را به عنوان يك رهبر مصلح پذيرفتند.

1986
اكتبر اين سال گورباچف و ريگان در ويژه‌ترين ديدار دو جانبه شوروي و ايالات متحده شركت كردند. دو طرف در اين ديدار تقريبا توافق كردند كه كل زرادخانه هسته‌اي تهاجمي اتمي‌شان را نابود كنند. توافق ريكياوك به دليل پاره‌اي از جزييات مورد اختلاف ميان دو طرف از جمله تلاش امريكا براي اجازه داشتن در توليد قطعات سامانه دفاع موشكي فضايي و تلاش شوروي براي محدود كردن موضوع تحقيق و توسعه به آزمايشگاه‌ها، به نتيجه نرسيد. اما با وجود اين شكست، مذاكرات در پايتخت ايسلند، نهايتا منجر به ايجاد پيمان‌هاي دوجانبه جديد شد.

2010

روساي جمهوري امريكا و روسيه، پيمان جديدي را در پراگ امضا كردند كه به پيمان استارت دو مشهور شد. از آنجا كه پيمان استارت يك در دسامبر 2009 منقضي مي‌شد، بر اساس اين پيمان جديد ميزان كلاهك‌هاي هسته‌اي دو طرف 30 درصد كاهش مي‌يافت و سقف تعداد موشك‌هاي آماده شليك بين‌قاره‌اي، لانچرهاي زيردريايي و بمب‌افكن‌هاي سنگين، محدودكننده‌تر مي‌شد.

2009

دولت باراك اوباما اعلام كرد كه تصميم دارد طراحي سيستم‌هاي دفاع موشكي امريكا در اروپا را تغيير دهد، بر اين اساس استقرار دايم سامانه‌ها در خاك لهستان و جمهوري چك، به استقرار موقت و استفاده از ناوهاي امريكايي تغيير مي‌كرد.

2007
برنامه امريكا براي استقرار سامانه‌هاي ضد موشكي در لهستان و جمهوري چك، باعث خشم مسكو شد. دولت جورج بوش ادعا مي‌كرد كه اين سامانه دفاعي «براي مقابله با تهديد سرعت گرفتن برنامه موشكي ايران براي دفاع از تاسيسات امريكايي در اروپا» است. در ژوئن همين سال ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه پيشنهاد تاسيس يك سپر دفاع موشكي مشترك بر اساس توانايي‌هاي راداري روسيه در جنوب اين كشور جمهوري آذربايجان را مطرح كرد. اين پيشنهاد هيچگاه عملي نشد.

2000

بر اساس ناكارآمدي‌هايي كه در پيمان‌هاي پيشين وجود داشت، روسيه و ايالات متحده امريكا تصميم گرفتند كه يك مركز به اشتراك‌گذاري داده‌ها و يك سامانه هشدار پيش از شليك ايجاد كنند. اين سامانه‌ها براي اين تاسيس مي‌شدند كه خطر يك جنگ موشكي تصادفي به دليل اطلاعات مخدوش و هشدار غيرواقعي در مورد حمله مقابل را كاهش دهند. اين سامانه سال 1998 از سوي يلتسين مطرح شده‌بود و دو سال بعد تفاهمنامه‌اي براي اجراي آن امضا شد. چنين مراكزي هنوز ساخته نشده‌اند اما ساخت آنها هنوز در دستور كار قرار دارد.

1997

بوريس يلتسين و بيل كلينتون، روساي جمهور وقت ايالات متحده امريكا و فدراسيون روسيه، بيانيه مشتركي براي تقويت اجراي جنبه‌هايي از پيمان منع موشك‌هاي بالستيك 1972 امضا كردند. بر اساس اين بيانيه، ميان برنامه‌هاي دفاع موشكي استراتژيك و غيراستراتژيك (ميداني) تفاوت قائل مي‌شد. روسيه اين توافق را سال 2000 در دوما تصويب كرد، اما رييس‌جمهور بعدي امريكا، جورج دبليو بوش، تصميم گرفت امريكا را از پيمان منع موشك‌هاي بالستيك در سال 2002 خارج كند و اين توافق عملا از بين رفت.

1993

در اين سال ايالات متحده پيمان استارت 2 را امضا كرد، اين پيمان سال 1996 با شرايطي در كنگره امريكا به تصويب رسيد. دوماي روسيه سال 2000 آن را تصويب كرد، روسيه شرط اجراي پيمان منع موشك‌هاي بالستيك از سوي امريكا را براي اجراي اين پيمان قرار داد. قرار بود دو كشور ميزان كلاهك‌هاي هسته‌اي خود را به 3500 قطعه كاهش دهند. اين پيمان اجرايي نشد.

1991
سناي امريكا لايحه‌اي با عنوان همكاري‌ها براي كاهش تهديد را تصويب كرد كه بر اساس آن كمك‌هاي مالي و اقتصادي به كشورهاي تازه استقلال يافته شوروي براي كاهش خلع سلاح هسته‌اي و مواد قابل كاربرد در سلاح هسته‌اي پرداخت مي‌شد. اين كمك‌ها براي جمع كردن هزاران كلاهك هسته‌اي از سرزمين‌هاي كشورهاي تازه استقلال يافته اتحاد جماهير شوروي سابق پرداخت مي‌شد. از سال 1991 بر اساس برنامه همكاري‌ها براي كاهش تهديد، سالانه بيش از 5 ميليارد و 900 ميليون دلار به كمك‌هاي خارجي اختصاص يافت. بلاروس، قزاقستان و اوكراين، پروتكل ليسبون الحاقي به پيمان استارت را امضا كردند و تعهد دادند كه به عنوان كشورهاي غيراتمي به NPT بپيوندند.

1989
9 نوامبر با فروريختن ديوار برلين، تلاش‌ها براي خلع سلاح هسته‌اي در امريكا و شوروي سرعت بيشتري گرفت. ژوييه 1991 پيمان START كه پيش از اين از سوي امريكا كنار گذاشته‌شده‌بود از سوي جورج بوش پدر و ميخاييل گورباچف امضا و از سال 1994 اجراي آن آغاز شد. بر اساس اين پيمان تعداد كلاهك‌هاي هسته‌اي دو كشور به 6000 و تعداد سلاح‌هاي حامل كلاهك هسته‌اي به 1600 قطعه كاهش يافت. اين توافق با موفقيت همراه بود و هر دو طرف كه در زمان انعقاد پيمان، بيش از 10 هزار كلاهك هسته‌اي داشتند، تا پايان سال 2009 به مفاد اين قرارداد عمل كردند.

1987
در ماه دسامبر، ميخاييل گورباچف و رونالد ريگان، روساي جمهور شوروي و امريكا، پيمان نيروهاي ميان‌برد هسته‌اي (INF) را امضا كردند. بر اساس اين توافق كليه موشك‌هاي زمين به زمين هسته‌اي (از برد 300 تا 3400 كيلومتر) شامل سامانه موشكي پرشينگ 2 ايالات متحده و سامانه اس‌اس 20 اتحاد جماهير شوري، برچيده مي‌شدند. رسيدن به اين توافق با انعطاف گورباچف براي كنار گذاشتن مسائل ديگر استراتژيك از ميز مذاكرات از جمله مساله سامانه موشكي «جنگ فضايي» بود. اين نخستين پيمان كاهش سلاح‌هاي هسته‌اي بود كه به جاي ايجاد يك سقف عددي، اجازه ايجاد نظام جامع راستي‌آزمايي مي‌داد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
کارتون
کارتون