درباره اين روزهاي اركستر سمفونيك تهران
هيچ كس نميخواهد اركستر سمفونيك پا بگيرد
ارسلان كامكار
اركستر سمفونيك تهران و اساسا موسيقي اركسترال در ايران با اينكه از سابقه چند دهساله برخوردار است اما همواره جزو اركاني از موسيقي اين مملكت بوده كه همواره از تزلزل و بيثباتي مفرط رنج ميبرده است. علت اصلي و عمده اين جريان هم به نگاه حاكميت نسبت به موسيقي و وجود اركستر سمفونيك بازميگردد چرا كه به عقيده من اگر كسي حقيقتا دغدغه حضور اركستر سمفونيك را داشته باشد و بخواهد اين اركستر پا بگيرد و كارش را با تداوم انجام دهد به سادگي ميتواند تصميمش را عملي كند.
قرار نبوده و نيست كسي شقالقمر كند اما من تصور ميكنم اگر فرضا درآمد حاصل از يك روز فروش نفت در ايران را به اركستر اختصاص ميدادند ميتوانست جوابگوي همه هزينههاي دوساله اركستر باشد بيآنكه دل نگراني و دلمشغولي نسبت به آينده آن داشته باشيم. اما حقيقت امر اين است كه هيچ كس نميخواهد اركستر سمفونيك پا بگيرد و همه ترجيح ميدهند اين اركستر به قول معروف «لِك و لِك» كند تا هر سال در جشنواره موسيقي فجر بگويند مملكت ما هم اركستر سمفونيك دارد. در صورتي كه با اين ديدگاه و اين تفكر هرگز نميتوان يك اركستر را با چندين نوازنده اداره كرد و انتظار داشت كه كارش درست پيش برود. نوازندههاي اركستر سمفونيك هم مثل ديگر مردم اين مرز و بوم هزينه زندگي دارند و نميتوان انتظار داشت كه با حقوق كم همچنان پاي كارشان بمانند و دم نزنند.
اركستر سمفونيك پيش از انقلاب هم فعاليت خود را داشت و حكومت از آن حمايت ميكرد هر چند من آن زمان در اركستر نمينواختم اما از بسياري از نوازندههاي آن دوران شنيدهام كه حقوقي كه دريافت ميكردند نه تنها كفاف زندگي روزمرهشان را ميداد بلكه ميتوانستند پسانداز هم داشته باشند. البته ناگفته نماند كه در آن دوران هم اركستر مشكلاتي داشت و از همه مهمتر اين بود كه شنوندههاي اركستر خاص بودند و مردم عامي را براي تماشاي كنسرت به سالن راه نميدادند اما با اين حال اركستر فعال بود و با نوازندههاي ايراني و غير ايراني كار خودش را به درستي ادامه ميداد. خوشبختانه امروز ما اين مشكل را نداريم و هركس ميتواند اجراي اركستر سمفونيك را تماشا كند خصوصا اگر رپرتوار اجرايي اركستر به گونهاي باشد كه تركيبي از قطعات دشوار و ساده براي مخاطبان در نظر گرفته شود چرا كه با اين انتخاب ميتوانيم مخاطبان بيشتري را براي حمايت از اركستر جذب كنيم.
من با توجه به اينكه ساليان سال در اركستر حضور داشتهام و همواره عملكرد آن برايم اهميت داشته است سعي كردهام حتي در دورهاي كه از آن كنارهگيري كردم جريانات پيرامون آن را دنبال كنم اما متاسفم كه هنوز هم همان مشكلات و مسائل اوليه در اركستر سمفونيك وجود دارد و انگاري قرار نيست هيچوقت درست شود. زماني هم كه علي رهبري براي مديريت هنري اركستر به ايران آمد همين مشكلات وجود داشت اما مساله اساسي اين بود كه او ترجيح ميداد پيش از هر كاري، كار خودش پيش رود و اصلا دلسوز نوازندههاي اركستر نبود. نوازندهها هم چون رقم قرارداديشان به نسبت كاري كه ميكردند يا از آنها ميخواستند خيلي كم بود مدام اعتراض ميكردند و البته هيچ كس هم پاسخگو نبود. علي رهبري هم كه بايد اين جريان را به سوي روشني هدايت ميكرد مدام در جواب ميگفت: «عالي ميشود. » اما پيدا نبود منظور او از «عالي» دقيقا چيست چون روي نوازندهها فشار زياد بود و اين تشنج و فشار به بدنه اركستر راه يافته بود. البته منظور من اين نيست كه علي رهبري در كارش حرفهاي نيست. او رهبر توانمند و با تجربهاي است و هر كس اين را كتمان كند بايد به دانشش شك كرد اما مشكل اصلي من و ديگر نوازندهها اين بود كه مدام سنگ خودش را به سينه ميزد. من هم از اركستر بيرون آمدم چون به اين نتيجه رسيدم ادامه دادن با اين شرايط «هالوگري» است و جالب است كه او همهجا اعلام كرد من ديگر توانايي جسمي براي همكاري با اركستر را ندارم. اين در صورتي است كه همين حالا هم دارم در اركستر سمفونيك ساز ميزنم و هيچ مشكلي براي اجراي موسيقي ندارم اما ادامه دادن با آن شرايط و آن اوضاع و كاري كه علي رهبري از ما ميخواست بدون آنكه اندكي به فكر حق و حقوق ما باشد، برايم توهينآميز بود. حالا كه به اركستر بازگشتهام همچنان آن مشكلات وجود دارد اما شهرداد روحاني اين انصاف را دارد كه از نوازندههاي اركستر همان ميزان كاري را بخواهد كه براساس آن حقوق دريافت ميكنند. هر چند عدهاي هم اين انتقاد را دارند كه از زماني كه شهرداد روحاني رهبري اركستر را پذيرفته است، اركستر قطعات تكراري اجرا ميكند اما به نظرم اين ايراد نيست و زمان علي رهبري هم همين اركستر بارها سمفوني 9 بتهوون را اجرا كرد هر چند بهتراست رپرتوار اركستر بعد از اين متنوعتر باشد.
در نهايت اينكه ما به دولت تدبير و اميد، اميدوار بوديم و حتي دو بار در انتخابات به آقاي حسن روحاني رأي داديم اما هيچ كاري صورت نگرفت. چهار سال پيش خودِ من قرار بود بازنشست شوم اما گفتند اداره سرود براي شما 3 سال كمتر بيمه رد كرده است و با اينكه من اين دوره سهساله را گذراندهام اما هنوز هم بعد از يك سال نامه ابلاغيه من از سوي وزارت ارشاد نيامده است تا بتوانم سنواتم را دريافت كنم. آخرين باري هم كه به وزارتخانه رفتم جواب درستي ندادند و همچنان پا در هوا ماندهام چون هيچ كس در وزارتخانه كار نميكند. كسي هم به اين فكر نميكند كه من اين پول را ممكن است لازم داشته باشم. اميدوارم كه وضع تغييري كند و مسوولان فرهنگي واقعا به فكر ما هنرمندان بيفتند.
كنسرت مايستر اركستر سمفونيك تهران