توصيف مهدي غبرايي از «چوب نروژي»
يك سر و گردن بلندتر از «ناتور دشت» و «گتسبي بزرگ»
ندا آلطيب
مهدي غبرايي پس از مدتها انتظار حالا روزهاي خوشايندي را سپري ميكند؛ هم رمان مورد علاقهاش «چوب نروژي» به تازگي منتشر شده و در قفسه كتابفروشيها قرار گرفته، هم ديگر رمان محبوبش «اين ناقوس مرگ كيست» از سد مجوز گذر كرده و به زودي منتشر ميشود و هم رمان«پاريس، جشن بيكران» با ترجمه برادر مرحومش ـ فرهاد ـ به چاپ دهم رسيده است و همه اينها دلخوشيهاي خوبي است در روزهاي زرد پاييزي.
رمان محبوب غبرايي «چوب نروژي» به قلم «هاروكي موراكامي» است كه سرانجام بعد از پنج شش سال انتظار، توانست مجوز انتشار بگيرد و چند روزي است كه از سوي انتشارات كتاب نشر نيكا منتشر شده است.
غبرايي كه پيشتر هم آثار ديگري از نويسنده نامدار ژاپني را ترجمه كرده است، درباره اين رمان به «اعتماد» ميگويد: «چوب نروژي داستان عاشقانه بسيار ظريفي دارد و برعكس بيشتر كارهاي موراكامي آن فضاي غيرواقعي، جادويي و عجيب را ندارد. در واقع او خواسته با نوشتن اين رمان طبعآزمايي كند. از آنجاكه موراكامي خود مترجم رمانهاي مشهور «گتسبي بزرگ» اسكات فيتز جرالد و «ناتور دشت» سالينجر است و اين دو اثر مشهور را به زبان ژاپني برگردانده است، اثري نوشته كه به اعتقاد من يك سر و گردن از هر دو اين كتابها بلندتر است.»
غبرايي كه پيشتر رمانهاي «كافكا در كرانه» و «سوكورو تاكازاكي بيرنگ و سالهاي سرگشتگي» و شش عنوان ديگر را از هاروكي موراكامي ترجمه كرده است، توصيف جالبي درباره «چوب نروژي» دارد: «اين رمان مخصوص جوانهاست از 9 سال تا 90 سال! رماني است لطيف و عاشقانه كه كشش بسيار دارد. براي خود من يكي از جذابيتهاي موراكامي اين است كه با وجود نوشتن از ناكاميها و فقدانها، نواي زيرين داستانش عشق به زندگي و شادماني است. در همه آثارش چنين است و در «چوب نروژي» بيشتر از بقيه و همين موضوع مرا به وجد ميآورد.»
غبرايي مدتها براي دريافت مجوز انتشار اين كتاب انتظار كشيد و بارها اعلام كرد اين رمان ميتواند به فروشي بسيار خوب دست پيدا كند. البته در اين فاصله، اين كتاب با ترجمهاي ديگر مجوز گرفت و منتشر شد ولي تجربه نشان داده كه اين موضوع نميتواند مانع موفقيت ترجمههاي شناختهشدهاي باشد كه بعدتر به بازار كتاب ميآيند.
به گفته او، «وود» در عنوان رمان به معناي چوب است و «وودز» به معني جنگل و چوب نروژي، نوع نامرغوبي از چوب كاج. جان لنون پس از گريز معشوقهاش همين نوع از چوب را آتش ميزند. به علاوه اينكه اين نام تلميح ديگري دارد به داستان بيتل نامبرده و اسم فرعي ترانه «چوب نروژي» كه در مقدمه كتاب هم اشاره كردم: اين پرنده پرواز كرده يا به عبارت درستتر مرغ از قفس پريده و كنايه از سرنوشت نائو كو است. توجه داشته باشيد كه نام اصلي انگليسي است نه ژاپني.
در سال 2010 بر اساس اين رمان، فيلمي به كارگرداني تران ان هونگ ساخته شده است.
غبرايي كه در كارنامه كارياش ترجمه آثاري از يوسا، بولگاكف، خالد حسيني، ويرجينيا وولف، رومن گاري، روژه ساراماگو و... را دارد، خبر ديگري هم ميدهد. او كه در چند سال اخير بارها از مميزي رمان «اين ناقوس مرگ كيست» اثر مشهور ارنست همينگوي گلايه كرده بود، حالا خبر ميدهد كه كارهاي نهايي انتشار اين رمان انجام شده و تا چند روز ديگر اين كتاب نيز از سوي نشر«افق» به بازار ميآيد: «اين كتاب از نظر حجم، بزرگترين كتاب همينگوي است كه در مقدمه آن هم گفتهام همينگوي در اين اثر پا جاي پاي تولستوي گذاشته است. ترجمه آقاي رحيم نامور قديميترين ترجمهاي است كه از اين رمان به زبان فارسي وجود دارد كه البته ايشان خلاصهاي از رمان را ترجمه كرده بودند و خودشان نيز اين موضوع را بيان كرده بودند. با اين حال ما در دوره نوجواني، اين رمان را با همان ترجمه خوانديم و از آن لذت برديم. اما ترجمه من كامل است و تمام عبارات اسپانيايي، آلماني و فرانسوي را دربر ميگيرد.»
اين رمان كه خواندن آن در جهان پر از جنگ امروز همچنان توصيه ميشود، پيشتر با نام «زنگها براي كه به صدا در ميآيد» در كشور ما منتشر شده است. و سومين خبر خوشايند اينكه «پاريس جشن بيكران» از سوي انتشارات «كتاب خورشيد» به چاپ دهم رسيده است.
اين كتاب نيز نوشته ديگري از همينگوي و دربردارنده خاطرات اين نويسنده مشهور از شهر رويايي پاريس است كه در قالب رماني منتشر شده است. «پاريس، جشن بيكران» يادگار همينگوي از پاريس دهه 20 و ارزشمندترين بخش از دستنوشتههاي برجاي مانده از اوست كه اول بار پس از مرگش منتشر شد و به سرعت در ميان پرفروشترين كتابهايش جاي گرفت. اين كتاب بعد از درگذشت فرهاد غبرايي مدتي منتشر نشد و انتشارات «كتاب خورشيد» از مهدي غبرايي ديگر مترجم و برادر فرهاد غبرايي خواست تا بار ديگر اين رمان را بازنگري كند و حالا همين رمان به چاپ دهم رسيده است.