موسيقي هنر جهاني است
ندا انتظامي
اولافور آرنالدز به ايران آمد، كنسرت داد و رفت.راميز قلياُف هم به زودي به ايران خواهد آمد و هم كنسرت خواهد داد و هم مستر كلاس برگزار خواهد كرد.
كريستوفر ون ديلن، سرپرست گروه موسيقي شيلر به همراه اعضاي گروهش، براي اجراي كنسرت وارد تهران شدند.
خبرهاي اجراي كنسرت هنرمندان ديگر كشورها خبرهايي است كه مدتي خبر روز موسيقي ايران است. امري كه اين مدت علاقهمندان موسيقي خارجي توانستند كارهاي خوب از هنرمندان بهروز جهان را ببينند. به عبارت ديگر در سالهاي اخير گامهاي مثبتي در جهت گسترش همكاري و تعامل فرهنگي ايران با ساير كشورها برداشته شده است.
مبحث اين يادداشت اجراي اين گروهها، استقبال مخاطبان ايراني و تمديد چندباره اين كنسرتها نيست كه اين حضور و استقبال ايرانيان اصلا عجيب نيست. مبحث تاثيري است كه اين هنرمندان از ايران ميگيرند و آن را اشاعه ميدهند.
اولافور آرنالدز از كشور كوچك ايسلند موسيقي كشورش را به تمام دنيا ارايه داده است و در دنيا كلي طرفدار دارد. بخشي از طرفدارهاي او ايرانياني هستند كه پيش از آمدن او به ايران به او ايميل زدهاند يا در اينستاگرام پست گذاشتهاند، از هنر او تعريف كردهاند و خواستار حضور او و اجراي كنسرت در ايران شدهاند. هرچند كه به گفته خود اولافور اين پيامها كه به فارسي نوشته شده بود براي او نامفهوم بود.
دعوت عمارت روبهرو از او شوق را در او زنده كرد كه به ايران بيايد... هرچند كه مادرش از اينكه او به ايران بيايد نگران بود و آرايشگرش هم از جنگ و نا امني در ايران با او سخن گفته بود.
راميز قلياف هم پيش از اين به ايران آمده بود مانند گروه شيلر. البته راميز قلي اف در ايران كنسرت داده بود اما گروه شيلر براي نخستين بار است كه كنسرت ميدهند. كريستوفر ون ديلن 10 سال پيش به ايران آمده بود و به تبريز و اصفهان رفته بود به عبارت ديگر نگراني اولافور را نداشته است، حتي به گفته ديلن احساس خوبي براي حضور در ايران داشته است. اولافور درست گفته است: «خبرهاي خوب در اخبار نميآيند و فقط خبرهاي بد منتشر ميشوند.»
حال او با خاطرات خوش از ايران ميرود چرا كه ايران را پر از مهرباني و افرادي ديده كه او را براي شام به خانههايشان دعوت كردهاند.
اجراي اولافور تمام شد و اجراي شيلر هم تمام ميشود همانطور كه پيش از اين اجراهاي كيهان كلهر وگروه رامبراندت تريو ديگر اجراهاي گروههاي خارجي تمام ميشود. اما اين پايان در حقيقت آغاز راه است چرا كه اين افراد سفيرهاي فرهنگي هستند كه تحت تاثير فرهنگ ايران قرار ميگيرند و در نتيجه از ايران به خوبي ياد ميكنند.
موسيقي، تئاتر و به عبارت ديگر همه هنرها سفيران فرهنگي هستند كه متاسفانه كمتر به آن توجه شده است، در حالي كه مهمترين نقش و تاثير را درتبادل فرهنگي با جهان دارند. امروزه نميتوان نقش شبكههاي اجتماعي را در تبادل فرهنگي و جهاني شدن ناديده گرفت، خصوصا كه شبكههاي اجتماعي با نقشي كه در زندگي بشري پيدا كرده است هر روز مرزهاي جهان را كمرنگ و كمرنگتر ميكنند.
اولافور هنرمندي است كه به گفته خودش از طريق اينترنت با تمام دنيا ارتباط گرفته و موسيقي خود را معرفي كرده است؛ او بيش از 80 هزار طرفدار دارد. حال او در اينستاگرام خود از ايران نوشته است و با مخاطبان خود در سراسر دنيا آن را به اشتراك گذاشته است. او در يكي از پستهاي خود عكسي از دربند منتشر كرده و نوشته كه عاشق اين مكان است؛ يا با خوشحالي اعلام كرده است كه بليتهاي كنسرتش به سرعت به فروش رفته است.
هنرمندان ميآيند و ميروند. با ذهن خالي يا حتي منفي همانند اولافور كه با پس زمينه فكري خطر و جنگ به ايران آمده بود اما استقبال مردم، آشنايي و نظرهاي آنها در مورد موسيقي، خود، تصويري جديد و متفاوت از ايران براي او ساخت. كاري كه فقط در حوزه هنر ميتوان از آن انتظار داشت. البته او در ايران از خطر هم آگاه شد، آن هم زماني كه در ترافيك گير كرده بود و مجبور شد براي رسيدن به كنسرت از موتور استفاده كند با اين حال اعتقاد او اين است: «هرچه درباره ايران شنيدم اشتباه بود و معتقدم مردم ايران مهربانترين هستند.»