• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3974 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۲ آذر

به خاطر يك جاي خالي

مرتضي شاملي

باز برگشتم به «اعتماد»، جايي كه مهروموم‌ها قبل «يادداشت‌هاي يك مستندساز» را در آن شروع كردم؛ اما چرا يادداشت‌هايم چنين عنواني دارند و مستندسازي من چه ربطي به يادداشت‌نويسي‌ام دارد؟ واقعيت اين است كه بين سينماي مستند ما و سياستگذاري كشور آن تعامل و بده بستان درست و به موقعي كه بايد باشد، نيست يا اصلا وجود ندارد. آيا اين فيلم‌هاي مستند هستند كه جذابيت و تاثيرگذاري مناسب را براي مسائل كشور ندارند يا مسوولان هستند كه خود را مبرا و بي‌نياز از جريان مستندسازي اصيل كشور و دستاوردهاي آن مي‌دانند؟ يا اصلا كانال‌هاي تلويزيوني ما هستند كه نمي‌دانند يا فراموش كرده‌اند كه بخش عمده‌اي از وظيفه آنها نمايش مستندهاي چالشي است. مستند تا فرصت نمايش و عرضه درست تلويزيوني را نداشته باشد و نتواند صريحا و بدون دستكاري‌هاي رايج در چشم و ذهن جامعه و مسوولان بنشيند، تقريبا بلااثر است و دردي از مسائل كشور را- ولو اينكه نمايش‌هاي متفرقه و اينجا و آنجا هم داشته باشد- دوا نمي‌كند.
اوايل انقلاب وضع اين‌طور نبود. بده و بستان و تعامل خوبي بود بين مستندسازي كشور و تلويزيون و مسوولان مملكتي. مستندهاي خوبي توليد و از تلويزيون پخش مي‌شد؛ مسوولان هم گوش‌به‌زنگ و به‌اصطلاح آنلاين بودند و هشدارها را جدي مي‌گرفتند و چه‌بسا تصميمات‌شان را هم اصلاح مي‌كردند. مثالي مي‌زنم: در آن سال‌ها به پيشنهاد معاونت برق‌رساني روستايي وزارت نيرو مستندي ساخته شد به نام تيرهاي چوبي.
اين مستند قرار بود توجيه‌كننده اين پيشنهاد به هيات دولت باشد كه به ‌جاي اينكه مثل سابق تيرهاي چوبي برق‌رساني روستايي را از خارج وارد كنيم (كه رقم بزرگي هم بود) از درختان جنگل‌هاي داخل كشور استفاده شود. پيشنهاد خوبي به نظر مي‌رسد خصوصا كه در آن زمان صرفه‌جويي ارزي قابل‌توجهي هم داشت؛ اما سازندگان فيلم با يك تحقيق ميداني به نتيجه‌اي رسيدند كاملا متفاوت و دقيقا عكس آن چيزي كه در طرح پيشنهادي به دولت آمده بود؛ به‌ عبارت ‌ديگر تصويب و اجراي طرح پيشنهادي به هيات دولت به مفهوم نابودي بخش بزرگي از جنگل‌هاي كشور بود!
نمي‌دانم تاكنون در سكوت جنگل با درختان روبه‌رو شده‌ايد؟ آن روز در آن سكوت مه‌آلود و نمناك جنگل، درختان با تمام مظلوميت‌شان حرف كه نه فرياد مي‌زدند؛ فريادي روياروي با تصميمات ناپخته و قاهر انساني...
سرانجام فيلم ساخته و زمان پخش آن‌ هم از تلويزيون اعلام مي‌شود. هيات دولت نيز در همان زمان (لابد با تمهيدات حساب‌شده قبلي) فيلم را از تلويزيون مي‌بيند و مي‌بيند كه چه تفاوتي است بين آنچه فيلم مي‌گويد با آنچه طرح پيشنهادي مدعي آن است! طرح رد مي‌شود و جنگل‌هاي مملكت، لااقل در آن مقطع، از اشتباهي بزرگ جان به در مي‌برند.
سوال اينجاست كه اكنون نيز چنان است؟ مسلما نه. اگر چنان بود خيلي از افسوس‌ها و لب گزيدن‌هاي كنوني از وضع آب و طبيعت و محيط‌زيست و ناهنجاري‌هاي اجتماعي و اقتصادي‌مان در كار نبود.
خلاصه كنم: امروزه مستندسازي واقعي، چه هنگام ساخت و چه بعد از آن، حتي پس از نمايش، راه رفتن در ميدان مين است؛ اما باوجود تمام مشكلات، جاي چنين مستندهايي در مقابل انبوه مستندنماهايي كه فقط امكانات را تلف مي‌كنند و حقايق را مخدوش و بيشتر كاركرد آماري و بيلاني در سخنراني‌هاي رسمي دارند تقريبا خالي است و من به خاطر همين جاي خالي است كه مي‌نويسم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون