• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3976 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۵ آذر

گفت‌وگو با كيت بلانشت

يكي از آنها دخترم است!

بازيگر 48 ساله سينما اصليتي استراليايي دارد. به همين دليل، صميمي‌ترين دوستش در هاليوود نيكول كيدمن است. نزديك دو دهه است كه درزمينه بازيگري فعاليت دارد. همزمان بازيگر فيلم‌هاي هنري و فيلم‌هاي عامه‌پسند بوده است. بازي‌اش در آثاري مثل اليزابت، بابل، هوانورد، آقاي ريپلي مستعد و ياسمن آبي با تحسين منتقدان همراه بوده و كارهايي مثل ارباب حلقه‌ها، هابيت، سيندرلا و يكي از قسمت‌هاي مجموعه فيلم ايندياناجونز، جزو فيلم‌هاي پرفروش جدول گيشه نمايش بوده‌اند. در سومين قسمت تور، بلانشت در نقش كاراكتر منفي داستان ظاهر شده است. با حضور در اين نقش، بلانشت با موجي از تحسين روبه‌رو شده و نامش در كنار نام كاراكتر اصلي فيلم يعني تور قرار گرفته است. بخشي از گفت‌وگو با كيت بلانشت كه اختصاص به خود فيلم دارد، يك روز بعد از فيلمبرداري صحنه معروف نبرد او با كاراكتر تور و دوستانش روي پل آزگارد انجام شد. بخش‌هاي ديگر گفت‌وگو از مصاحبه‌هاي مختلف با او انتخاب‌ شده است.

 

درباره كاراكتر هلا براي‌مان مي‌گوييد؟

خب، او چيزي شبيه الهه مرگ است. چيزي كه توجهم را براي بازي در اين نقش جلب كرد، اين است كه هيچ‌چيزي درباره‌اش نمي‌دانستم. اين نكته بازي در آن را برايم هيجان‌انگيز مي‌كرد. به‌صورت طبيعي، هواداران داستان‌هاي مصور چيزهاي زيادي درباره‌اش مي‌دانند. كشف اين مساله كه او كيست، پروسه‌اي جالب براي من بود.

هيجان زيادي در اين رابطه وجود دارد كه هلا نخستين شخصيت خبيث زن مجموعه داستان‌هاي مارول است. وقتي قرارداد بازي در اين نقش را امضا كرديد، نگران اين نبوديد كه قرار است چگونه او را به تصوير بكشيد؟

البته كمي مي‌ترسيدم. اما فراموش نكنيد كه او طرفداران بسيار زيادي در بين دخترها و خانم‌ها دارد. يكي از آنها دختر خودم است! با بازي در اين نقش، به آنها كمك مي‌كنيد تا بتوانند درك بهتري از چنين آدمي داشته باشند. زماني كه قرار شد در اين فيلم بازي كنم، هنوز خبري از توليد «كاپيتان مارول» نبود كه يك زن كاراكتر ابرقهرمان آن است. فكر مي‌كنم اين اتفاق بزرگي است كه يك كاراكتر مونث را در چنين حال و هوايي مي‌بينيم و باعث مي‌شود تا ديگر شخصيت‌هاي مونث هم وارد كارزار شوند.

حضور در سه‌گانه ارباب حلقه‌ها چقدر كمك كرد تا در تور آماده‌تر باشيد؟

خيلي كمك كرد. اندي سركيس پيشگام بازي در اين‌جور كارهاست! فيلم‌هاي او را تماشا كردم، تا كمك كند بتوانم وارد دنياي پرده آبي و حقه‌هاي آن شوم. هم وايتيتي و هم پيتر جكسن، اصرار داشتند كه مقدار زيادي كارهاي فيزيكي واقعي داشته باشيم تا همه‌چيز كامپيوتري نباشد. بايد طراحي‌هاي وايتيتي را ببينيد. هنرمند خلاقي است و به خوبي مي‌داند چه چيزهايي براي بازيگر در درجه اول اهميت قرار دارد. حتي اگر خود بازيگر نتواند در دنياي ساخته‌شده توسط او قرار گيرد، حسي را خلق مي‌كند كه فضاي موردنظر را بگيرد و متوجه شود. اين موضوع واقعا به بازيگر كمك مي‌كند تا در كنار پرده آبي، ايده و نظري درباره كاري كه انجام مي‌دهد، داشته باشد.

در عين ‌حال، بايد از زويي بل ياد كنم. او فقط يك بدلكار بي‌نظير زن نيست، بلكه يك‌پا بازيگر پرشور است. داشتن او در كنار خود در زمان فيلمبرداري، مثل حضور يك منبع الهام و يك پارتنر خوب بوده است. خلق آنچه تماشاچي روي پرده سينما مي‌بيند، بدون وجود او امكان‌پذير نبود. در نتيجه تحت هدايت او توانايي آن را داشته‌ام كه كارهايي بيشتر از بدلكاري انجام دهم. مشابه چنين چيزي را سر صحنه فيلمبرداري ارباب حلقه‌ها و هابيت‌ها هم داشتم. بر اساس تجربه‌ام اين را مي‌گويم كه بخش مهمي از كار در جلوي دوربين خلق شد و ربط زيادي به جلوه‌هاي ويژه و حقه‌هاي سينمايي ندارد. خيلي‌ها فكر مي‌كنند اين صحنه‌ها حاصل كار تكنسين‌ها در مراحل بعد از فيلمبرداري است. اما اين‌طور نيست. اكثر آنها را در مرحله فيلمبرداري و در جلوي دوربين انجام داده‌ام.

كريس همسورث مي‌گفت بعد از مطالعه فيلمنامه، منتظر بود تا ببيند كاراكتر هلا را چگونه خلق مي‌كنيد و بازي شما چه تفاوت‌هايي با متن فيلمنامه دارد. بعدتر اعلام كرد كاراكتري كه ارايه داده‌ايد، خيلي جلوتر از يك كاراكتر خبيث سنتي است.

وقتي مي‌خواستم در اين نقش بازي كنم، درخواست كردم به من كمي زمان بدهند تا بتوانم لحن مناسب را براي كاراكتر پيدا كنم. مي‌دانستم كه تايكا، كارگردان آن است و او با كسي شوخي ندارد. كمك كريس و بقيه را هم داشتم. اين كمك‌ها خيلي به‌دردبخور بود. البته به كارگردان هم اعتماد كامل داشتم. او مي‌خواست كه برايش بازي كنم، نه اينكه جلوي دوربين بازي كنم! خب، خود تايكا دوبار و دو جور در فيلم حضور داشت! اين نكته هم كمك زيادي مي‌كرد تا راحت‌تر نقش را درك كرده و جلوي دوربين ارايه كنم.

درخواست نكرديد كه صحنه مشتركي را جلوي دوربين باهم داشته باشيد؟

نه. مي‌دانم اگر لازم باشد، خودش چنين صحنه‌اي را در قسمتي از فيلم در نظر مي‌گيرد.

فكر مي‌كنيد در فيلم‌هاي بعدي كميك استريپي مارول و دنيايي كه خلق كرده، احتمال حضورتان هست؟

نمي‌دانم. همه‌چيز بستگي به اين دارد كه سازندگان فيلم‌هاي شركت مارول، چه تصميمي بگيرند. شما در مقام بازيگر هيچ‌وقت نمي‌دانيد آنها چه‌كار خواهند كرد و چه تصميمي خواهند گرفت. تلاش زيادي كردم تا كارم را درست انجام دهم. اما اين به معناي آن نيست كه كارم خوب بوده است. نمي‌توانم جواب شما را با يك بله يا خير بدهم. همه‌چيز بستگي به نظر روساس بزرگ تهيه‌كننده دارد!

تماشاگران سينما از انتخاب شما براي بازي در اين فيلم يكه خوردند. آوردن بازيگري مثل شما با آن سابقه كاري در دنياي كميك‌استريپي و ابرقهرمانانه مارول، براي بسياري هيجان‌انگيز و البته باورنكردني است. بازي در اين فيلم چيزي است كه منتظرش بوديد، يا اينكه كار كردن با تايكا و خود فيلمنامه بود كه مجاب‌تان كرد در آن بازي كنيد؟

البته فيلمنامه و كارگردان نقش بسيار مهمي در اين انتخاب داشتند. اما هميشه دلم مي‌خواست وارد چنين دنيايي شوم و در فيلمي در اين ژانر بازي كنم. وقتي چيز زيادي درباره اين نوع كار نمي‌داني، بازي و همكاري با آن خيلي هيجان‌انگيزتر مي‌شود. از خودت مي‌پرسي: «چطوري مي‌خواهي انجامش دهي؟» و به دنبال جواب آن هستي. وقتي پيشنهاد بازي در فيلمي را دريافت مي‌كنم، به اين فكر مي‌كنم كه چگونه مي‌خواهم وارد دنياي دروني آن شوم. بدون توجه به اين نكته كه نيازي به شگفت‌زده كردن مردم داشته باشم، تلاش هميشگي‌ام اين است كه خودم را به سطح بالاتري بكشم. مثل سفر به مكان‌هاي ناشناخته است. دوست داري سفر بيشتري بكني و به جاهايي بروي كه تابه‌حال نرفته‌اي. شكست، قدم اشتباه و قضاوت عمومي، همه جزو چيزهاي مشتركي هستند كه در زندگي روزمره با آنها سروكار داريم. اما تو فقط خودت را در باد رها مي‌كني و منتظر نتيجه مي‌ماني. نمي‌دانم قضاوت ديگران چه خواهد بود، اما براي خودم بسيار هيجان بوده است. بازي در نقش هلاي خبيث دقيقا همان چيزي بود كه براي مدت‌ها در انتظارش بودم.

تجربه بازي در سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها» چگونه بود؟

تا قبل از آن جلوي پرده آبي بازي نكرده بودم و با اين‌جور چيزها، بيگانه بودم. بازي در اين مجموعه فيلم، چيزي مثل ورودم به دنياي بازي‌هاي كامپيوتري بود. يك دنياي كاملا متفاوت بود.

از ابتدا مي‌خواستيد بازيگر شويد؟

واقعا نمي‌دانم چنين چيزي را مي‌خواستم يا نه. آدم بسيار فعالي هستم. منتظر اين نشستن كه تلفن زنگ بخورد، چيزي نبود كه واقعا خوشحالم كند. سعي كردم اين كار را بكنم و بعد، تلاشم اين بود كه آن را انجام ندهم. بعد دوباره به اين فكر افتادم كه انجامش دهم. يك‌جور ناآرامي و تشويش در آن وجود دارد كه در تمام اوقات آن را احساس مي‌كنيد. اما شايد همين است كه باعث مي‌شود ادامه دهيد و به جلو برويد.

همكاري با فيلم‌هاي انيميشن را دوست داريد؟

كار كردن در اين‌جور فيلم‌ها و بخشي از روند كار بودن، يك موهبت است. خودم و بچه‌هايم قسمت اول «چگونه اژدهاي خود را تعليم دهيد» را خيلي دوست داريم. وقتي پيشنهاد همكاري با فيلم را دريافت كردم، خيلي خوشحال شدم. به عنوان يك بازيگر، مجبوريد از اعضاي بدن و چهره براي بيان احساسات مختلف استفاده كنيد. اما وقتي قرار مي‌شود فقط به كمك صداي‌تان كاري را انجام دهيد، آن‌ وقت معلوم مي‌شود چقدر توانايي داريد. شما بايد به ‌جاي كسي حرف بزنيد كه كاملا منفك و جداي از شماست و توسط كسان ديگري خلق‌شده است. اما صداي شما به اين موجود غريبه جان و هويت مي‌دهد. در يك اتاق محصور و درحالي كه كس ديگري هم كنارتان نيست، بايد حس و حال لازم را گرفته و يك نقش را با صداي‌تان زنده و اجرا كنيد. كار بسيار جالبي است.

شعارتان در زندگي چيست؟

اگر مي‌داني قرار است شكست بخوري، شكوهمندانه شكست بخور.

كار با وودي آلن در ياسمن آبي چطور بود؟

او را بسيار بخشنده، صادق و همراه پيدا كردم. به‌صورت طبيعي، وقتي آدم‌ها صادق هستند نوعي بي‌رحمي در رفتار و گفتارشان ديده مي‌شود. اما من ترجيح مي‌دهم واقعيت‌ها را بشنوم. اگر كارم درست نبوده، بايد به من گفته شود. وقتي اشتباهات آدم به او گفته مي‌شود، راه‌هايي براي جبران آن هست. مي‌تواني كاري در اين رابطه انجام دهي و غلط خود را اصلاح كني. اصلا اين جمله را دوست ندارم كه «ولش كن، در مرحله تدوين و پاياني فيلم درستش مي‌كنيم!» در فيلم‌هاي وودي آلن چيزي به نام مرحله پاياني توليد وجود ندارد. هر چيزي كه هست، بايد سر صحنه فيلمبرداري انجام داده و درستش كني. اگر جلوي دوربين اتفاق نيفتد، هيچ‌وقت ديگر هم اتفاق نمي‌افتد.

مي‌گويند خاطره خوبي از هوانورد مارتين اسكورسيزي و همبازي‌تان آلن آلدا داريد؟

خيلي كوچولو بودم كه پدرم مرد و آلن آلدا خيلي شبيه پدرم بود. هفته‌اي پنج بار «مش» رابرت آلتمن را تماشا مي‌كردم، فقط براي اينكه او را ببينم و سلامي بكنم. براي همين، فكر كنم وقتي آلدا را ملاقات كردم، پيش خودش فكر كردم چه آدم ديوانه‌اي هستم! به سمت او دويدم، انگار كه پدرم را ديده‌ام.

چندساله بوديد كه پدرتان مرد؟

10‌ساله. داشتم براي خودم پيانو مي‌زدم. قدم‌زنان پنجره را بست. برايش دست تكان دادم. خبري از بغل كردن و بوسيدن نبود. كمي بعد سكته قلبي كرد. فقط 40 سال داشت. نمي‌توانستم باور كنم ديگر پيش ما نيست .

و كار تازه؟

سومين قسمت انيميشن كامپيوتري تعليم اژدها. هر بار كه مي‌خواهم با اين فيلم همكاري كنم، حالت خاصي دارم. هر بار هم مثل‌اينكه بار اول است مي‌خواهم اين كار را انجام دهم. «كتاب جنگل» را هم دارم. اندي سركيس، كارگردان آن است و البته در آن بازي هم مي‌كند. تجربه كاري بسيار خوبي بود.

درام جنايتكارانه «هشت يار اوشن» هم هست، روايتي زنانه از فيلم كلاسيك و معروف سينما.

با يك دوجين از بازيگران مطرح زن سينما همبازي هستم. فيلم شوخ و بانمكي است. اميدوارم كه چنين شده باشد و بتواند مورد توجه تماشاگران قرار گيرد. نوع تازه‌اي از كار اكشن است. در يكي دو سال اخير، توليد فيلم‌هاي اكشن با محوريت كاراكترهاي زن مورد توجه فيلمسازان و كمپاني‌هاي فيلمسازي قرارگرفته است. تصور مي‌كنم زنان بازيگر بايد خودشان را جدي‌تر بگيرند و حق خود را از صنعت سينما بطلبند. سينماي ما بيش‌ازاندازه مردانه است و خيلي وقت‌ها، زنان به حاشيه رانده مي‌شوند. هميشه آدم خوش‌بيني بوده‌ام. اما اين خوش‌بيني مانع از تلاش براي خلق موقعيت‌هاي بهتر نمي‌شود. براي به دست آوردن چيزهاي بهتر، بايد مبارزه كرد. هيچ ‌چيزي به ‌راحتي و به‌ آساني به دست نمي‌آيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون