پرستو بيرانوند
طي يكي، دو سال اخير سالنهاي خصوصي تئاتر در سطح تهران رشد بسيار مناسب و فزايندهاي داشته است؛ مسالهاي كه در نفس خود ميتواند به رشد و پيشرفت اين هنر كمك شاياني كند. اما از سوي ديگر نيز به دليل هزينه بسيار بالا و گاهي سرسامآور اجرا در برخي از اين سالنهاي خصوصي اجراي تئاتر، به ناچار گروههاي تئاتري دست به دامان شيوههايي چون حضور چهرههاي سينمايي و تلويزيوني در آثار نمايشي، تقليل سطح كيفي كار و پرداختن به مضامين عامهپسند و... ميشوند. اتفاقي كه شايد سبب رشد كمي اجراهاي نمايشي شود اما قطعا از كيفيت اجراها خواهد كاست و آسيبي جدي به ذائقه مخاطب تئاتري وارد خواهد كرد كه ممكن است ترميم آن ديگر به راحتي ممكن نباشد. در اين ميان اما دو اتفاق مثبت و اصولي در حوزه تئاتر خصوصي به شكل اميدواركنندهاي به هم گره خوردهاند كه به عنوان مصداقي بارز از جهتگيري صحيح در تئاتر خصوصي به آن ميپردازيم.
نخستين رخداد اين است كه اخيرا و در مهر ماه سال جاري تماشاخانه شانو در قالب آكادمي تئاتر دكتر قطبالدين صادقي افتتاح شد. در شناخت دكتر صادقي براي مخاطب تئاتري و همچنين ميزان تاثيرگذاري وي بر رشد هنر گرانقدر تئاتر در ايران جاي بحثي وجود ندارد. اما اينكه اين استاد مسلم و مولف تئاتر در كنار ساير اساتيد بزرگ اين رشته بايد با وجود حمايتهاي جدي دولتي صاحب فضايي مناسب ميبودند براي رشد و بسط مكتب هنري و فكري خود كه متاسفانه چنين فضايي به صورت جدي و برنامهريزي شده ايجاد نشده بسيار جاي بحث دارد. اما نقطه روشن ماجرا اينجاست كه به هر حال اكنون دكتر صادقي خود دست به كار شده و با وجود موانع و محدوديتها اين فضا را براي رشد هرچه بيشتر تئاتر در ايران و تربيت صحيح يك نسل تئاتري ايجاد كرده است. نكته اميدواركننده دوم نيز اين است كه اين روزها تماشاخانه مدرن و درجه الف شانو ميزبان نمايشي است كه به هيچوجه مولفههاي تئاترهاي پرزرق و برق و تجاري ساير تماشاخانههاي خصوصي با حضور چهرههاي مطرح را ندارد. نمايشي به نام ماراتن به نويسندگي و كارگرداني، كارگرداني جوان به نام آرش عسكري كه در عوض از كيفيتي مطلوب و حرفهاي برخوردار است. نمايشي كه در جايگاه خود ايستاده و حرفهاي بسيار براي گفتن دارد و با نگاه دلسوزانه، حمايتي و حرفهاي دكتر صادقي در تماشاخانه شانو به روي صحنه رفته است تا نشان دهد حضور اساتيد كاردان در اين حوزه تا چه اندازه رويكردي مثبت و متفاوت را نيز با خود به همراه ميآورد.
در همين زمينه گفتوگويي نيز با دكتر قطبالدين صادقي انجام داديم كه در ادامه ميخوانيد.
بزرگان تئاتري بايد مامني باشند براي تئاتريهاي نسل بعد از خود كه بتوانند مكتب خود را بسط دهند. اين موضوع خيلي كم در تئاتر ايران اتفاق افتاده است. شما در تئاتر ايران در زمره صفشكنان بوديد و اكنون آكادمي تئاتر خود را افتتاح كردهايد. انگيزه شما براي تاسيس آكادمي تئاتر چه بود؟
براي تاسيس تماشاخانه شانو سه انگيزه داشتم. انگيزه اولم زماني شكل گرفت كه ما يك گروه 40 نفره بوديم و من به تنهايي سابقه 52 كارگرداني داشتم و بقيه اعضاي گروه 30 تجربه كارگرداني داشتند كه مجموعا اعضاي گروه تجربه كارگرداني 80نمايش را داشتيم. اين اواخر حتي يك اتاق 40 متري براي جمع شدن و تمرين كردن نداشتيم. براي آماده كردن يك نمايش 4 بار محل تمرين خود را از دست داديم. احساس كردم يك گروه قبل از هر چيز به يك مكان نياز دارد. در اروپا كارگردانهاي صاحب نام مدير تئاتر ميشوند و گروه خود را مستقر ميكنند و به آنها درس ميدهند. به گروه خود تا حدود 5 سال فرصت ميدهند كه ذوق و استعدادهاي خود را به نمايش بگذارند و به گروه خود هويت ميبخشند. در ايران اين فرآيند وجود ندارد و هيچ كارگردان صاحبنام و صاحب سبكي مدير تئاتر نيست. كارمندان معمولي و وفادار هستند كه مدير ميشوند. در نتيجه روابط معكوس است و اين افراد بايد براي كارگردانان بزرگ تصميم بگيرند كه بهشدت دردآور است. مطلب ديگر اين بود كه من براي خود تعريف مشخصي از تئاتر دارم و قصد دارم سبك و روشي كه سالها است كار ميكنم و آن را با كارهاي خودم به دست آوردهام به نمايش دربياورم. متاسفانه ما به گدايي سالن افتاده بوديم، 20 سال از آخرين باري كه من در تالار وحدت نمايش اجرا كردم ميگذرد، 5 سال از آخرين باري كه در ايرانشهر و 4 سال از آخرين باري كه در تئاتر شهر اجرا داشتم، ميگذرد. در اين شرايط كارهاي تجاري با گروههاي مافيايي كه با يكديگر در ارتباط بودند، اجرا ميشد. سومين دليل براي احداث تماشاخانه اين بود كه من ميخواستم كانوني براي تربيت بازيگر باشم. براي مثال دانشگاه آزاد 600 نفر پذيرش براي دانشجوي تئاتر دارد و حتي 6 استاد براي آموزش آنها در اختيار ندارد. كيفيت فداي كميت شده است و يكسري محفوظات تكرار ميشود. من نياز به مكاني داشتم كه بتوانم اصول بازيگري تعريف شده و سبكي كه سالها با آن كار كردهام را پياده كنم. در اين شرايط بهترين اتفاق اين بود كه خودم مركزي براي اين امر داشته باشم. مورد مهم اين است كه تئاتر ما براساس چهرهها و موضوعات سبك بهشدت تجاري شده است. اعتقادي به تئاتر تجاري ندارم و تئاتر فرهنگي و هنري مورد توجه من است و هيچ تئاتري الان اين امر را در دستور كار خود ندارد. من ميخواهم در اين تماشاخانه تئاتر فرهنگي و هنري را دنبال كنم.
شما در صحبتهاي قبلي از تماشاخانه شانو به نام آكادمي تئاتر نام برده بوديد. آيا قرار است آكادمي تئاترتان به شيوه جهاني و تعريف شده آن مديريت شود يا آنكه مانند ديگر مراكز آموزشي كه وجود دارند، عمل كنيد؟
من ميخواهم دورههاي حداقل دوساله آموزشي داشته باشم. شايد خيلي دير و بد شروع كرديم در سال جاري موفق نشدم كه اين مساله را اجرايي كنم اما برنامه دارم كه هنرمندان مشتاق بازيگري را در اين آكادمي جمع كنم و آنها را طي حداقل 2 سال تربيت كنم و خروجي آن افرادي با سبك مشخص باشند. كارآموزان با دورههاي چندماهه بازيگر و چهره مطرح نخواهند شد و اغلب افراد با اين ديد وارد تئاتر ميشوند. هدف من مداوم عمل كردن در كار آموزش فقط از جنبه تكنيكها و روشهاي بازيگري است نه ديگر محفوظات كتابهاي تئوري دانشگاهها. اين هدف مستلزم يك برنامهريزي است كه اكنون مشخص شده است اما لازمه آن معرفي كردن و اندك اندك جذب كردن افراد است تا مانند كنسرواتوارهاي اروپا بتوان دورههاي سه ساله داشت. اين موضوع آمال و هدف من است كه بتوانم به مرور با اساتيد بيشتري كه صحبت كردم اين مهم را به اجرا درآورم.
در مسير ايجاد اين آكادمي چه مشكلاتي را بر سر راه داشتيد؟
از چندين جا درخواست وام كردم و يك جا به من وام دادند و جايي ديگر به من مبلغي قرض دادند. گوشهاي از وزارت ارشاد كمك مختصري كردند ولي ميتوان گفت كمكها به هيچ عنوان چشمگير نبود. در حال حاضر 430 ميليون تومان بدهي دارم و به زمين و زمان متوسل ميشوم كه بتوانم اين پول را پس بدهم. از اسپانسرهايي مانند تيوال كمك گرفتم و به من در برابر اختصاص دادن كل فروش گيشه به تيوال پول قرض دادند و به من لطف داشتند. از آنها پولي براي مدت 4 ماه قرض گرفتم كه هنوز نتوانستهام پس دهم. كمكهاي دولتي هم اصلا نداشتيم.
غير از مشكلات مالي در اين مسير مشكلاتي ديگر داشتيد؟
بله مشكلاتي ديگر هم بود. براي مثال بايد اماكن را راضي ميكرديم كه اين محل كلاس آموزشي و تماشاخانه همراه با هم باشد و اين مساله را نميپذيرفتند. هنوز هم مجوز نهايي را براي ما صادر نكردهاند. اماكن معتقد بود كه مجوز آموزشگاه و تماشاخانه بايد جدا باشد و ما توانستيم بند قانوني را پيدا كنيم كه ميتواند اين دو با هم در يك مكان باشد. مشكلات از اين قبيل زياد داشتيم. همچنين شهرداري براي ما مشكلات زيادي را به وجود آورد كه به مرور آنها را حل كردند. سولهاي در طبقه بالا تماشاخانه ساختيم كه دو بار آن را ويران كردند كه با دخالت معاون فرهنگي هنري شهرداري حل شد. تمامي اين مشكلات حل شد و اكنون تنها مقروض ماندن باقي مانده است. من از هيچ كسي پول بلاعوض نميخواهم بلكه براي حل شدن مشكلات پول قرض ميخواهم كه من شرمنده كساني كه از آنها پول قرض كردم، نشوم.
اكثر سالنهاي خصوصي به دنبال نمايشهاي پر زرق و برق با چهرههايي شاخص براي اجرا هستند. تئاتر ماراتن نمايشي است كه چهره مطرحي در اين گروه وجود ندارد و داراي شاخصهاي نمايشهاي پر زرق و برق نيست. چه تفكري باعث شد كه اجراي اين نمايش را در تماشاخانه شانو بپذيريد؟
من به دنبال كارهاي حرفهاي و هنري هستم، دنبال كارهاي آماتور و غيرحرفهاي نيستم. دو كار آماتور را براي اجرا در اين تماشاخانه رد كرديم حتي يكي از اين كارها با ما قرارداد بسته بود و چون پولشان را پس داديم حدود 12 ميليون تومان ضرر كرديم اما حاضر نشدم كه اجازه دهم چنين كاري در تماشاخانه شانو اجرا برود. كار ضعيف به هيچوجه در تماشاخانه راه نميدهم و نخواهم داد و اين خط قرمز را براي خودم گذاشتهام كه كارهايي كه ارزش هنري و زيباييشناختي و محتوايي داشته باشند در اين سالن اجرا برود. لزومي هم ندارد نمايشهايي باشند كه به شيوهاي كه من ميپسندم و كار ميكنم اجرا برود، بلكه تئاتري ارزشمند باشد و به آنها ميدان داد. ما تئاترهاي ارزشمند را در شانو ميپذيريم و به دنبال پول جمع كردن و كسب پست و مقام نيستيم. به دنبال پايگاهي هستم كه بتوان كار حرفهاي و هنري را با تيپ خاطر و امنيت رواني انجام دهم و سالن جدي در برابر سالنهاي تجاري پولساز باشد.
در آخر نظرتان در مورد نمايش
ماراتن چيست؟
يك گروه جدي هستند. من خودم هرگز به اين شيوه كار نميكنم ولي به جوانهايي كه ايده و تاليفي ديگر از تئاتر دارند احترام ميگذارم و اميدوارم آمدن گروه ماراتن به اين سالن فرصتي باشد كه مخاطبين بيشتر و جديتري پيدا كنند و بتوانند خودشان را مطرح كنند. اگر نظر من مثبت نبود اجازه نميدادم اين گروه در شانو اجرا بروند. همين كه من پذيرفتم به اين معني است كه در مورد ماراتن نظر مثبتي دارم. من معتقدم كه بايد انواع تئاترهاي جدي و فرهنگي و هنري اجرا شود. من تئاتر جدي و تئاتري كه با جامعه فرهنگ و دوران ما پيوند داشته باشد را ميپسندم. تعريف من از تئاتر همين مورد است.