احساسات تلنبار شده
محمد زينالي اُناري
اغلب اوقات ميشنوم كه برخي از مراجعيني كه با آنها سر و كار دارم، از احساسات ناديده گرفته شدهاي سخن ميگويند كه حقشان نبوده است. اما با كمي دقت ميبينم كه بسياري از اين افراد خودشان هم توانايي اين كار را ندارند. يعني با وجود اينكه تقاضاي روابط خيلي عميق انساني از ديگران دارند، خودشان چنين كاري را انجام نميدهند. همان قدر كه نياز دارند فرد ديگر مشتاقانه با ايشان صحبت كند و به سخنشان گوش دهد، خودشان چنين كاري نميكنند و طرف مقابل را در انتظار ميگذارند. روانشناسان به چنين وضعيتي انسداد زباني ميگويند؛ وقتي فرد نياز به صحبت داشته باشد، هيجان يا احساسات زيادي را تحمل ميكند كه قابليت تبديل به سخن را ندارد؛ چون اين مساله دوطرفه است، هيچوقت رابطه دو نفره سازنده و همراه با آرامش خلق نميكند. اين در حالي است كه امروزه بسياري از ما مخاطب رسانههايي مانند راديو و تلويزيون هستيم كه عنصر اصلي آنها گفتوگو، بيان احساسات و ايجاد ارتباط صميمانه است. انسان امروزي، ميراثدار نسلهايي است كه ساليان سال به شيوه عمودي تفكر و كار ميكرده است و در آن اغلب انسانها از قدرتهاي بالادست ميشنيدند و فقط هنگامي كه به زيردست احاطه داشتند، توانايي بيان سخن خود را داشتند و آنگاه احساسات و هيجانها از بالا به پايين تخليه ميشد و هميشه هم انتظار داشتند كه كوچكترها از بزرگترها الگو و راهكار بياموزند. در حالي كه امروزه با وسايل دموكراتيك شكلگيري روحيه اجتماعي، انسانها در حال دروني كردن احساساتي هستند كه به جاي اقتدار عمودي، ارتباط افقي را در جامعه ايجاد ميكند. اما اين تصويري كه از ارتباط افقي و شيريني روابط صميمانه در ذهن انسانها خلق ميشود، هنوز امكان شكلدادن به روابط افقي بين برخي از انسانها نشده است. اگرچه ابتدا به نظر ميرسد اين ماجرا صرفا در آسيبديدگان ديده ميشود، اما به نظر ميرسد احساسات تلمبار شده به خاطر ناتواني در ايجاد ارتباطات افقي، دامنهاي بيشتر از موضوعاتي چون طلاق عاطفي و... داشته باشد.