تكثرگرايي سياسي و اقتصاد آزاد
منصور بيطرف
1- آيا بدون نگاه پلوراليستي اعم از سياسي و فرهنگي، اقتصاد يك كشور ميتواند رشد داشته باشد و اگر رشد داشته باشد آيا اين رشد ميتواند تداوم داشته باشد؟ پاسخ به اين سوال شايد در وهله اول ساده به نظر برسد اما در واقع پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد. كساني كه نگاه پلوراليستي را غربگرايي و نوعي غربزدگي مينامند، به اين سوال جوابي متفاوت از طرفداران پلوراليستي ميدهند. گروه اول براي پاسخ خود نمونههاي تاريخي مثال ميزنند كه ميتواند از دوره رضا شاه تا چين كنوني را دربر بگيرد. از نگاه آنها ديكتاتوراني كه در تاريخ آنها را ديكتاتوران مصلح، به مفهوم خاص اقتصادياش، ميخوانند توانستهاند بدون تكثر و نگاه متنوع سياسي با اقتدار كامل اقتصاد كشور را در مسير رشد و رونق بيندازند. آنها حتي تكنوكراتيهايي را پروراندهاند كه با نبوغ خاص خودشان سيستم اداري و اقتصادي كشور را متحول كردهاند و بناي نظمي را گذاشتهاند كه تاريخ همواره از آنها به نيكي ياد ميكند. اما گروه دوم براي اثبات پاسخ خود به نظريههايي متوسل ميشوند كه انتهايش آن است كه رونق اقتصادي بدون پلوراليسم تداوم ندارد. با سرنگوني رضا شاه اقتصاد كشور آنچنان از هم پاشيد كه حداقل 20 سال طول كشيد تا اقتصاد كشور رشد مطلوبي را پيدا كند. كداميك راست ميگويند؟
2- دو سال پيش كتابي منتشر شد كه در ايران با دو نام متفاوت ترجمه شد؛ «چرا ملتها شكست ميخورند» يا «چرا كشورها سقوط ميكنند». عنوان كتاب why nations fail نوشته دارون عجم اوغلو و جيمز رابينسون بود. نويسندگان اين كتاب با توجه و بررسي نمونههاي گسترده تاريخي - فكر كنم بيش از 20 مورد تاريخي را آنها نشان دادهاند - به يك نتيجه عيني رسيدند و آن اينكه «تداوم» رشد اقتصادي و توسعه اقتصادي بدون پلوراليسم سياسي امكانپذير نيست. اگر چين توانسته طي 20 سال گذشته رشد اقتصادي بالايي داشته باشد، اولا اين رشد بدون پلوراليسم سياسي پايدار نيست و در ثاني بستر فساد اقتصادي در اين نوع اقتصاد راحتتر از اقتصادي كه در آن پلوراليسم سياسي حاكم است پهن ميشود. در يك اقتصاد، مهم پايداري رشد است مانند اتفاقي كه در بريتانيا، فرانسه يا ايالات متحده رخ داده است. در واقع توسعه اقتصادي بدون پايداري رشد يك امر شكست خورده است. در اين خصوص نمونههاي زيادي در تاريخ وجود دارد. از تاريخ اقتصادي كشور خودمان، ايران، گرفته تا كشوري مانند اندونزي كه در دهه 1980 جزو كشورهاي درحال ظهور قرار گرفته بود اما با سرنگوني سوهارتو آن كشور با يك بحران شديد اقتصادي مواجه شد و اقتصاد آن را به عقب راند.
3- چرا پلوراليسم سياسي در پايداري رشد اقتصادي موثر است؟ اصلا پلوراليسم سياسي در كدام اقتصاد ميتواند بروز يابد؟
رشد اقتصادي در يك اقتصاد حاصل فعاليتهاي اقتصادي تكتك فعالان اقتصادي است. هر فعال براي فعاليت خود خواهان زمينه و بسترهاي مناسبي است كه براساس آن بتواند فعاليتهاي اقتصادي خودش را كه بدون شك نگاه و سليقه متفاوتي را ميطلبد، شروع كند. همين تنوع نگاه و سليقه به نوعي با شيوه حكومت كردن هم درگير است. حكومت از يك سو خواهان آن است كه بتواند از فعاليتهاي اقتصادي فعالان ماليات بگيرد تا خرج كشور را تامين كند و از سوي ديگر خواهان ركود هم نيست كه ميتواند فقر، تورم و بيماري را گسترش دهد. بنابراين حكومت براي داشتن يك رشد مداوم بايد با فعالان اقتصادي در تعامل باشد، تعاملي كه نگاه متنوع سياسي را به حكومت كردن و نوع حكومتي كه بايد حكومت كند ميطلبد.
فعالان اقتصادي از طرفي ميخواهند حاصل فعاليت خود را رونق دهند و حكومت هم ميخواهد حاصل فعاليت اقتصادي را در ميان مردم توزيع كند تا رفاه اقتصادي حاصل شود. برآيند اينها در جايي جز پلوراليسم بروز نميكند. در پلوراليسم سياسي است كه تنوع نگاهها و سلايق ميتواند جمع شود و محصول حاصل از آن در رفتارهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ظهور يابد. در يك جمله ميتوان گفت كه اقتصاد آزاد بدون پلوراليسم سياسي امكان رشد ندارد و پلوراليسم سياسي هم بدون اقتصاد آزاد معنا ندارد.