كاشان تلاش ميكند پايتخت كتاب ايران شود
رونق كتابخواني درديار كهن
امين شول سيرجاني
كوچه تنگ و خلوت است اما تاريك نيست. نور سفيدرنگ لامپهاي تير برقها، روي ديوارهاي كاهگلي سايه انداخته و تركيب رنگ نهايي كنتراست زيبايي را شكل داده. خانههاي قديمي دو طرف كوچه يكي در ميان چراغهايشان روشن و خاموش است. يكي از خانههايي كه چراغهايش روشن است، ميزان ما است. بايد از وسط حياط بزرگي رد شويم كه حوض مستطيل شكل ميان آن پر از آب است. يك حياط سنتي واقعي نه از آنها كه فقط براي لوكيشن فيلمهاي تاريخي انتخاب ميشود. اينجا يكي از خانههاي بافت تاريخي شهر كاشان است كه به همت يك تشكل غيردولتي حياتش حفظ شده و ميزبان اهل فرهنگ و هنر كاشان است. ازجمله اينكه پير و جوان اهل شعر در يكي از سالنهاي اين خانه، شب شعر هفتگي برگزار ميكنند. تقريبا تمام صندليهاي سالن پر است از شاعراني كه آمدهاند تا آثارشان را براي هم بخوانند و نقدهاي يكديگر را بشنوند. آنها در يكي از شبهاي آخر پاييز يك ميهمان ويژه هم دارند؛ مهدي مستكين، مدير بخش فرهنگ كميسيون ملي يونسكو در ايران. دو جوان كاشاني پشتسر هم براي جمع شعر ميخوانند تا نوبت به رييس اداره فرهنگ و ارشاد برسد. مصطفي جوادي به حاضران و ميهمان ويژه خوشامد ميگويد. او خطاب به ميهمان ويژه درباره تلاشهاي فرهنگي جوانهاي شهر حرف ميزند. از اينكه تشكلهاي غيردولتي در كاشان براي ترويج كتابخواني چه ايدههايي در سر دارند و تاكنون چه كردهاند. جوادي از شهري حرف ميزند كه يكي از كتابفروشيهايش هر سال مراسم بزرگداشت هفته كتاب را بدون دخالت دولت برگزار ميكند. از شهري كه يكي از بيمارستانهايش كتابخانه راه انداخته و براي كاركنانش جلسه هفتگي كتابخواني برگزار ميكند. از شهري كه پيادهراه فرهنگي برايش راه انداختهاند و شهري كه در زندان شهر كتابخانه با هزاران جلد كتاب راهاندازي شده و... توضيحات رييس اداره ارشاد جمع حاضر را سر ذوق ميآورد و باعث ميشود دبير فرهنگي يونسكو در ايران در سخنانش با ارجاع به پيشينه فرهنگي و تاريخي كاشان يادآوري كند كه از اين همه اتفاق خشنود است.
رقابت براي پايتخت شدن
از سال ۲۰۰۱ ميلادي سازمان يونسكو با هدف تقويت جايگاه كتابخواني يكي از شهرهاي جهان را به عنوان پايتخت كتاب جهان انتخاب ميكند. انتخابي كه برمبناي شاخصهاي ترويج كتابخواني روي ميدهد. در ايران هم وزارت ارشاد نمونهاي از چنين تجربهاي را در كشور آغاز كرده تا هر ساله شهر پايتخت كتاب ايران را انتخاب كند. تاكنون سه شهر اهواز، نيشابور و بوشهر به عنوان پايتخت كتاب ايران انتخاب شدهاند. اين انتخابها باعث شده تا رقابتي فرهنگي ميان شهرهاي ايران شكل بگيرد. در سه سال گذشته رقابت سختي ميان اين شهرها در كشور شكل گرفته است. برخيهايشان با برنامههاي نمادين كوشش كردهاند خودي نشان بدهند و برخي ديگر با درك دقيقتري از فلسفه وجودي چنين رقابتي، ايدههاي جذابي را براي گسترش فرهنگ كتابخواني عملي كردهاند. سعيده يكي از زنان جوان اهل كاشان كه در جشن يكي از كتابفروشيهاي شهر حاضر شده، كاشان را جزو دسته دوم ميداند: «به نظر من كارهايي كه در شهر ما شده تشريفاتي نيستند. كاشانيها واقعا اهل كتاباند. اميدوارم امسال حق به حقدار برسد.» جمله آخر سعيده نشان ميدهد كه فعالان اجتماعي شهر اتفاقات مربوط به انتخاب پايتخت كتاب را در سالهاي قبل دنبال كردهاند و حالا اميدوارند كه طرحهاي اجرا شده در شهرشان موجب شود اينبار نام كاشان به عنوان پايتخت كتاب مطرح شود. چنان كه محمد سيفي، يكي از شهروندان كاشاني ميگويد اگر اين اتفاق بيفتد: «جلوي دانشآموزانم سربلند ميشوم. من خيلي براي شاگردهايم زحمت كشيدم كه كتابخوان بشوند. خيلي از تاريخ كاشان برايشان حرف زدهام. ولي بچهها بعضي وقتها به اين شهر حس خوبي ندارند. خيال ميكنند همهچيز در تهران است. ميگويند ميخواهند براي پيشرفت يا بروند اصفهان يا تهران.»
تولستويخواني در زندان
حميد نام مستعار يكي از زندانيان زندان كاشان است. او مدرس دانشگاه بوده و به دليل جرايم مالي مجبور شده مدتي را حبس بكشد. حميد اما در مدتي كه به زندان افتاده دست روي دست نگذاشته و كاري كرده كارستان. او به دليل علاقه ويژهاش به كتابخواني مسووليت كتابخانه زندان كاشان را بر عهده گرفته و علاوه بر آن جلسات كتابخواني هم براي زندانيها راه انداخته است. حميد به دليل شناخت دقيقش از تاريخ ادبيات و نويسندگان خوب ايراني و خارجي در نقش يك كتابدار حرفهاي ظاهر شده و باعث شده بسياري از زندانياني كه در زندگيشان حتي يك كتاب را هم باز نكرده بودند؛ حالا كتابخوانهايي حرفهاي باشند. كتابهاي نويسندگان برجستهاي مانند چخوف و تولستوي گرفته تا نويسندگان معتبر ايراني مثل هوشنگ مراديكرماني و محمود دولتآبادي آثارشان با اقبال روبهرو شده است. نكته جالب توجه كتابخانه زندان، استقبال زياد از كتابهاي نويسندگان دفاع مقدس است. براي همين يك بخش مهم از كتابخانه را به اين كتابها اختصاص دادهاند. اگر ملاحظات مرسوم اداري وجود نداشت، شايد ميشد به اين زندان رفت و بيواسطه از كتابخوان شدن اهالي آن گزارش نوشت. انسيه شعبانيتبار، كارشناس نشر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي خيلي اميدوار است كه زحمتهاي او و همكارانش ديده شود: «در شهر گالري خياباني برپا شده، نمايشگاه كتاب استاني رو برگزار كرديم كه هميشه در مركز استان برگزار ميشد، 99 باشگاه كتابخواني داشتهايم كه باشگاه كتابخواني مدرسه طالبيان مقدم يكي از برترين باشگاههاي كتابخواني كشور است.» اين باشگاهها با هدف ترويج گروهي فرهنگ كتابخواني شكل گرفتهاند و به گفته شعبانيتبار در نيمه اول سال، 99 باشگاه كتابخواني در اين شهر تشكيل شده است كه نشانه علاقه مردم شهر بوده است.
آرزوهاي يك پدر
محمد، بازنشسته اداره پست است و حالا بعد از بازنشستگي تاكسي خريده و راننده تاكسي شده است. او از زندگي در كاشان راضي است. ميگويد مردم اينجا آرام و بيحاشيهاند اما بيكاري «پدر همه را درآورده.» محمد درباره طرح انتخاب پايتخت كتاب ايران چيزي نشنيده اما ميگويد اگر اين اتفاق بيفتد براي همه خوب است چون: «شايد باعث بشه مسوولان به كاشان بيشتر توجه كنند. كتاب خواندن كار خوبي است كسي منكر نيست ولي خوب، قبل از كتابخواني بايد فكري به حال بيكاري كرد.» به گفته او كارخانههاي قاليبافي در كاشان دارند تعطيل ميشوند: «دو پسر من به خاطر تعطيلي كارخانه خانهنشين شدند. اميدوارم حالا وقتي پايتخت كتاب شديم مسوولان يك نظر بهتري به شهر ما پيدا كنند و مشكل بيكاري هم حل شود.» در كوچهاي تنگ، خلوت و روشن در بافت تاريخي شهر كاشان پس از ديدار با جمعي از فعالان فرهنگي شهر، خانه منوچهري را ترك ميكنيم. اعضاي جلسه به ايده برگزاري يك همايش در كاشان فكر ميكنند كه بتوانند برجستگيهاي فرهنگي اين شهر را بهتر معرفي كنند. آنها روياهاي بزرگي در سر دارند اما فعلا در خوان اول هستند.
رييس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي از شهري حرف ميزند كه يكي از كتابفروشيهايش هر سال مراسم بزرگداشت هفته كتاب را بدون دخالت دولت برگزار ميكند. از شهري كه يكي از بيمارستانهايش كتابخانه راه انداخته و براي كاركنانش جلسه هفتگي كتابخواني برگزار ميكند. از شهري كه پيادهراه فرهنگي برايش راه انداختهاند و شهري كه در زندان شهر كتابخانه با هزاران جلد كتاب راهاندازي شده و...
بسياري از زندانياني كه در زندگيشان حتي يك كتاب را هم باز نكرده بودند، حالا كتابخوانهايي حرفهاياند. در كتابخانه زندان كتابهاي نويسندگان برجستهاي مانند چخوف و تولستوي گرفته تا نويسندگان معتبر ايراني مثل هوشنگ مراديكرماني و محمود دولتآبادي آثارشان با اقبال روبهرو شده است.