• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3999 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۱ دي

در آن است آنچه در آن است

اهورا جهانيان

برخي از مولوي‌شناسان گفته‌اند كه خواننده آثار مولانا، يعني كسي كه مثنوي و ديوان شمس و مجالس سبعه و مكتوبات و فيه‌مافيه را بخواند با يك شخص و سه چهره، بلكه يك شخص و سه شخصيت مواجه مي‌شود: مولاناي پيش از طلوع شمس، مولاناي شوريده، مولاناي قراريافته و آرام‌گرفته. مولاناي نخست، مردي لفاظ و روده‌دراز بود كه بر منبر خطبه‌هاي ملال‌آور مي‌خواند. مجالس سبعه براي همين دوران است. مولاناي شوريده را در غزل‌هايش مي‌توان ديد. مولاناي آرام‌گرفته را نيز در مثنوي و مكتوبات و فيه‌مافيه. با اين حال مولاناي دوم و سوم، به كلي ناهمزمان نبودند. دوران شوريدگي و شيدايي مولانا را ايام سه‌ساله وصال شمس تبريزي (645-642 هجري قمري) و چند سالي پس از آن دانسته‌اند كه مولانا در غم غيبت شمس مي‌سوخت و مي‌ساخت. دوران آرامش مولانا را نيز تقريبا دو دهه پاياني عمر وي مي‌دانند كه 10 سال آخرش صرف سرودن مثنوي شد. مكتوبات و فيه‌مافيه نيز در عصر آرامش مولانا تحرير و تقرير شده‌اند. با اين حال نبايد فراموش كرد كه مولانا تا آخر عمر غزل مي‌سرود و برخي از مقالات فيه‌مافيه نيز در دوران حضور و غيبت شمس تقرير شده‌اند. يعني دوره‌هاي بيقراري و قرار مولانا نه مطلقا جدا از هم كه گاه پي‌آيند يكديگر بودند؛ همچون قبض و بسطي كه عرفا را فرا گيرد و چندي بماند و ديري نپايد. ولي غالب مكتوبات (نامه‌ها) و مقالات (فيه‌مافيه) در سال‌ها يا روزها و ساعاتي نگاشته و تقرير شده‌اند كه مولانا بر تخت طمانينه تكيه زده بود و در آرامش و سكون به سر مي‌برد. از اين هفته، بعون‌الله تعالي، در همين كنج صفحات كتابِ جريده جليله «اعتماد»، نگاهي مي‌اندازيم به كتاب فيه‌مافيه مولانا. در واقع هر هفته يك مقال از مقالات اين كتاب را مي‌خوانيم و وامي‌كاويم. فيه‌مافيه يعني «در آن است آنچه در آن است.» اين كتاب حاوي گفته‌هاي مولانا در مجالس و مناسبت‌هاي گوناگون است. گاه در جمع نزديكان و گاه در پذيرايي از ميهمانان. و از آنجا كه مريدان و شاگردان مولانا همواره به گرد او مي‌گرديدند، گفته‌هايش در اين نشست‌ها را نيز بر كاغذ مي‌آوردند و ملا نيز برخي از اين اوراق را مي‌خواند و تصحيح يا تكميل مي‌كرد. بديع‌الزمان فروزانفر درباره فيه‌مافيه نوشته است: «اين اثر را متقدمين بدين نام نمي‌شناخته و در منابع تاريخ مولانا اسمي از آن به ميان نياورده‌اند ولي مولف بستان السياحه آن را به نام فيه‌مافيه ياد كرده است.» فروزانفر و عبدالباقي گلپينارلي، مولوي‌شناس ترك، معتقدند كه فيه‌مافيه از اول چنين نامي نداشت و بعدها به اين اسم موسوم شد. اما محمدعلي موحد اگرچه مي‌پذيرد اين كتاب در زمان حيات مولانا احتمالا هنوز نام مشخصي نداشت (گاه آن را اسرارالالهيه و گاه اسرارالجلاليه مي‌ناميدند)، ولي قول آن فروزانفر را هم نادرست مي‌داند كه فيه‌مافيه نامي برآمده از آثار متاخرين مانند مولف بستان‌السياحه است؛ چراكه بستان السياحه در اواسط قرن سيزدهم هجري تاليف شده است عنوان فيه‌مافيه را در «رساله سپهسالار» نيز مي‌توان ديد؛ رساله‌اي كه جزو كهن‌ترين منابع مولاناشناسي است. فيه‌مافيه در واقع نيمچه‌سخنراني‌هاي مولاناست كه مريدانش آن را ويراستاري كرده‌اند. يعني محتواي اين كتاب نه كاملا محصول كلام مولاناست و نه صرفا محصول قلم او. چيزي است بين گفتار و نوشتار. البته منطقا رد پاي كلام مولانا در اين كتاب آشكارتر از قلم اوست؛ چراكه اساس كتابت اين كتاب به قلم مريدان مولانا بوده و بعيد است كه جلال‌الدين بلخي اساس نوشتار آنها را كنار نهاده باشد و از نو دست به كار نوشتن گفته‌هايش در فلان مجلس شده باشد. علاوه بر اين، مولوي بيشتر مرد گفتار بود تا نوشتار. مثنوي نيز زاييده كلام اوست. يعني مولانا مي‌گفت و مريدان مي‌نوشتند. اينكه مولوي قلم تصحيح در درياي مثنوي فرو برده است يا نه، موضوعي است كه مولوي‌شناسان در آن اختلاف نظر دارند. اما حتي اگر بپذيريم كه مولوي ابيات مثنوي را بازخواني و ميناكاري كرده است، باز نمي‌توان انكار كرد كه اساس مثنوي كلام مولانا بوده نه قلم او. قلم او نهايتا در تصحيح ابيات و افزودن مقدمات هر داستان نقشي بر آن صحيفه شريفه زده است و بس. با گفتاري شدن مثنوي، آنچه باقي مي‌ماند ديوان شمس است. آيا مولوي خودش تك‌تك ابيات غزل‌هايش را بر كاغذ مي‌نوشت يا او مي‌سرود و مريدان مقربش مي‌نوشتند؟ قطعا پاره‌اي از غزل‌هاي مولانا، همچون آخرين غزل او (رو سر بنه به بالين تنها مرا رها كن)، محصول تقرير مولانا و نگارش ديگران بوده است. اما بعيد است كه ملايي مثل مولانا هيچ‌وقت هيچ غزلي را با قلم خودش بر كاغذ ثبت نكرده باشد. خلاصه اينكه مولانا، همانند برخي از فيلسوفان و روشنفكران زمانه خودمان، عمدتا اهل كلام بود نه اهل قلم. سقراط را نيز چنين خصلت و عادتي بود. گفته‌هاي او را افلاطون نوشت تا رهسپار فراموشخانه تاريخ نشوند. محمدعلي موحد نوشته است در نسخه‌اي از فيه‌مافيه كه در موزه قونيه موجود است، گاه در پايان مقالات آمده است «وُجد بخطه الشريف» يا «و من خطه» و عباراتي از اين دست. يعني بعضي مقالات را مولانا با خط خودش نوشته است. بنابراين اگرچه فيه‌مافيه را بعد از مرگ مولانا گردآوري شده، اما قسمت‌هايي از آن را مولانا به خط خودش نوشته و ويراسته است. اين مختصر كه نوشته شد، مقدمه‌اي بود براي بازخواني و واكاوي فيه‌مافيه از هفته آتي. فيه‌مافيه اگرچه چندان محبوب و مشهور نيست، ولي زاييده ذهن مردي است كه قمر به خدمت او كمر بسته بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون