مسكوويچها و آپارتمانهاي نقلي
احمد وخشيته
عموما انسانها در زندگي به دنبال رفاه هستند؛ اما در اين بين تعريف آنها از رفاه و آرامش با يكديگر متفاوت است و ريشه در سبك زندگي آنها دارد. اگر يكي از دوستان روس، شما را براي ضيافت شام به خانهاش دعوت كند، حتما با خود خواهيد پرسيد اينها چگونه در اين خانههاي محقر زندگي ميكنند؛ ساختمانهايي كه ارثيه دوران شورويايي است؛ پنج طبقههايش به خروشچوفي معروفند و 9 طبقهها را مردم به استاليني ميشناسند. اگر داخل يكي از اين خانهها از سرويس بهداشتي استفاده كرده باشيد، حتما وارد هر خانه ديگري با آن سبك و سياق بشويد، نه تنها محل اين نقطه ضرورت را ميدانيد، بلكه به نقشه كامل خانه نيز اشراف داريد؛ البته اين خانهها آنقدرها هم بزرگ نيستند: حدود 40 متر. خود روسها از اين آپارتمانها به عنوان خانه يك خوابه ياد ميكنند، البته منظور آنها اين است كه اين خانه علاوه بر آشپزخانه يك اتاق ديگر نيز دارد كه در واقع هم اتاقخواب است و هم نشيمن. اولينبار كه با اين پديده روبهرو شدم، از خود پرسيدم مگر ميشود در اين خانهها يك خانواده زندگي كند؟! (البته بدون شك خانهها و آپارتمانهاي بزرگ و مجلل نيز در مسكو وجود دارد.) البته زندگي آپارتماننشيني مسكوويچها نقاط جالب ديگري هم دارد؛ مثل اينكه نظافت راهپله اين ساختمانها با شهرداري هر منطقه است. جالب است بدانيد كه آبگرم مسكو سراسري است و در بعضي قسمتهاي شهر اين لولههاي قطور آب گرم از روي زمين عبور ميكند تا محل مناسبي باشد براي كارتنخوابها كه بتوانند از سرماي طاقتفرساي زمستان مسكو جان سالم بهدر برند. مسكونشينها عموما در پي آن هستند تا براي خود در حومه شهر ويلايي فراهم كنند كه در زبان روسيه به آن «داچا» ميگويند تا آخر هفته خود را در آرامش آنجا سپري كنند. آنها بيشتر از آنكه به بزرگي و كوچكي خانههايشان بينديشند، در پي آن هستند تا از زندگي لذت ببرند. به ندرت ديده ميشود كه در ويترين شبكههاي مجازي مثل فيسبوك، اينستاگرام و وكانتكت، ژستهاي روشنفكري بردارند و كتاب خواندنشان را به نمايش بگذارند؛ چرا كه كتاب با زندگي عموم آنها گره خورده و جايگاه قابل ملاحظهاي در زندگي روزانه آنها دارد و دومين كشور از لحاظ سرانه مطالعه كتاب در جهان هستند. بسياري از روسها براي تعطيلات ژانويه كه كمتر از چند هفته تا آن بيشتر باقي نمانده و همچنين براي تعطيلات تابستاني خود حتما به سفر ميروند و حتي اگر هزينه آن را نداشته باشند، وام ميگيرند و اين مهم زندگيشان را انجام ميدهند؛ چرا كه معتقدند هدف از زندگي سلامتي است، پس سفر ميكنند تا سلامت باشند و بتوانند كار كنند و كسب درآمد داشته باشند. البته به اين موضوع نيز بايد توجه داشت كه وام گرفتن در اين كشور براي شهروندان روس دشوار نيست و عموما زندگيهايشان به واسطه همين وامها پيش ميرود؛ از خانه خريدن و تا حتي سفر كردن. البته بانكهاي دولتي و غيردولتي براي اينكه به فردي وام پرداخت كنند، نيازي به ضمانت آشنايان و بستگان آن شخص ندارند تا پس از ماهها مبلغ ناچيزي را با سودي بالا پرداخت كنند؛ بلكه معمولا با سود 9 درصد بر اساس ميزان درآمد شخص مبلغي به وي پرداخت ميكنند. حتما موضوع ديگري كه در سبك زندگي مردمان اين سرزمين طي سالهاي كنوني قابل تامل است، فاصله آنها از سياست است. البته آنها نيز اخبار و تحليلهاي رسانههاي گوناگون داخلي و خارجي را دنبال ميكنند، اما خود را با سياست گره نميزنند و عموما در حوزههايي كه تخصص ندارند وارد بحث نميشوند؛ تا آنجا كه به عنوان مثال حتي اگر با يك استاد علوم سياسي حوزه اروپا به گپ زدن بپردازيد، خيلي دشوار است از او تحليلي درباه خاورميانه و... به دست آوريد. اما موضوع يك كتاب جالب، بيان خاطراتي از سفرهاي گذشته، شعر پوشكين و... گپ و گفتوگوي شما را گرم خواهد كرد. برخي طي شمارههاي قبل در حوالي ميدان سرخ اين ايراد را وارد كرده بودند كه نگارنده اين ستون همانند تودهايها به ترسيم مدينهاي فاضله از جامعه پساشوروي ميپردازد؛ در واقع «در حوالي ميدان سرخ» تلاش ميشود بر جامعه و فرهنگ روسيه فارغ از مقوله سياست تاكيد شود. اما يقينا همهچيز نسبي است و اگر بخواهيم به جستوجوي نكات منفي بنشينيم، در آرمان شهرها هم يافتن آن محال نيست؛ اما بايد پرسيد كه سود آن چيست؟