با سارا ساساني و طيبه نصرالهي به مناسبت برگزاري نمايشگاه مشترك عكس
گم شدن موفقيتها در سايه ناملايمات
برپايي نمايشگاه عكس «زنمردگي» در گالري آس، تجربهاي تازه از دو عكاس جوان در نوع نگاه به شخصيت زن بود. نكته جالبتوجه اين نمايشگاه، توجه همزمان دو عكاس به ابعادي مهم چون مظلوميت و توانمندي زنان در جهان كنوني ما است؛ نگاهي كه برخلاف ديگر نگرشهايي از اين دست، در دام تكرار و شعارزدگي نيفتاده است. به سراغ اين دو عكاس جوان رفتيم و از چند و چون اين نمايشگاه پرسيديم.
ساساني دراينباره معتقد است كه رويكردهاي تازه پيرامون دفاع از شخصيت و مقام زن در ميان هنرمندان حوزههاي مختلف، حالا به موضوعي قابل مطالعهتر از پيش تبديل شده كه البته موضوع بسيار خوشحالكنندهاي است زيرا زنان امروز آگاهتر از زنان در سدهها و دهههاي اخير هستند. در عصر تكثر رسانهاي، زنان امكان بروز و ظهور مييابند. آگاه ميشوند و آگاه ميكنند. اين عكاس جوان ضمن اشاره به اين موضوع كه مسائل و مصائب زنان، امروزه به سرعت در رسانههاي مجازي منتشر و تكثير ميشود و همين امر باعث ميشود مشكلات زنان از حاشيه به گفتمان عمومي وارد شود و مورد بحث و بررسي و پرسش قرار بگيرد، گفت كه دنياي زنانه، برخلاف تصور اكثر مردان، دنيايي وسيع و بسيار متنوع است؛ بنابراين بسياري از هنرمندان زن و مرد در سرتاسر جهان به زن و جهان زنان پرداختهاند اما با كمال تاسف در كشور ما به دليل برخي حساسيتهاي غيرمنطقي، پرداختن به سوژههاي زنانه با دشواريهايي همراه است. از آنجا كه مدياي عكس بسيار زندهتر از ساير شاخههاي هنري است و به نوعي دايره مخاطب وسيعتري را داراست، به همان ميزان حساسيتهاي بيشتري هم به دنبال دارد و البته كه نوع فرهنگ و برخي تابوها نيز در ايجاد محدوديت براي هنرمند به خصوص هنرمند عكاس بسيار تاثيرگذار است. ساساني اعتقاد دارد ما در جامعهاي كاملا مردسالارانه به سر ميبريم كه طبعا سياستهاي فرهنگي و هنريمان نيز تحتتاثير اين فضاي مردسالارانه است. براي مثال تعداد مديران و مسوولان زن در حوزههاي فرهنگي و هنري كشور به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد و وقتي تصميمگيرندگان و مجريان همگي از مردان هستند كه درك صحيحي از روحيات و توانمنديهاي زنان و به خصوص زنان هنرمند ندارند، واضح است كه نگاه نادرست از بالا به پايين حاكم باشد و در حق زنان هنرمند اجحاف صورت بگيرد. اخبار ناگواريها و نابسامانيها خيلي سريع ذهن مردم را به خود مشغول ميكند و به نظر ما همچنان براي اصلاح بايد نقد كرد تا اين آنارشي موجود در جامعه كمرنگ و كمرنگتر شود. بايد اضافه كنيم كه يكي از وظايف هنر و البته يكي از وظايف مهم هنرمند انتقاد به جامعه است و غالبا هنرمندان با نگاه انتقادي خويش به جامعه خود و جهان پيرامون خويش انتقاد ميكنند و با طرح ايده و بيان و ارايه آن نگاه مخاطب و جامعه را به مسالهاي خاص هدايت و ذهن آنها را درگير موضوع خاصي ميكنند؛ موضوعي كه هميشه در اطراف ما وجود داشته اما هنرمند (تجسمي) در مقطعي از تاريخ بخشي از يك جامعه را برش ميزند و آن را در وايت باكس گالري قرار ميدهد و ذهن مخاطب را براي لحظاتي درگير و جامعه را وادار به انديشيدن ميكند.
نصرالهي هم در ادامه با اشاره به چگونگي نوع پرداختن يك عكاس به مشكلات زنان گفت كه اين كار مشترك براي دومينبار اتفاق افتاده است. اولين تجربه در قالب نمايشگاه عكس و چيدمان با عنوان «بيزمين» سال گذشته در گالري فردا به نمايش درآمد. در نمايشگاه قبلي عكسهايي از قبل با موضوعي واحد وجود داشت و در جايي متوجه شديم كه دغدغه مشترك محيط زيستي داريم و تصميم گرفتيم عكسها را به همراه چيدمان، ويدئو و صدا در قالب يك اثر واحد به نمايش بگذاريم و امسال نيز به موضوعي پرداختيم كه پيش از نمايشگاه بيزمين به آن فكر ميكرديم و قصد طرح آن را داشتيم. در مسير طرح دغدغههاي عمومي به مدد مديوم عكس و چيدمان، زنمردگي را از ابتدا با هم شروع كرديم، ايده را بسط داديم، به چگونگي اجرا فكر كرديم و در نهايت آن را اجرا و ارايه كرديم. در اين مسير از ابتدا تا انتها به شكل مشترك كار كرديم و زنمردگي به نمايش درآمد. نصرالهي در ادامه با اشاره به اين موضوع كه اين روزها با نمايشگاههاي تجسمي متعددي مواجه ميشويم كه در قالب جشنواره، جشن جايزه و غيره برگزار ميشود، گفت كه اين افراط و زيادهروي در يك موضوع باعث ميشود بخشي از اين رخدادها از نگاه مخاطب دور بماند و مورد توجه قرار نگيرد؛ اما من معتقد هستم يك اثر هنري خوب راه خودش را پيدا ميكند و در مسيري درست قرار خواهد گرفت. بايد اضافه كنم در طول تاريخ آثار هنري بسياري توليد شدهاند كه اثري از آنها در تاريخ هنر نيست، هنرمندان بسياري وجود داشتهاند كه هيچگاه فرصت حضور و ثبت اثر و نامشان را در تاريخ هنر نيافتهاند. پس اين امر مختص امروز نيست. به علاوه اينكه برخي از آثار هنري هم راه ورود به ذهن مخاطب را پيدا نميكنند، بخشي از آن به دليل شيوه پرداختن هنرمند به اثر هنري است اما بخش اعظم آن به دليل آموزش نديدن مخاطب در عرصه هنر است. متاسفانه در جامعه ما مردم از آموزش حداقلي در باب هنر برخوردار نيستند و همين موضوع يعني عدم آموزش در زمينه هنر در سيستم آموزشي كشور باعث ميشود مخاطب به درك حداقلي از اثر هنري هم نرسد و دريافت درستي از اثر هنري نداشته باشد. اين عكاس جوان معتقد است كه هنر عكاسي به دليل قيمت ارزان و سهولت استفاده از آن به سرعت جاي خود را در ميان مردم جامعه باز كرد و امروزه نيز پس از گذشت نزديك به 200 سال از پيدايش عكاسي و همچنين پس از پشت سر گذاشتن انقلاب ديجيتال عكاسي بيش از پيش در ميان مردم راه پيدا كرده و مورد استفاده و استقبال مردم قرار گرفته است. مردم ديگر نهتنها مصرفكننده عكس بلكه توليدكننده عكس هم هستند و همين امر باعث شده است كه مردم عكاسي را احساس و لمس كنند. ميتوان به صراحت گفت امروزه علاوه بر عكاسي، هنر ديجيتال از سوي مخاطب بسيار قابل فهم و درك شده است. در كنار اين مساله موضوع زنمردگي، موضوعي پيچيده، غيرملموس و دور از ذهني نيست كه مخاطب نتواند به آن نزديك شود و آن را به خوبي درك نكند. هدف ما درطرح «بيزمين» و همچنين «زنمردگي»، طرح دغدغههاي عمومي مردم جامعه بوده است؛ بنابراين اغلب مخاطبان زنمردگي اغلب با حضور در نمايشگاه و مواجهه با اثر، ارتباطي مستقيم و بيواسطه برقرار كردهاند آنها اغلب اذعان داشتهاند كه اين موارد را يا ديدهاند يا شنيدهاند و نيازي به توضيح و شرح و بسط آن احساس نميشد. ساساني در پاسخ به اين پرسش كه چرا مرز هنرهاي گوناگون تا اين اندازه از بدنه جامعه فاصله گرفته و دوستان هنرمند چگونه ميتوانند حدود اين فاصله را كم كنند هم گفت: اتفاقا بسياري از بازديدكنندههاي نمايشگاه «زنمردگي» از مردم عادي بودند كه خبر نمايشگاه را در شبكههاي مجازي خوانده بودند يا حتي از دوستانشان شنيده بودند. نصرالهي نيز درمورد چگونگي استقبال مردم عادي و تلاش براي كشاندن ذهنيت هنري درميان مردم گفت كه تقريبا تمام خانمهاي بازديدكننده با آثار ارتباط خوبي برقرار كردند زيرا هر كدام با بخشي از آثار يا تمامي آنها احساس همذاتپنداري كردند و حتي خانمهايي بودند كه با ديدن آثار بغض كرده يا گريه كردند. آقايان هم البته برخي ابراز تاسف ميكردند و از خشونتها و تبعيضها عليه زنان و برخي اظهار بياطلاعي ميكردند از آنچه در دنيا عليه زنان رخ ميدهد.