عراق و انتخابات پيش رو
احسان شمس
حدودا سه سال پيش حيدر العبادي كشوري را از نوريالمالكي تحويل گرفت كه داعش تقريبا يك سوم از كشور را در سلطه خود داشت و بغداد را تهديد ميكرد، مليت عراق پاره پاره شده و سه شاخه عمده كرد، اهل سنت و شيعه هر كدام بر راه خود ميرفتند؛ ارتش فروپاشيده و سربازان فرار را در مقابل داعش بر قرار، ترجيح ميدادند. نوريالمالكي، نخست وزير وقت بهشدت دچار بحران مشروعيت شده و ارتش را به خيانت متهم ميكند و بر آتش فروپاشي ملي ميدمد. همه اينها با كاخ سفيدي همزمان شده بود كه هيچ اعتقادي به مداخله مستقيم نظامي در خاورميانه نميديد. نيروهاي عملياتي خود را از عراق خارج كرده و دولت عراق را تنها گذاشته بود. حيدرالعبادي با اولويتبندي درست در هر سه جبهه جنگيد و پيروز شد. ابتدا بدون جانبداري از نگرش قوميتي، وحدت ملي را در عراق استوار ساخت و با دوبارهسازي ارتش و كسب حمايت مرجعيت، داعش را از عراق بيرون راند. در سياست خارجي - هرچند در مقطعي تمايل كامل خود را به ايران نشان داد و در مقابل حمايت تمام قد نظامي ايران را در مقابل داعش به دست آورد - نيز با زيركي تمام توانست تعادل سياسي را ميان نفوذ قدرتهاي منطقهاي مانند ايران و عربستان سعودي؛ و فرامنطقهاي مانند ايالات متحده امريكا و روسيه، در كشور خود برقرار ساخته و در راستاي منافع ملي عراق نهايت استفاده را كند. اثر آشكار اين سياستورزي را ميتوان در ايجاد اجماع بينالمللي عليه اعلام استقلال اقليم كردستان ديد. هر چند مشكل استقلال كردستان به صورت ريشهاي حل نشد و همچنان زخمي باز براي شمال عراق باقي ماند، اما فعلا رسيدگي به آن براي مدتي طولاني به عقب افتاد و از نفوذ بارزانيها در اقليم بهشدت كاسته شد. دردسرسازيها و تجاوزهاي وقت و بيوقت تركيه نيز در شمال عراق پايان يافته و مرزهاي شمالي عراق محترم انگاشته ميشود.
حيدر العبادي سياستمداري است كه به صبر استراتژيك آراسته است كه در كمتر سياستمداري در خاورميانه ديده ميشود. شاهد اين ادعا در باز پسگيري موصل با كمترين تقابل ميان شيعه و سني ديده ميشود. اما آزمون العبادي به پايان نرسيده است. هنوز بارقههايي از آتش خفته اختلاف ميان شيعه و سني - كه بذر آن توسط زرقاوي كاشته شد و برخي بدسليقگيهاي شيعي به آن آب داد- ديده ميشود كه حتي در آزادسازي مناطق تحت تصرف داعش دردسرساز بود؛ تا جاييكه در آزادسازي موصل عمده نيروهاي عملياتي، نيروهاي اهل سنت ارتش بود و حشدالشعبي عموما شيعه، با دوري از موصل، به تامين مرز با سوريه و بستن راه فرار داعش از عراق به سوريه مشغول بودند. علاوه بر اين، ويراني به جا مانده از جنگ با داعش و از بين رفتن زيرساختهاي اقتصادي و ميليونها بيخانمان حاصل از جنگ، پايههاي لرزان دولت وحدت ملي را بهشدت تهديد ميكند. افزون بر همه اينها انتخابات مهمي نيز در پيش است كه سنگ محكي براي ميزان محبوبيت و نفوذ او در ميان احزاب فعال عراق خواهد بود. مرجعيت عالي عراق اعلام كرده كه ديگر در امور سياسي عراق اظهارنظر نخواهد كرد و نيروهاي شيعي در عراق دچار تفرقهاي بيسابقه شدهاند. نوريالمالكي همچنان منصب صدارت را در نظر دارد؛ مقتدي صدر اصلاح رابطه با رياض را در سر دارد، مجلس اعلاي شيعيان با از دست دادن دو رهبر خود، اكنون با بحران رهبري مواجه است و ابراهيم جعفري همچنان به نزديكي به ايران معتقد است.
آنچه در اين ميانه براي ايران اهميت دارد آنكه اولا اقتصاد عراق براي پايداري و بازسازي بهشدت به نفت محتاج است و بدون توجه به قيمت آن، توليد خود را به مدد شركتهاي غربي و قراردادهاي توسعه ميادين نفتي سودآور، بالا خواهد برد و البته اين موضوع براي اقتصاد ايران پيامد خوبي نخواهد داشت. تحريمهاي طولاني شركت نفت ايران بهشدت توان رقابت توليد و به تبع آن اثرگذاري در بازار را كاسته است. ثانيا نخستوزير قدرت ايجاد موج وحدت ملي و زيركي خود را در بازي سياست خارجي به خوبي نشان داده است. درست است كه عمده جمعيت عراق را شيعيان تشكيل ميدهند، اما اين به آن معنا نيست كه هميشه گوش به فرمان خواهند بود. مجلس اعلاي شيعيان نفوذ سابق خود را ندارد و حيدر العبادي بازي در زمين احزاب را به خوبي ميداند. سياستورزي خارجي العبادي براي عراق، يعني كاهش نفوذ خارجي، ايجاد توازن ميان نفوذ آنها و البته تقويت دولت مركزي. اين رويكرد، ايران را از يك متحد استراتژيك به يك وزنه متعادلكننده تبديل خواهد كرد؛ در حالي كه براي ايران، عراق يك كشور تعيينكننده و حلقه مياني جبهه مقاومت تلقي ميشود. مسير سوريه و لبنان، براي ايران از عراق ميگذرد و بغداد تامينكننده عمق استراتژيك ايران، نسبت به تلآويو و رياض است. همه اينها را بايد همراه با تشديد فعاليت سياسي، نظامي و اقتصادي رقيب منطقهاي نورظهور در خاورميانه - يعني تركيه- در نظر گرفت. پس ايران ميتواند راهي در پيش گيرد كه برنده اين انتخابات هر دو ملت عراق و ايران باشند. حمايت از پايههايي دموكراسي در عراق و همچنين توجه به علقههاي تاريخي ايران و اقليم كردستان ميتواند بهترين راه وصول به اين نتيجه باشد. كارشناس مسائل سياسي