صف آرايي نومحافظهكاران عربي و امريكايي در برابر ايران
اروپا چه بكند؟
فشار امريكا و كشورهاي عربي به ايران و مسائل مرتبط با آن، از جمله برجام و مساله موشكي روز به روز بيشتر ميشود و در اين ميان، نقش اروپاييها بسيار بااهميت است. به گزارش «تابناك» پايگاه امريكايي «لوب لاگ» در مطلبي نوشته است: در سالهاي اخير، شاهد افزايش چيزي بوديم كه ميتوان آن را محافظهكاران عربي ناميد: رهبران بلندپروازي مانند محمد بن سلمان، شاهزاده عربستان سعودي و شاهزاده ابوظبي محمد بن زايد. ويژگي مشخص آنها، وابستگي سنگينشان به قدرت نظامي است تا نقشه سياسي خاورميانه را به نفع خود تغيير دهند. هدف اصلي اين است كه فشار را عليه ايران (سياستي كه آنها با نومحافظهكاران امريكايي به اشتراك ميگذارند) متمركز كنند. با اين حال، اقدامات آنها به مانند همتايان نومحافظهكار امريكايي خود با هيچ موفقيتي در مكانهايي مختلف مانند عراق همراه نبود. جنگ يمن كه توسط محمد بن سلمان در سال 2014 آغاز شد، به جنگ خونيني تبديل شده كه عربستان قادر به پيروزي در آن نيست. تلاشهاي رياض و ابوظبي براي منزوي كردن قطر، باعث شد كه اين كشور كوچك و ثروتمند به دشمنان منطقهاي آنها يعني ايران و تركيه نزديكتر شود. تلاشهاي عربستان سعودي براي دخالت در لبنان، حزبالله- دشمن شيعه رياض- را تقويت كرد. نتيجه خالص اين سياستها اين است كه ايران در حال حاضر قويتر شده است. با اين حال، همانطور كه تجربه نشان داده است، نومحافظهكاران عرب و پشتيبانان امريكايي آنها، احتمالا سياستها و اقدامات خود عليه ايران را دوچندان خواهند كرد و تغيير رويكرد نخواهند داد. اين به ويژه به اين دليل است كه آنها احساس ميكنند، دولت ترامپ در واشنگتن پشتيبان آنهاست و به همين دليل بهشدت بيپروا و جسور شدهاند. يكي از اقداماتي كه آنها در حال پيگيري هستند، اين است كه به اتحاديه اروپا فشار وارد كنند تا بروكسل به تلاشهاي آنها براي اقدام عليه ايران در مورد برنامههاي موشكي و سياستهاي منطقهاياش با آنها همراهي كند. حتي اگر اتحاديه اروپا با برخي نگرانيهاي امريكا، اسراييل و عربستان سعودي در رابطه با ايران نگران باشد، بايد بهشدت در برابر اين فشارها- هم به طور جمعي و هم در سطح كشورهاي عضو- مقاومت كند. اول از همه، شهروندان اتحاديه اروپا دولتهاي خود را انتخاب نكردند تا به دونالد ترامپ، بنيامين نتانياهو و محمد بن سلمان پاسخگو باشند. استراتژي جهاني كه توسط همه 28 كشور عضو اتحاديه اروپا تاييد شده، تعامل متعادل و متقابل با ايران و شوراي همكاري خليج فارس را مورد تاكيد قرار داده است. دولت فعلي ايران بارها نشان داده كه تمايل خود را براي مشاركت در ديپلماسي منطقهاي بر مبناي اصولي كه دور از تصورات اتحاديه اروپا نيست يعني تاكيد بر منافع مشروع و امنيت جمعي همه دولتهاي منطقهاي، نشان ميدهد. پايداري اختلافات ميان اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو آن و ايران در برخي مسائل مانند موشكهاي بالستيك، سوريه يا حزبالله، الزاما نبايد منجر به اقدامات مجازاتآميز جديد شود. تجربه معامله هستهاي با ايران (JCPOA) نشان داد، راه براي ديپلماسي و گفتوگو با ايران هموار است. اتحاديه اروپا بايد با همه بازيگران منطقه، از جمله ايران و عربستان سعودي، روابط خود را پيش ببرد و هماهنگ كند. با اين حال، پنجره گفتوگو با ايران براي هميشه باز نخواهد بود. فقدان مزاياي مورد انتظار از برجام به چشمانداز بدبينانه ايرانيان در مورد آيندهشان كمك كرده است؛ لذا ادامه اين روند و عدم حمايت اروپا از دولت ايران، ميتواند زمينههاي به قدرت رسيدن كساني را در ايران فراهم كند كه اعتقاد چنداني به ديپلماسي و گفتوگو ندارند. نتيجه چنين سياستي، يك خطر غيرقابل پذيرش از آشفتگي و جنگ بيشتر در خاورميانه خواهد بود كه پيامدهاي مستقيم بر امنيت اروپا خواهد گذاشت. اين يكي ديگر از دلايلي است كه اتحاديه اروپا بايد در برابر فشار جهت پيوستن به جبهه ضد ايراني نومحافظهكاران امريكايي و عربي مقاومت كند.