بخشي از مقدمه
«طنز در ادبیات تعزیه»
منوچهر احترامی
کتاب پژوهشی «طنز در ادبیات تعزیه» که حاصل سالها تحقیق استاد «منوچهر احترامی» بود، چند سال پیش ازسوی انتشارات سورهمهر چاپ شد اما پخش و توزیع نشد. در گفتوگو با «ابوالفضل زرویی نصرآباد» که در همین صفحه منتشر شده، به ارزش و اهمیت این کتاب، اشاره شده است. بخشی از مقدمه عالمانه و خواندنیِ استاد احترامی در این کتاب را در ادامه بخوانید. به این امید که بهزودی شرایط رسیدنِ آن به کتابفروشیها و کتابخانهها فراهم شود.
تعزیه بهعنوان نوعی از نمایش مذهبی، از لحاظ شکل، وامدار شیوه نمایش سنتی است و از لحاظ محتوا در عینحال که گوشهچشمی به شهیدان بزرگ عالم؛ دارد، بر پایه باورهای شیعی دین اسلام استوار است و امام حسین(ع) را بهعنوان سالار و سرآمد شهیدان عالم میشناسد.
محققان با تکیه بر اسناد مکتوب، کوشیدهاند ارتباط بین تعزیه را با «سیاوشخوانی»، و مراسم عزاداری را با «مويه مغان» به شیوهای علمی بیان کنند. این اسناد، بسیار معدود و پراکنده است و فاصله زمانی بین دو سند، گاهی به چندین قرن میرسد. علاوه بر این، در بررسی روند تکامل تعزیه، گاهی به مقتلها نیز اشاره میشود. مقتلنویسی، شیوهای در تاریخنگاری وقایع کربلاست و اگرچه مقتلها اصلیترین دستمایههای ساخت و پرداخت تعزیه بهشمار میرود، ولی نقش معنیداری در ایجاد یا تکوین شیوه نمایشی تعزیه به عهده ندارد.
تعزیه در شکل امروزی، چه از آیین سوگ سیاوش نشأت گرفته باشد، چه معزالدوله دیلمی در سال ۱۳۵۲هـ.ق، چراغ آن را روشن کرده باشد و چه از زمان کریمخان زند، آغاز شده باشد، هنری است منحصربهفرد و بیهمتا که اگرچه میتوان بین آن و تئاتر یونان از جهاتی، و نمایشهای مذهبی قرون وسطی از جهاتی دیگر، مشابهتهایی را جستوجو کرد و یافت؛ لكن به یقین میتوان گفت که خود، دارای ساختاری مستقل و بهدور از گرتهبرداری از شیوههای نمایشی در نزد سایر ملل است.
تعزیه با توجه به خاستگاه مذهبی آن، ذاتاً نمایشی غمگنانه است؛ اما همین خاستگاه ویژه که موجب میشود شخصیتها، چه مثبت و چه منفی، با بهرهگیری از پشتوانه واقعیت تاریخی، به صورت جدی وارد نمایش شوند، این امکان را نیز بهوجود میآورد که شوخی و تفنن و مطایبه بدون اینکه لطمهای به روند پیشرفت حوادث بزند، جایی -و در بسیاری از موارد جای مهمی- در تعزیه داشته باشد. برتولد برشت این نکته را به صورت یک قاعده، چنین بیان میکند: «هرچه جدیت تاریخی یک اثر با عمق بیشتری جا افتاده باشد، آزادانهتر میتوان عنان شوخطبعی را رها کرد».
در متنهای قدیمیتر تعزیه، کلام غيرجدی و طنزآمیز، کمتر دیده میشود. در این تعزیهنامهها، بهمنظور تخفيف اشقيا، غالباً کلمات موهن و سخیف و هزلآمیز مانند: روسیاه، دغا، ملعون، لعين، بیحیا، کافر، سگ، نجس و نظایر آن خطاب به آنها ادا میشود، اما همراه با گسترش کمی و کیفی تعزیه، بهتدریج این خطابها تلطیف مییابد و آرامآرام جای خود را به کلمات و عبارات تمسخرآمیز و هزل و هجو، و گاه شوخی و طنز و کنایه میدهد و به موازات آن، خلق موقعیتهای کمیک و ایجاد تضادهای خندهبرانگیز در دستور کار تعزیهپرداز و تعزیهگردان قرار میگیرد. بهرهگیری از عناصر گوناگون نمایشی مانند: حالت بدن، شیوه حرکت، نوع لباس، نقاب، صورتک (ماسک) و زبان (لهجه)، آنچنانکه در هر نوع نمایشی کارساز است، در تعزیه نیز کمک فراوانی به خلق موقعیتهای کمیک میکند. استفاده حسابشده از زیباییهای شعر -که همواره خدمتگزار هنر نمایش بوده است- بهکارگیری سخن منظوم بهجای کلام منثور، و بهرهکشی از اغواگریهای بیپایان وزن و ردیف و قافیه، در تکگوییها و بدهبستانها، عاملی مؤثر در خلق فضاهای طنزآمیز است.
نکته اساسی دیگری که حایز اهمیت است، این است که تماشاگر تعزیه، پیشاپیش شخصیتهای خوب و بد تعزیه را میشناسد و نسبت به رفتار و گفتار شخصیتها، آگاهی کامل و قدرت پیشبینی دارد. هرگونه بازگویی و بازنمایی هنرمندانه رفتار و گفتار شخصیتها، که تأیید غیرمستقیم این آگاهی و قدرت در بیننده است، رضایت خاطر او را بههمراه میآورد. این رضایت خاطر، تماشاگر را با شوقی مضاعف به تماشای تعزیه وامیدارد و هر کلام یا موقعیت طنزآمیزی، لذتی مضاعف به او میبخشد.
تعزیه در عمر دویستساله خود، چه از حیث کلام و چه از جهت مضمون، تغییر و تحول بسیاری پذیرفته و در عین حفظ ویژگیهای اصلی، دستخوش دگرگونیهای بیشماری شده است. گفتوگوهای بلند پنج-شش بیتی و خطابه مانند بین شخصیتها، طی دوران تکامل تعزیه، تبدیل به بدهبستانهای یکبیتی و یکمصرعی شده و حتی گاهی یک مصرع با تقطیع مناسب وزن، به دو یا حتی سه بند دیالوگ تقسیم شده و دست تعزیهساز و تعزیهگردان را در ایجاد موقعیتهای طنزآمیز کلامی و حرکتی باز گذاشته است...