زمين اشتباه نميكند
فاروق مظلومي
خيلي بدبخت است. منفور و اضطراب آور. تا ضرور نباشد كسي حرفش را نميزند و گاهي هم اگر در محفلي حرفش به ميان آيد حرف توي حرف ميآورند يا ميگويند صفحه را عوض كنيد. خبرش شوم است و آمدنش منحوس. گاهي در حد يك هيجان كوچك ميآيد و ميرود اما كسي حتي منتظر يك سرزدن كوچكش هم نيست. اينكه هميشه و تقريبا همه جاي دنيا بيخ گوشمان است آدم را به دلهره مياندازد. كاش از روز اول نبود. اين آرزوي خيليهاست و حتي من كه هرهفته در موردش فكر ميكنم و مينويسم. يك دوست زمين شناس از كشور همسايه و گاهي همراه، يعني تركيه داشتم كه از اسم زلزله خوشش آمده بود و ميخواست اسم پسرش را بگذارد زلزله. گفتم نكن اين كار را. درست است كه زلزله كلمه بانمكي است و لقبي محافظهكارانه و شيرين براي پسربچههاي شر و گاهي بيتربيت است اما فكر نميكنم به يك دوست ايراني بتواني بگويي زلزله به دنيا آمد. زلزله بزرگ شد. زلزله دارد ميرود مدرسه. زلزله در شهر بازي است. دست زلزله را ميگيرم و ميآيم خدمتتان. زلزله از دختر شما خوشش آمده است. زلزله مادرش را دوست دارد. كمي فكر كرد و گفت: اما زلزله واقعا مادرش را دوست دارد و سكوت كرد. من هم كه اندكي از زمين ميدانم سكوت كردم و از فكر رابطه زلزله و زمين، مبهوت شدم. زلزله واقعا فرزند زمين است و مادر زمين را دوست دارد و حاضر است براي او هر كاري بكند حتي اگر از چشم همه بيفتد و هميشه منفور باشد. زلزله فرزند زمين است و زمين اشتباه نميكند. زلزله زمين را دوست دارد و زمين ما را. به دليل همين درست در جايي از خورشيد قرار گرفته است كه زندگي در آن ممكن باشد كمي نزديكتر به خورشيد، جهان سوزان است و كمي دورتر زمهريز. زمين ما را دوست دارد و طوري دور خودش و خورشيد ميچرخد كه بهار باشد، تابستان بيايد و پاييز عاشق، پشت سرشان. حتي زمستان لطف زمين به زمينيان است تا دمي بخوابد درخت و خاك براي بهاري پربارتر. اما ما زمينيان هميشه در حال تكرار اشتباههاي خودمان هستيم. ما زمين را خسته كردهايم و زماني كه تكاني به خود ميدهد تا دوباره خودش را براي ما آماده كند شكايت ميكنيم و شيون راه مياندازيم. ما تمام شيره جان زمين را ميمكيم و انتظار داريم كاري نكند مثل كودكي شيرخوار كه تحمل كوچكترين تكان مادرش را ندارد تا مبادا پستان از دهانش رها شود. اما همين مادر مهربان مجبور است تكاني بخورد تا خودش را براي غذاي وعده ديگر فرزندش آماده كند. شايد نشنيدهايد كه زلزله براي زمين مفيد است تا زمين دوباره خودش را بازسازي كند. اتفاقا يكي از اين بازآفرينيها خيلي به درد ما ايرانيها ميخورد. به استناد اقوال خيلي از زمينشناسان، زلزله با كشف و ايجاد ميادين نفتي ارتباط دارد. البته بماند كه ما از نفت خيري نديدهايم و در اين سرزمين چراغ خانهاي با نفت روشن نشده است. ما جلوي رودها را سد ميكنيم سفره آبهاي زيرزميني را خالي ميكنيم. به اسم صنعت معدن هرجا بخواهيم زمين را سوراخ ميكنيم. ما در كوچهاي باريكتر از آب باريكه روزنامهنگاري، برج ميسازيم تا حتي در يك آتشسوزي كوچك خودمان را گير بيندازيم. ما خانههايمان را روي آب بنا ميكنيم تا با كوچكترين موجي بلرزد. ما زمينيان خيلي اشتباه ميكنيم و زمين براي جبران اشتباههاي ما مجبور است بلرزد. درست است كه حال ما را ميگيرد ولي به خاطر آيندگان مجبور است بلرزد و زمين اشتباه نميكند.