بازخواني يادداشت عبدالله گنجي؛
انگيزه «جوان» از مقايسه احمدينژاد و موسوي چيست؟
ريزش حاميان اصولگراي احمدينژاد اتفاق تازهاي نيست. او جزو معدود روساي جمهوري بوده كه در دوران 8 ساله رياستش بر دولت و حتي در مواردي، در دوره 4 ساله نخست رياستجمهوري در دولت نهم، شاهد از دست رفتن حاميان گفتماني خود بوده است. با اين همه، از چند روز پيش، موجي جديد در جريان اصولگرا غليان گرفت و با قدرتي توفاني درجهت انكار احمدينژاد به راه افتاد كه هرآنچه را زماني ارزشهاي موردتقدير اصولگرايان بود، ناديده انگاشت و حتي تا به آنجا پيش رفت كه برخي از راديكالترين انتقادات اصلاحطلبان به اين رجل سياسي متفاوت را عينا و در مواردي با عباراتي تندتر تكرار كرد. موجي كه البته بدون محرك بيروني اينچنين خشمگين و عصبي عليه احمدينژاد برنخاسته و اتفاقا درحالي بالاخره سعي در تعيينتكليف با احمدينژاد دارد كه او مدتي است، شمشير خود را از رو بسته و آنچه پيشتر در «خشت خام» هم پيدا بود، حال در «آيينه»، حتي براي جوانان نمايان ساخته است.
به هر تفسير روز گذشته، 24 ساعت پس از آنكه روزنامه «كيهان» در يادداشتي يكسر متفاوت با آنچه تا پيش از اين، در اين مطبوعه درباره احمدينژاد به طبع رسيده بود، عليه احمدينژاد داد سخن راند، روزنامه جوان نيز در يادداشتي به نقل از كانال تلگرامي عبدالله گنجي، مديرمسوول اين روزنامه انتقاداتي مشابه بيان كرد و جالب آنكه آنچه در يادداشت اخير «جوان» آمده، مشخصا مقايسه احمدينژاد و ميرحسين موسوي است، آن هم با اين نتيجهگيري كه اوضاع احمدينژاد بهمراتب از موسوي وخيمتر است.
گنجي در اين يادداشت با عنوان «دو تفاوت و دو تشابه موسوي و احمدينژاد»، وجوه تشابه اين دو سياستمدار اصلاحطلب و اصولگرا را در نقدشان به انتخابات ديده و مينويسد: «موسوي انتخابات را خيمهشببازي دولت و صداوسيما ميدانست و احمدينژاد آن را محصول مهندسي شوراي نگهبان. حال همه منتظرند، ببينند احمدينژاد خودش را محصول مهندسي ميداند يا مثل همه مسائل ديگر خود را يك استثنا قلمداد ميكند. دوم اينكه موسوي خواستار ابطال انتخابات و برگزاري انتخابات مجدد رياستجمهوري بود. اما احمدينژاد چند قدم جلوتر است؛ يعني هم خواستار ابطال انتخابات 1396رياستجمهوري است هم مجلس و هم عزل رييس قوه قضاييه.»
مديرمسوول روزنامه جوان كه در ابتداي يادداشت تلگرامياش نوشته است «بارها گفته و نوشتهام كه آنچه در سال 1388 اتفاق افتاد يك طراحي از پيش انجام شده بود كه ربطي به احمدينژاد نداشت اولين حجت هم نوع شعارهاي مطروحه عليه اصل انقلاب، ولايت فقيه و آرمانهاي امام بود و دهها سند ديگر نيز وجود دارد»، تاكيد دارد: احمدينژاد در آخرين نامهاش به رهبري دو موضوع را مطالبه كرده است كه ادعا و مطالبه موسوي در آن زمان بود. لذا امروز وجه تمايز احمدينژاد و موسوي در دو چيز است و اشتراكشان دو چيز ديگر.»
گنجي همچنين به وجوه افتراق و تفاوتهاي ميرحسين موسوي و محمود احمدينژاد از منظر خود پرداخته و در اين رابطه مينويسد: تمايز اول اينكه يكي در حصر و ديگري آزاد است و دوم اينكه موسوي در حصر به يكي از كانديداهاي تاييدشده نظام راي داد اما احمدينژاد و دوستان راي باطله دادند و اصرار داشتند دوربينها هم ضبط و منتشر كنند.
نتيجهگيري مديرمسوول روزنامه جوان از اين مقايسه نيز در نوع خود جالب است، آنجا كه مينويسد: نتيجه اينكه احمدينژاد براي هجو نظام حاضر است، بدنامي و عدم مشروعيت خود را نيز اثبات و فرياد بزند. اما نظام از اصول ثابت و مشخصي پيروي ميكند؛ سال 1388 از احمدينژاد دفاع نكرد كه از راي اكثريت و جمهوريت دفاع كرد و امروز نيز همان دفاع از جمهوريت ادامه دارد و ربطي به حسن روحاني ندارد. اين جمله امام را بايد با طلا نوشت و همهجا نصب كرد كه: «اين ولايتفقيه است كه جلوي ديكتاتوري را ميگيرد» مصداق آن هم فرق نميكند.
با اين همه، شايد مهمترين رهاورد در بازخواني يادداشت مديرمسوول اين روزنامه اصولگرا در مقايسه احمدينژاد و موسوي انگيزه و علت انجام اين مقايسه باشد. گنجي با آگاهي از اينكه يكي از اين دو سياستمدار در حصر است و ديگري آزاد، دست به انجام اين مقايسه زده و جالب آنكه در تحليل خود نيز اين مهم را يكي از دو تفاوت اصلي آن دو خوانده و بر اين تفاوت انگشت تاكيد گذاشته است. او اما در ادامه شرح ميدهد كه درحالي موسوي در حصر است و احمدينژاد، آزاد كه ازقضا، دومي مرتكب خطا و اشتباهاتي بهمراتب نابخشودنيتر از اولي شده و به اين ترتيب، بدون آنكه عملا حكمي بدهد، اين مطالبه را پيش ميكشد كه حال كه هنوز حصر خانگي موسوي پابرجاست و باوجود وعدههاي گاه و بيگاه درمورد رفع آن، هنوز هيچ خبري دال بر نقض اين رويه در دست نيست، چرا احمدينژاد بايد آزاد باشد؟ گويي در نوشته اين فعال سياسي اصولگرا اين نكته در لايههاي زيرين قرار گرفته كه آيا بهتر نيست كه احمدينژاد هم به نوعي كنترل شود كه مبادا مرتكب اشتباهاتي خطيرتر از ميرحسين شود!