ادامه از صفحه اول
احزاب حرفهاي
آيا عناويني به اين شكل در سطح جهاني وجود دارد؟ اگر وجود دارد با كدام مكانيزم فعاليت ميكند و نقطه كانوني پارلمان چيست و چه انتظاراتي بايد از اين پارلمان داشت؟ اين مباحث در عرصه گفت و شنود موضوع جذابي است اما اينكه آيا محقق ميشود يا خير، جاي صحبت دارد. شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان به اصلاح ساختاري نياز دارد و بايد بررسي شود كه آيا اين شورا ميتواند به پارلمان تبديل شود يا خير؟ سوال ديگري كه مطرح ميشود آن است كه پارلمان اصلاحات يك نياز ذهني است يا يك تجربه عيني؟ اصلاحطلبان با توجه به ساز و كاري كه تا امروز داشتند، تمرينهايي كه در اين مدت به ويژه در شرايط بحراني انجام داده و توانستند با همين سازو كارهاي حداقلي گامهاي مثبت بسياري برداشته و تجربهاي كه در دهه 90 به دست آوردند، در گام نخست نياز به اصلاح ساختار شوراي عالي سياستگذاري دارند. اصلاح ساختار و كاركرد شوراي عالي سياستگذاري عينيتر از پارلمان است و مانند پارلمان در حد حرف نيست. براي رسيدن به مفهوم پارلمان به يك نظريه منسجم و روشن نياز است. براي تبديل اين نظريه به يك كار عملي، بايد تجربهاي معين وجود داشته باشد كه در اين باره فاصله براي رسيدن به يك واقعيت عيني بسيار زياد است. مفهومشناسي، پيشينهشناسي و تبارشناسي پارلمان موضوع خوبي است كه ميتوان درباره آن به گفتوگو نشست اما براي تحقق اين پارلمان چون عرصه نظري و ذهني اين موضوع مجهول و مبهم است بايد ابتدا از آن رفع ابهام صورت پذيرد. نياز مبرم امروز جريان اصلاحات، استفاده از احزاب حرفهاي و تقويت ساختارهايي است كه امتحان خود را پس دادهاند. با گذشت بيش از 110 سال از آغاز مدنيت جديد، همچنان احزاب در مسير غير حرفهاي فعاليت دارند و امروز بايد احزاب در يك مسير چند ساله تقويت و حرفهاي شوند تا بتوانند تاثيرگذاري مناسب بر جامعه داشته باشند. جريان اصلاحات يكي از كانونهاي اميد جامعه است به همين دليل بايد بتواند افق روشن نسبت به مسائلي كه جامعه بايد طي كند ارايه دهد. حرف و گفتوگو زياد انجام ميشود اما افق مناسبي از آينده در اين گفتوگوها ارايه نميشود و همين موضوع سبب شكلگيري شبههاي ميشود كه مردم سوال كنند آيا اين جريان ميتواند كشور را از مشكلات نجات دهد يا خير. جريان اصلاحات بايد منابع خود را صرف حرفهايتر شدن احزاب كند تا بتواند براي آينده تصوير دقيقي ارايه دهد.
مدل موفق
در دهه 60 و 70 مجمع نيروهاي خط امام را داشتيم. بعدا در مقطعي مجمع روحانيون مبارز نقش محوري و پيشكسوتي را ايفا كرد. در جريان مجلس هشتم با سازوكار ديگري ورود كرديم. در مقطع بعدي شوراي هماهنگي احزاب اصلاحطلب اين ماموريت را برعهده گرفتند تا اينكه نهايتا در سال 93 با استفاده از تجارب پيشين، ايده تشكيل شوراي عالي سياستگذاري مطرح شد به گونهاي كه دوسوم اعضاي اين شورا دبيران كل احزاب هستند و يكسوم باقيمانده چهرههاي ملي اصلاحطلب غيرحزبي. با اين سامان انتخابات مجلس در سال 94 و انتخابات شوراها و رياستجمهوري را در سال 96 نيز پيش برديم. اكنون نيز بحث ارزيابي عملكرد و آسيبشناسي اين تشكيلات نهايي شده و در آينده نزديك بايد تصميمات بهگونهاي اتخاذ شود كه مبتني بر تجارت عملكردي گذشته كاستيهاي قبل را رفع و نقاط قوت را تقويت كند. اين مجموعه به صورت طبيعي توسط آقاي خاتمي راهبري شده و مديريت عملياتي و اجرايي آن را نيز با اجماع همه اعضا آقاي دكتر عارف برعهده داشتند. يكي ديگر از شيوههاي انسجامبخشي كه از قديمالايام مدنظر بود همين پارلمان اصلاحات است كه براي اولين سالها قبل مطرح شد. ايده مذكور عبارت بود از اينكه جريان اصلاحات با توجه به گستره اجتماعي خود در شهرستان، استانها، مناطق مختلف كشور و در بين اقشار و گروههاي مختلف قومي، نسلي و جنسي اين سامانه را از پايين به بالا شكل دهد و به همين دليل نيز نام پارلمان به خود گرفت. در تبادلنظرهاي بعدي اين ايده در مقايسه با شوراي عالي سياستگذاري مورد اجرا و عمل قرار نگرفت. در سال 97 و براي كسب آمادگي جهت حضور موثر در انتخابات سال 98 مجلس مجددا نيازمند به سازوكار انسجام بخش هستيم و از همين رو مجددا بحث پارلمان اصلاحات در برخي از محافل سياسي و توسط برخي از چهرههاي سياسي مطرح شده است. تا جايي كه ميدانم اكثريت اصلاحطلبان با توجه به نتايج مثبتي كه از شوراي عالي سياستگذاري در سه پروژه انتخاباتي اخير جريان اصلاحات معتقد به تداوم همين شيوه كارهستند. البته جريان اصلاحات نيز همچون جريان اصولگرايي هم در بخش احزاب و هم در بخش شخصيتها طيفهاي مختلفي را دربرميگيرد و به طور طبيعي هركدام از اين طيفها ضمن اشتراك نظر در اهداف اصلاحطلبي، روشها و راهبردهاي مختلفي دارند لذا مطرح بودن اين مباحث طبيعي است. من با توجه به اينكه عضو شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان هستم و شنيدهام كه بر اساس نظرسنجيهايي صورت گرفته در ماههاي اخير از دبيران كل احزاب، شخصيتهاي سياسي و صاحبنظران دانشگاهي به صورت اجماعي بنا بر تداوم همين سازوكار شوراي سياستگذاري است. البته اين به معناي مخالفت افرادي مثل من با ساير ايدهها نيست چراكه سازماندهي وسيلهاي براي رسيدن به هدف است. طبعا دوستاني كه ايده پارلمان اصلاحات را مطرح ميكنند بايد متناسب با فضاي سياسي پيچيده موجود، قابليتهاي اين مدل را در مقايسه با سازوكاري كه سه پروژه انتخاباتي اخير را با موفق پشتسر گذاشته است؛ تبيين و از اين ايده دفاع كنند. اگر ميخواهيم در مورد يك سازوكار اظهارنظر كنيم بايد از منظر اثربخشي ارزيابي كنيم. بالاخره امروز 21 نفر ليست اميد با اختلاف راي بيش از 400 هزار راي با اولين نفر ليست رقيب در شوراي شهر تهران حضور دارند يا در سال 94 اين سازوكار توانست با تجميع ظرفيتهاي حزبي توانست هر سي نفر كانديداي خود را روانه مجلس كند. اين سه پروژه محصول و دستاورد آخرين مدلي است كه اصلاحطلبان به آن رسيدهاند و اين موفقيتها نشاندهنده اين است كه اصلاحطلبان ميتوانند با تقويت اين سامانه و عدمتوسل به ساير شيوههاي امتحاننشده به فعاليتهاي سياسي و انتخاباتي خود بپردازند. ضمن اينكه اين شوراي عالي توسط دفاتر سياسي احزاب اصلاحطلب و ساير مجامع فكري به لحاظ تئوريك پشتيباني ميشود و امروز چتر بسيار خوبي براي همراهسازي نظري و همگرايي بيشتر رفتار سياسي اصلاحطلبان است.