همزمان با هشتادمين سالگرد تاسيس
عبدالله انوار از كتابخانه ملي مي گويد
ناهيد سميعيفراهاني
كتابخانه ملي 80 ساله شد؛ كتابخانهاي كه تاريخ آن را ميتوان از گفتههاي سيد عبدالله انوار، رييس پيشين بخش نسخ خطي كتابخانه ملي جست.
اين مترجم و پيشكسوت معاصر نسخهشناسي و رييس پيشين بخش نسخ خطي كتابخانه ملي از روزهاي آغازين حضورش در اين كتابخانه نيز صحبت كرد: «سال 1337 يا 1338 وارد كتابخانه ملي و جانشين دكتر محقق شدم كه در همان سال از قسمت خطي كتابخانه رفته بودند. آن زمان در اداره نگارش وزارت فرهنگ كه كتابخانه ملي جزيي از آن را شامل ميشد به عنوان مترجم فعاليت ميكردم اما بعدها به اين دليل كه كار نسخ خطي اهميت ويژهاي داشت و پيدا كردن فردي قابل اعتماد و البته آشنا به اين حرفه دشوار بود، براي اين سمت مناسب ديده شدم و در نتيجه به بخش نسخ خطي انتقال پيدا كردم.
انوار از ديگر روساي پيشين كتابخانه ملي هم ياد كرد: «ده روز از ورود من به كتابخانه نگذشته بود كه دكتر بياني، رييس كتابخانه ملي وقت بازنشسته شدند و از آنجا رفتند. پس از ايشان كتابخانه مدتي بيسرپرست ماند تا اينكه دكتر شريفي كه به تازگي از امريكا به ايران آمده بود، به مدت يك سال سرپرستي كتابخانه ملي را برعهده گرفت و پس از ايشان مرحوم ايرج افشار رييس كتابخانه شد.»
او به طوري ويژه از دوره مديريت زندهياد ايرج افشار سخن گفت: «پس از شريفي، مرحوم دكتر ايرج افشار رياست كتابخانه را به مدت 7 الي8 ماه برعهده گرفت كه در طول اين مدت شاهد خدمات چشمگير او براي اين سازمان بوديم. در زمان حضور ايشان كتابخانه كه جزيي از وزارت فرهنگ بود به لحاظ مكاني در ناحيهاي دورافتاده قرار داشت و از طرفي بسياري از كارمندان آن به سن بازنشستگي رسيده بودند و علاقه روزهاي اول را نداشتند. به همين منظور يكي از خدمات او حل و فصل كردن كار بازنشستگي آنها يا انتقال برخي از آنان به ادارات ديگر و جذب نيروهاي جوان و فعال بود كه با حضور آنان كتابخانه در ريل اصلي حركت خود افتاد. »
او از ديگر امتيازات مديريت ايرج افشار هم صحبت كرد و ساماندهي فهرست نگاري نسخ خطي را مديون او دانست: «در اين ميان فهرستنگاري نسخ خطي در زمان رياست افشار يكي ديگر از كارهاي مهم و حائز اهميت بود كه اين كار به دستور او پس از گذشت 3روز از حضورش در كتابخانه ملي به من سپرده شد. فهرست شدن نسخ خطي كه امروز عمر آن به بيش از 20 سال رسيده است، كاري زمانبر بود كه افشار در روزهاي اول حضورش به من واگذار كرد. اين در حالي بود كه با وجود علاقهام به اين كار در آن روزها كاربرگهاي براي نسخ خطي وجود نداشت.»
وضعيت نسخههاي خطي در آن دوره بخشي ديگر از صحبتهاي او بود: «در آن زمان تعداد فهرستها در تمام ايران از 8 فهرست تجاوز نميكرد و تماما ديد فهرستكننده روي كتاب بود نه عرضه آن. به اين ترتيب يكي از ابتكارات مهم صورت گرفته در ايران از سوي مرحوم ايرج افشار، ايجاد «كاربرگه نسخ خطي» بود؛ ابتكاري كه امروزه در كل دنيا از آن استفاده ميشود. اين كار باعث شد تا تمام نسخ خطي به يك استاندارد كلي دست پيدا كند و بعد از آن فهرستنگاريها بر آن اساس انجام شود.» انوار از مشكلات آن دوره نيز سخن گفت: « تمام عمر من با كتاب گذشت و افتخار اين را دارم كه تا آخرين روزهاي حضورم در كتابخانه با وجود مخالفتها، كمبودها و... توانستيم تمام نسخههاي خطي فهرست شده را چاپ كنيم. يكي از مشكلات موجود در آن زمان كمبود بودجه بود. به عنوان مثال با وجود اينكه با رايزنيهاي ابراهيم صفات كه پس از افشار رياست كتابخانه را برعهده گرفته بود، توانستيم مبلغ500 تومان را براي چاپ فهرستها از وزارت فرهنگ دريافت كنيم اما مبلغ اختصاص داده شده كفاف مخارج چاپ را نميداد و مجبور بوديم از جيب خودمان براي چاپ فهرستها پول بگذاريم.» او اضافه كرد: «در طول اين مدت فهرستنگاري نسخ خطي به خوبي پيش رفت و در اين راه دكتر مينوي مشوق خوبي براي من بود. به عنوان مثال هنگامي كه با كمبود كاربرگه مواجه شدم، ايشان پيشنهاد داد كه ادامه مطالب را روي كاغذهاي كوچك نوشته و به كاربرگه اضافه كنيم.»
استاد فهرست نگاري نسخ خطي ايران سپس درباره 80 سالگي كتابخانه ملي نيز صحبت كرد: «فرياد ما در آن روزها اين بود كه كتابخانه ملي بايد مادر كتابخانههاي ما باشد و تمام تصميماتي كه براي كتابخانه گرفته ميشود، بايد از آنجا نشات گيرد. اين كتابخانه در حال حاضر هم بايد تلاش كند تا مانند كتابخانههاي دنيا منشأ تحقيقات پژوهشگران و دانشمندان سرزمين خود باشد اين در حالي است كه امروز كتابخانه ملي هم از حيث مكان وسيع است و هم به لحاظ بودجهاي كه تحت اختيار دارد، ميتواند اهداف والاي خود را به راحتي در پيش گيرد.»
عبدالله انوار در ادامه صحبتش از اهميت نسخ خطي صحبت كرد: «نسخ خطي اساس فرهنگ تمدن اسلام است. فرهنگ ما يكي از بزرگترين فرهنگهاي بشر است و از نگاه من مهمترين بخش كتابخانه ملي بخش نسخ خطي اين مجموعه است. فهرست نسخ خطي يكي از مهمترين ابزارهاي معرفي فرهنگ جهان اسلام به دنياست بهويژه اينكه در دنياي امروز اسلامهراسي و جنايت به نام اسلام باب شده است.»
او بر نقش دولتها در رشد و ارتقاي فرهنگ هر كشوري تاكيد كرد: «شكي نيست براي اينكه كشوري ترقي كند، بايد فرهنگ خود را بالا ببرد و تا زماني كه فرهنگ يك جامعه در تمام زمينهها رشد نكرده است، از دنيا عقب ميماند. در اين ميان نقش كتابخانه ملي در ترويج فرهنگ غيرقابل انكار است. پيشرفت كتابخانههاي يك كشور در واقع پيشرفت مردم است و يكي از مواردي كه نشاندهنده تمدن يك جامعه است، تعداد نسخ خطي آن است كه كتابخانهها بايد به درستي از آنها پاسداري و نگهباني كنند.» سيدعبدالله انوار در پايان بار ديگر سالهاي خدمت خود را يادآوري كرد و اين مكان را مانند خانه خود دانست و درباره جشن 80 سالگي آن گفت: «آرزو ميكنم كه كتابخانه ملي روز به روز تقويت شود زيرا يگانه جايگاهي است كه ميتواند به فرهنگ ايران خدمت بزرگي كند و همانگونه كه از اسمش پيداست مادر كتابخانههاي ايران است و بايد سرمنشا تحولات كتابداري كشور باشد.»