فراتر از برد دربي
رضا سالار
گاهي يك اتفاق، يك نفر يا يك ماجرا ميتواند سرنوشت را تغيير دهد. اين تغيير در فوتبال گاهي بيش از اندازه رخ ميدهد كه باعث تعجب ميشود. چگونه است كه يك مربي، يك تيم بازنده را تحويل ميگيرد و با همان تركيب ميتواند تحولات متعددي را ايجاد كند؟
شرايط اين روزهاي استقلال تعبير همين است. آنچه طي ۳ ماه براي استقلال رخ داد، چيزي جز فرش و عرش نيست. ۳ ماه پيش استقلال با منصوريان در بدترين شرايط روحي و جدولي چند سال اخير خود بود. اين تيم با هر تلنگري افت ميكرد و هر حمله رقيب ميتوانست تيم و هواداران را آشفته كند اما ناگهان شفر آمد و يك تيم نااميد و آشفته را متحول كرد. چيزي كه شايد خوشبينترين هواداران و مديران تيم هم به اين زودي متصور نبودند.
اما آنچه در داخل و خارج زمين استقلال ميبينيم يك تحول اساسي است كه نشان از مديريت منظمي ميدهد؛ همان چيزي كه در دوران منصوريان استقلال عاري از آن بود. مگر اين بازيكنان هماني نيستند كه منصوريان انتخاب كرده بود؟ پس چرا بازيكنان شفر توانستند و بازيكنان منصوريان نتوانستند؟
تغيير حضور بازيكنان در تركيب استقلال در فاصله حضور دو مربي كم بود. حتي جايگزيني حسيني به جاي رحمتي را هم نميتوان كامل به نام شفر نوشت. اما آنچه باعث اين تحول شد، نوعي تغيير نگاه به نحوه بازي و مديريت تيم است.
پنجشنبه، استقلال به شكلي بازي كرد كه با نبودن بازيكناني مثل منتظري، پادوواني، جباري، بيت سعيد، شهباززاده، قائدي، زكيپور باز هم اين تيم شكل تيمهايي نبود كه گل بخورد. جدا از اشتباهات تاكتيكي پرسپوليس و البته انگيزه پايين اين تيم، استقلال به نوعي بازي كرد كه موقعيت چنداني به حريف نداد. تيكي تاكاي استقلال برآمده از همان تيمي بود كه با منصوريان جمع پاسهاي ممتدش به ۵ نميرسيد. يا بازيكني مانند شجاعيان آنقدر درگير تكنيك خودش بود كه در مسير تمام شدن حركت ميكرد. اما همين بازيكن در پازل شفر بدون حركت اضافه بازي ميكند. تغيير روند نتايج و از همه مهمتر شكل بازي استقلال نشان داده كه نقش مربي را نميتوان ناديده گرفت. چرا كه همين تيم با همين پتانسيل و حتي كاملتر، بدترين تيم سالهاي اخير استقلال بود و حالا در حال تكميل شكل متفاوتي از فوتبال منظم است كه در فوتبال ايران كم بوده. فوتبالي متكي بر برنامه و هويت فردي هر بازيكن در شكل تيمي آن. شفر نشان داد كه فراتر از يك مربي هم بوده. جايي كه توانسته بازيكنان را مجاب به پذيرفتن نقشي متفاوت از آنچه در ذهن نداشتند را بپذيرند و اجرا كنند
جايي كه حيدري بيحرف و حديث بيرون مينشيند يا رحمتي پذيرفته كه مربي حتما دليلي براي بازي دادن و بازي ندادن دارد. ۴۰ سال پيش جكيچ آمد و دربي را برد. امروز شفر دومين مربي خارجي استقلال است كه بيستوششمين برد تيمش را رقم زد. جايي كه وريا غفاري در حالي كه مدافع راست استقلال است، در لحظه گل سمت چپ و در ۶ متري دروازه بود. امروز وقت آن است كه به احترام شفر كلاه از سر برداشت و اعتراف كرد كه دود از كنده بلند ميشود. جايي كه پيرمرد ميتواند از گردنههاي كمرشكن تيمش را سالم به مقصد برساند. فقط تصور كنيد كه شهباززاده محبوب را مرخص كنيد. به بيت سعيد گرانقيمت در خروجي را نشان دهيد. قائدي را در تصادف زميني و پادواني را در يك پرش هوايي از دست بدهيد. بعد باز هم تيمت روحيه بردن داشته باشد امروز شفر توانسته جوانترين مركز دفاعي استقلال را تكميل كند. جايي كه حسيني و چشمي روزبه روز كمتر اشتباه ميكنند. امروز توانسته مركز زمين را با ۳ مغز متفكر بدون تداخل وظيفه بچرخاند. جايي كه ابراهيمي- جباروف و شجاعيان مثلثي مرگبار هستند. يا توانسته با وريا غفاري كاري كند كه حالا انگار ثابتترين بازيكن جام جهاني شده. فوتبال امروز استقلال نشان داد كه يك مربي متفكر، پتانسيل بازيكنان را به سقف توانمندي ميرساند. براي اين يادآوري مهم، ممنونيم آقاي شفر!